
کتاب کسی درون من گریه می کند
معرفی کتاب کسی درون من گریه می کند
کتاب الکترونیکی «کسی درون من گریه میکند» نوشتهٔ فرهود مذهبیفرد اثری در حوزهٔ نثر معاصر فارسی است که نشر مضامین آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی به تجربههای زیسته و احساسات عمیق انسانی، به موضوعاتی چون اندوه، تنهایی، رنج، پذیرش خویشتن و جستوجوی معنا در زندگی میپردازد. نویسنده با زبانی صمیمی و تاملبرانگیز، لایههای پنهان احساسات انسان را واکاوی میکند و مخاطب را به سفری درونی دعوت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کسی درون من گریه می کند
«کسی درون من گریه میکند» اثری در قالب نثر ادبی و تاملبرانگیز است که به دغدغههای عمیق انسانی میپردازد. فرهود مذهبیفرد در این کتاب، با بهرهگیری از زبان نثر و ساختاری فصلبندیشده، به موضوعاتی چون دیدهنشدن، اندوه، رنج، پذیرش، تنهایی و جستوجوی معنا در زندگی میپردازد. کتاب در بیش از شصت فصل کوتاه و مستقل، هر بار از زاویهای تازه به تجربههای مشترک انسانی نگاه میکند و تلاش دارد صدای خاموش درون هر فرد را به تصویر بکشد. این اثر در دستهبندی ناداستان و نثر معاصر قرار میگیرد و با روایتی تکهتکه و تاملمحور، خواننده را به مواجهه با احساسات و زخمهای پنهان دعوت میکند. ساختار کتاب به گونهای است که هر فصل میتواند بهتنهایی خوانده شود و در عین حال، در کنار هم تصویری کلی از سفر درونی انسان ارائه میدهد.
خلاصه کتاب کسی درون من گریه می کند
کتاب «کسی درون من گریه میکند» مجموعهای از تاملات و روایتهای کوتاه دربارهٔ تجربههای عمیق انسانی است. نویسنده با تمرکز بر احساساتی چون اندوه، تنهایی، رنج و جستوجوی معنا، تلاش میکند لایههای پنهان روان انسان را آشکار کند. هر فصل به موضوعی خاص میپردازد؛ از مرزهای دیدهنشدن و آداب اندوه گرفته تا پذیرش خویشتن زخمی و آرامش پس از گریستن. دغدغهٔ اصلی کتاب، شنیدهشدن صدای درونی و پذیرش احساسات واقعی است؛ حتی اگر این احساسات تلخ یا دردناک باشند. نویسنده بر این باور است که بسیاری از انسانها در میان جمع تنها میمانند و دردهایشان را پشت لبخندها و سکوتها پنهان میکنند. در این میان، مواجهه با رنج و پذیرش آن بهعنوان بخشی از مسیر رشد، یکی از پیامهای محوری کتاب است. نویسنده تاکید دارد که رنج و درد، نهتنها دشمن نیستند، بلکه میتوانند به گنجی پنهان تبدیل شوند و انسان را به درک عمیقتری از خود و جهان برسانند. کتاب همچنین به اهمیت بازگشت به خویشتن، شنیدن صدای خاموش درون و یافتن معنا در دل تاریکیها اشاره دارد. در نهایت، «کسی درون من گریه میکند» دعوتی است به پذیرش خود، با همهٔ زخمها، ضعفها و امیدها، و تلاشی برای یافتن آرامش و معنا در دل تجربههای انسانی.
چرا باید کتاب کسی درون من گریه می کند را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی تاملبرانگیز و صادقانه، به موضوعاتی میپردازد که بسیاری از افراد در زندگی روزمره با آنها مواجهاند اما کمتر دربارهشان حرف میزنند. «کسی درون من گریه میکند» فرصتی فراهم میکند تا خواننده با احساسات پنهان خود روبهرو شود و درک عمیقتری از رنج، اندوه، تنهایی و معنای زندگی به دست آورد. اثر حاضر با روایتهای کوتاه و فصلبندی متنوع، امکان همذاتپنداری را برای طیف گستردهای از مخاطبان فراهم میکند و به آنها یادآوری میکند که پذیرش احساسات و زخمها، بخشی از مسیر رشد و خودشناسی است. این کتاب میتواند برای کسانی که به دنبال آرامش، پذیرش خود و یافتن معنا در دل تجربههای دشوار هستند، الهامبخش باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای افرادی مناسب است که دغدغهٔ خودشناسی، پذیرش احساسات، عبور از رنج و یافتن معنا در زندگی را دارند. همچنین کسانی که با احساس تنهایی، اندوه یا بحرانهای درونی دستوپنجه نرم میکنند، میتوانند از خواندن این اثر بهرهمند شوند. علاقهمندان به نثر معاصر و ناداستانهای تاملبرانگیز نیز مخاطبان اصلی این کتاب بهشمار میآیند.
بخشی از کتاب کسی درون من گریه می کند
«گاهی آدمها در ازدحام دیدهشدن گم میشوند نه به این خاطر که دیگران به آنها نگاه نمیکنند؛ بلکه چون آن نگاهها سطحیاند؛ آدمهایی که مدام لبخند میزنند، مهرباناند، شنوا هستند، گاه همانهایی هستند که بیش از همه نادیده گرفته شدهاند. در دنیایی که سرعت، قدرت و نمایشهای ظاهری اهمیت زیادی دارد، درونیترین دردها بیزبان میمانند. هیچ کس برای تماشای زخمهای آرام وقت نمیگذارد. هیچ کس برای فهم بغضهای نجیب حوصله ندارد. من بارها در جمع، تنها بودهام. بارها در سکوت، فریاد کشیدهام. بارها لبخند زدهام در حالی که چیزی درون من میگریست؛ بیآنکه بدانم برای چه. بیآنکه کسی بپرسد. «مرزهای دیده نشدن» از جایی شروع میشود که دیگران خیال میکنند آنجا که نقشها جای واقعیت میگیرند. وقتی همه چیز در مورد تو گفته میشود جز آنچه که واقعاً هستی. من از آن روزها حرف میزنم که صدایم را قورت میدادم؛ که اشکهایم به شکل خنده درمیآمدند و تماشاگران زندگیام، خیال میکردند حالم خوب است. و کسی نبود که بپرسد: «تو واقعاً کی هستی؟» وقتی دیده نمیشوی، کم کم خودت هم فراموشت میشود. کم کم تو هم به تصویری که دیگران از تو ساختهاند تن میدهی. و این آغاز اندوه است: وقتی خودت را در آینه نگاه میکنی و آنچه میبینی، تصویر تو نیست؛ بلکه تصویریست که دیگران ساختهاند.»
حجم
۴۰۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه
حجم
۴۰۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۸ صفحه