
کتاب خدا، مرگ و زمان
معرفی کتاب خدا، مرگ و زمان
کتاب الکترونیکی خدا، مرگ و زمان با عنوان اصلی Dieu, la mort et le temps نوشتهٔ «امانوئل لویناس» با ترجمهٔ «احسان قاسمخانی» در سال ۱۴۰۳ توسط نشر نی منتشر شده است. این اثر در دستهٔ فلسفه و اندیشه قرار میگیرد و به بررسی مفاهیم بنیادینی چون خدا، مرگ و زمان در بستر فلسفهٔ معاصر میپردازد. متن کتاب بر پایهٔ درسگفتارهای «لویناس» در دانشگاه سوربن شکل گرفته و با مقدمه و یادداشتهایی از «ژاک رولان»، شاگرد لویناس، همراه است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خدا، مرگ و زمان
کتاب «خدا، مرگ و زمان» اثری فلسفی است که بر پایهٔ درسگفتارهای «امانوئل لویناس» در سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۶ در دانشگاه سوربن تدوین شده است. این کتاب بهصورت مجموعهای از سخنرانیها و یادداشتها ارائه شده و به دو بخش اصلی تقسیم میشود؛ بخش نخست به مفاهیم مرگ و زمان میپردازد و بخش دوم به مفهوم خدا اختصاص دارد. لویناس در این اثر، با مواجهه با سنت فلسفی غرب، بهویژه اندیشههای هایدگر، هگل و دیگر فیلسوفان معاصر، تلاش میکند مفاهیم بنیادین هستی، مرگ و خدا را از منظر اخلاقی و اگزیستانسیال بازخوانی کند.
کتاب «خدا، مرگ و زمان» با یادداشتها و تفسیرهای «ژاک رولان»، شاگرد لویناس، همراه است که به روشنترشدن زمینههای فکری و تاریخی اثر کمک میکند. این کتاب نهتنها بهعنوان اثری دانشگاهی و تخصصی در حوزهٔ فلسفه شناخته میشود، بلکه برای علاقهمندان به اندیشههای لویناس و فلسفهٔ معاصر نیز منبعی ارزشمند به شمار میآید.
خلاصه کتاب خدا، مرگ و زمان
در کتاب «خدا، مرگ و زمان»، لویناس با محوریت سه مفهوم اصلی، یعنی خدا، مرگ و زمان، به واکاوی بنیادهای هستی انسان و رابطهٔ او با دیگری میپردازد. او بحث را با مسئلهٔ زمان آغاز میکند و نشان میدهد که زمان صرفاً یک جریان خطی یا قابلاندازهگیری نیست، بلکه کیفیتی است که در تجربهٔ انسانی و در مواجهه با مرگ و دیگری معنا مییابد. مرگ از نگاه لویناس نه صرفاً پایان زیست فیزیکی، بلکه رخدادی است که در نسبت با دیگری و مسئولیت اخلاقی معنا پیدا میکند. او مرگ را امری میداند که تجربهٔ مستقیم آن ممکن نیست و تنها از طریق مواجهه با مرگ دیگری و تأثر از آن میتوان به معنای آن نزدیک شد.
در این مسیر، لویناس با اندیشههای هایدگر وارد گفتوگو میشود و تفاوت رویکرد خود را به مسئلهٔ مرگ و هستی نشان میدهد. در بخش دوم، مفهوم خدا بهعنوان امر بیحدومرز و مطلقاً غیر وارد بحث میشود؛ خدایی که نه در قالب هستی و نیستی، بلکه در افق مسئولیت و رابطهٔ بیناانسانی ظاهر میشود. لویناس تأکید دارد که رابطه با خدا و دیگری انسان را به مسئولیتی بیپایان و غیرقابلواگذاری فرامیخواند و این مسئولیتْ بنیاد اخلاق و معنای زمان را شکل میدهد. در مجموع، کتاب با رویکردی انتقادی به سنت فلسفی غرب، تلاش میکند معنای هستی، مرگ و خدا را از منظر دیگری و مسئولیت بازتعریف کند.
چرا باید کتاب خدا، مرگ و زمان را بخوانیم؟
این کتاب فرصتی فراهم میکند تا با یکی از مهمترین متفکران فلسفهٔ معاصر و دغدغههای بنیادین او دربارهٔ هستی، مرگ و خدا آشنا شویم. کتاب «خدا، مرگ و زمان» با طرح پرسشهایی اساسی دربارهٔ معنای زندگی، مسئولیت اخلاقی و جایگاه انسان در جهان، ذهن خواننده را به چالش میکشد و او را به تأملی عمیقتر دربارهٔ رابطه با دیگری و مفهوم نامتناهی دعوت میکند. مطالعهٔ این اثر برای کسانی که بهدنبال فهمی تازه از مفاهیم بنیادین فلسفه و اخلاق هستند، تجربهای متفاوت رقم میزند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان فلسفهٔ معاصر، دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ فلسفه، بهویژه کسانی که به مباحث اگزیستانسیالیسم، پدیدارشناسی و اخلاق میانفردی علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که پرسشهایی بنیادین دربارهٔ مرگ، خدا و معنای زندگی دارند راهگشا خواهد بود.
درباره امانوئل لویناس
«امانوئل لویناس» (Emmanuel Levinas)، فیلسوف فرانسوی لیتوانیاییتبار و مشهور به «فیلسوف دیگری»، در سال ۱۹۰۶ میلادی در لیتوانی به دنیا آمد. او در سال ۱۹۲۳ به دانشگاه استراسبورگ فرانسه راه یافت و چهار سال بعد در رشتهٔ فلسفه لیسانس گرفت. نخستین نوشتهٔ جدیاش در سال ۱۹۲۹ منتشر شد؛ مقالهای در نقد جلد اول ایدههای ادموند هوسرل.
لویناس سپس رسالهٔ دکترای خود با عنوان «نظریهٔ شهود در پدیدارشناسی هوسرل» را به پایان رساند و در ۴ آوریل ۱۹۳۰ بهخاطر همین اثر جایزهای از انستیتوی فلسفه دریافت کرد. انتشار این رساله در همان سال نهتنها سرآغاز کار فکری او شد، بلکه ژان پل سارتر را نیز با پدیدارشناسی آشنا ساخت.
در طول زندگی علمیاش جوایز و افتخارات متعددی نصیب او شد؛ از جمله مدال نقرهٔ مرکز ملی پژوهشهای علمی فرانسه (CNRS)، جایزهٔ بالزان در سال ۱۹۸۹ برای نقش مهمش در توسعهٔ اخلاق و پدیدارشناسی و جایزهٔ آنری برگسون از آکادمی علوم اخلاقی و سیاسی فرانسه. همچنین دانشگاههای فرایبورگ در ژنو و کاتولیک لوون دکترای افتخاری به او اعطا کردند. لویناس سرانجام در سال ۱۹۹۵ درگذشت.
در ایران، نخستین بار در سال ۱۳۷۳ نامش با انتشار گفتوگویی میان او و رامین جهانبگلو در مجلهٔ کیان مطرح شد. جهانبگلو در مقدمهٔ این مصاحبه کوشید اندیشههای او را معرفی کند، هرچند توضیحاتش چندان دقیق نبود. توجه جدی به آثار لویناس در دههٔ ۱۳۸۰ آغاز شد.
لویناس بیش از هر فیلسوف دیگری به مفهوم «دیگری»، «غیریت» و «رابطهٔ اخلاقی» پرداخته است. او در آغاز از هوسرل و هایدگر اثر پذیرفت، اما بهتدریج راه خود را جدا کرد و فلسفهای نو بنیان نهاد که در آن «اخلاق» را مقدم بر «هستیشناسی» میدانست. دو اثر مهم او، «تمامیت و نامتناهی» (۱۹۶۱) و «ماسوای هستی» (۱۹۷۴)، اندیشههایش دربارهٔ مسئولیت اخلاقی در برابر دیگری را شرح میدهند.
لویناس همچنین با سنتهای دینی و اندیشههای یهودی پیوند داشت و از آنها الهام میگرفت. آثارش با نقد ژاک دریدا در مقالهٔ «خشونت و متافیزیک» بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت و تأثیرات عمیقی بر فلسفهٔ اخلاق، پدیدارشناسی و الهیات گذاشت. او بیتردید از چهرههای برجستهٔ فلسفهٔ قرن بیستم است و کتاب «زمان و دیگری» را میتوان نقطهٔ تکوین فلسفهٔ خاص او دانست.
بخشی از کتاب خدا، مرگ و زمان
«اما آنچه با مرگ گشوده میشود نیستی است یا امر ناشناخته؟ آیا دمِ مرگ بودن را میشود به دوراهیِ هستیشناختی هستی و نیستی فروکاست؟ این همان پرسشی است که در اینجا مطرح شده است. زیرا فروکاستن مرگ به دوراهیِ هستی و نیستی قسمی جزمگرایی وارونه است، فارغ از اینکه احساسِ کلِ نسلی بدگمان به جزمگراییِ ایجابی در باب نامیراییِ نَفْس که دلپذیرترین «افیون تودهها» تلقی شده چه باشد.
همۀ گفتهها و اندیشههای ممکن دربارۀ مرگ و مردن و موعدِ مقررِ ناگزیرشان در نگاه نخست گویی دستدوم است. ما به واسطۀ گفتهها و مشهورات یا از طریق دانش تجربیحسی به آنها آگاهی داریم. تمام چیزی که از مرگ و مردن میدانیم از زبانی که آنها را نامگذاری و گزارهها را بیان میکند به ما میرسد: از طریق تعابیر عرفی، ضربالمثلها، اشعار یا اقوال دینی.»
حجم
۵۷۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه
حجم
۵۷۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۳۷ صفحه