کتاب روزگاری نه چندان دور صغری بهرامی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب روزگاری نه چندان دور

کتاب روزگاری نه چندان دور

نویسنده:صغری بهرامی
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب روزگاری نه چندان دور

کتاب «روزگاری نه‌چندان دور» نوشتهٔ صغری بهرامی و با ویراستاری وحیده نوروززاده‌چگینی، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه فارسی است که نشر مداد جادو آن را منتشر کرده است. این اثر با نگاهی به زندگی زنان و مردان ایرانی، روایت‌هایی از فرازونشیب‌های زندگی، مقاومت، عشق، رنج و امید را در قالب داستان‌هایی برگرفته از واقعیت‌های اجتماعی و تاریخی معاصر ایران ارائه می‌دهد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب روزگاری نه چندان دور

«روزگاری نه‌چندان دور» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که هرکدام به گوشه‌ای از زندگی زنان و مردان ایرانی در دهه‌های اخیر می‌پردازد. صغری بهرامی در این کتاب با بهره‌گیری از روایت‌های واقعی و الهام‌گرفته از تجربه‌های زیسته، به موضوعاتی چون زندگی روستایی، روابط ارباب و رعیتی، جنگ و اثرات آن بر خانواده‌ها، نقش زنان در جامعه، فقر، مهاجرت، و تلاش برای بقا می‌پردازد. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که هر داستان به‌صورت مستقل روایت می‌شود و شخصیت‌ها و موقعیت‌های متنوعی را در بر می‌گیرد. این داستان‌ها اغلب بر محوریت زنان شکل گرفته‌اند و دغدغه‌ها، رنج‌ها و امیدهای آنان را در بستر تحولات اجتماعی و تاریخی ایران به تصویر می‌کشند. قالب کتاب ناداستانی است و با روایتی نزدیک به خاطره‌نویسی، تجربه‌های شخصی و جمعی را بازتاب می‌دهد. فضای کتاب، ترکیبی از تلخی و شیرینی روزگار است و تلاش دارد تصویری واقع‌گرایانه از زندگی مردم عادی ارائه دهد.

خلاصه داستان روزگاری نه چندان دور

در «روزگاری نه‌چندان دور»، داستان‌ها با روایت‌هایی از زندگی زنان و مردان در بستر روستاها و شهرهای ایران آغاز می‌شوند. هر داستان، گوشه‌ای از واقعیت‌های اجتماعی و فردی را بازگو می‌کند؛ از دختری که به‌عنوان پرستار داوطلب به مناطق جنگی اعزام می‌شود و با خطرات و آسیب‌های جنگ دست‌وپنجه نرم می‌کند، تا زنی که درگیر وسوسه‌های عشق و قضاوت‌های اجتماعی می‌شود و سرنوشتش با انتخاب‌های دشوار گره می‌خورد. در داستانی دیگر، دختری به نام خاتون پس از مرگ مادر، مسئولیت نگهداری از برادران کوچک‌ترش را بر عهده می‌گیرد و با خشونت پدر و نامادری روبه‌رو می‌شود. او برای نجات خود و خانواده‌اش، بارها تصمیم به فرار می‌گیرد و در نهایت به ازدواجی ناخواسته تن می‌دهد. روایت‌هایی از زنان امدادگر در جبهه‌های جنگ، مادرانی که در غیاب همسران‌شان بار زندگی را به دوش می‌کشند، و دخترانی که قربانی سنت‌ها و فشارهای اجتماعی می‌شوند، در سراسر کتاب تکرار می‌شود. داستان‌ها به‌ویژه بر نقش زنان در خانواده و جامعه تأکید دارند؛ زنانی که در نبود مردان، ستون خانه می‌شوند، با فقر و بیماری و بی‌مهری دست‌وپنجه نرم می‌کنند و در عین حال امید به آینده را از دست نمی‌دهند. روایت‌هایی از عشق‌های نافرجام، ازدواج‌های اجباری، فداکاری مادران، و تلاش برای حفظ عزت و کرامت انسانی، مضمون اصلی کتاب را شکل می‌دهد. در کنار این‌ها، داستان‌هایی از کودکان کار، مهاجرت، و تلاش برای تحصیل و استقلال نیز دیده می‌شود. در مجموع، کتاب تصویری از زندگی واقعی و پرچالش زنان و مردان ایرانی در دهه‌های گذشته ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که چگونه انسان‌ها با وجود سختی‌ها، امید و تلاش را فراموش نمی‌کنند.

چرا باید کتاب روزگاری نه چندان دور را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستان‌هایی برگرفته از واقعیت، تصویری ملموس از زندگی زنان و مردان ایرانی در مواجهه با مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ارائه می‌دهد. خواندن «روزگاری نه‌چندان دور» فرصتی است برای آشنایی با تجربه‌های زیستهٔ نسل‌هایی که در بستر تحولات تاریخی و اجتماعی ایران رشد کرده‌اند. داستان‌ها، همدلی و درک عمیق‌تری نسبت به رنج‌ها و امیدهای مردم عادی ایجاد می‌کنند و مخاطب را به تأمل دربارهٔ نقش زنان، خانواده و جامعه در شکل‌گیری سرنوشت افراد وا می‌دارند. این اثر، نه‌تنها روایتگر رنج و تلخی، بلکه بازتاب‌دهندهٔ امید، مقاومت و پیوندهای انسانی است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب به علاقه‌مندان داستان‌های کوتاه اجتماعی، دوست‌داران روایت‌های واقع‌گرایانه و کسانی که دغدغهٔ شناخت زندگی زنان و مردان ایرانی در دهه‌های اخیر را دارند، پیشنهاد می‌شود. همچنین برای پژوهشگران حوزهٔ مطالعات زنان، جامعه‌شناسی و تاریخ اجتماعی ایران، این کتاب می‌تواند منبعی ارزشمند باشد.

بخشی از کتاب روزگاری نه چندان دور

«نفس‌هایش بریده بریده و خشدار بود. آنقدر سرفه می‌کرد که سینه‌اش می‌سوخت. اسپری را جلوی دهانش گرفت و با نفس عمیقی محتویات آن را به درون ریه‌اش داد. آهی از سر درد کشید و سرش را به شیشهٔ ماشین چسباند و چشمانش را بست. ذهنش بی‌اختیار راهش را کج کرد به سال‌ها پیش. دختری جوان و جویای نام بود. تازه کارش را در بخش داخلی بیمارستان شروع کرده بود و چه ذوقی داشت! هر روز کارهایش را موبه‌مو برای مادرش تعریف می‌کرد و در دل مادر با شنیدن آنها قند آب می‌شد. در یکی از روزها بخش‌نامه‌ای در تابلوی اعلانات بیمارستان دید. نوشته بود: «از کادر پزشکی هر کس دوست دارد می‌تواند برای کمک به رزمندگان اسلام به مناطق جنگی اعزام شود.» ذهنش مشغول شد و بعد از کمی کنکاش به نتیجه رسید: خب با یکی از دوستانش که در بخش کودکان بود، مشورت کرد. او هم مشتاق رفتن بود. اتفاق خوبی بود. تنها هم نمی‌رفت. به خانه رسید. هنوز لباس عوض نکرده، به مادر گفت که چه تصمیمی دارد. مادر با نگرانی گفت: «ما تو تازه توی بیمارستان مشغول شدی. برای رفتن زود نیست؟» مریم تصمیمش را گرفته بود. فردا قبل از هر کاری به دفتر رئیس بیمارستان رفت و فرم مخصوص داوطلبان را پر کرد. دو روز بعد، همراه دوستش راهی سردشت شد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

حجم

۲٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۹۶ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان