کتاب آزاد شده پیامبر (ص)
معرفی کتاب آزاد شده پیامبر (ص)
کتاب «آزاد شده پیامبر (ص)» نوشتۀ آذر رضایی است و انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب آزاد شده پیامبر (ص)
یکی از اصول مهم در تعلیموتربیت اسلامی، آشناکردن کودکان و نوجوانان با معارف و ارزشهای دینی است. نیاز به تربیت دینی با توسعۀ زندگی اجتماعی بیشتر احساس میشود؛ بنابراین بهتر است که آموزههای دینی در کودکان و نوجوانان عمیقتر و جدیتر باشد. قصه و شعر یکی از روشهای انتقال آموزههای دینی است که نهتنها پیامهای مفید برای کودکان و نوجوانان دارد، بلکه اگر جذاب و مناسب سن آنها باشد باعث میشود که تلاش کنند با شخصیتهای قصه همانندسازی کنند و آنها را الگوی خود قرار دهند. از سوی دیگر اگر کودکان و نوجوانان از همین دوران با مسائل دینی و مذهبی آشنا شوند، با همهٔ وجود آن را درک میکنند و با آن انس میگیرند. آنها از این مطالب در دوران بزرگسالی خود استفاده کرده و افرادی صالح و مفید برای جامعه میشوند.
کتاب آزادشدهٔ پیامبر(ص) داستانی جذاب و آموزنده برای کودکان است که به بخشی از زندگی پیامبر اسلام (ص) میپردازد و درسهای عمیق اخلاقی و انسانی را در قالب یک داستان به تصویر میکشد. در این داستان، پیامبر (ص) روی سنگی نشسته و مشغول سخنرانی برای مسلمانان است که یک شتر به جمع نزدیک میشود. برخلاف انتظار دیگران که شتر را مزاحم میپنداشتند، پیامبر (ص) با مهربانی به شتر اجازه میدهد نزدیک شود. شتر با زبانی که پیامبر (ص) بهخوبی آن را میفهمد، شکایتهایی را از صاحبش مطرح میکند. پیامبر (ص) با توجه و مهربانی به حرفهای شتر گوش میدهد و سپس جابر را نزد صاحب شتر میفرستد تا مشکل شتر را بررسی کنند.
کتاب آزادشدهٔ پیامبر(ص) برای کودکان، اهمیت همدلی، محبت، و توجه به موجودات زنده را به شکلی زیبا بیان میکند و شخصیت مهربان و دلسوز پیامبر (ص) را به تصویر میکشد. آزادشدهٔ پیامبر با روایتی ساده و شیرین، کودکان را به ارزشهای انسانی و اسلامی آشنا کرده و نشان میدهد که چطور پیامبر اسلام به همۀ موجودات، حتی حیوانات، احترام و توجه نشان میدادند.
خواندن کتاب آزاد شده پیامبر (ص) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان و علاقهمندان به داستانهای مذهبی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آزاد شده پیامبر (ص)
«پیامبر روی سنگی نشسته بود و برای مسلمانانی که دوروبرش جمع شده بودند، حرف میزد. همه سراپاگوش بودند که ناگهان شتری سلانهسلانه به جمع آنها نزدیک شد. یک نفر که احساس کرد جای شتر در جمع آنها نیست، از جا بلند شد تا شتر را از دوروبر خودشان دور کند؛ اما پیامبر اشاره کرد که بنشیند و مزاحم شتر نشود. شتر به پیامبر نزدیک شد. سرش را به گوش پیامبر نزدیک کرد و به زبان خودش چیزهایی را در گوش پیامبر گفت. بعد هم فاصله گرفت و کمی دورتر ایستاد.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه