
کتاب قصر اشباح
معرفی کتاب قصر اشباح
کتاب الکترونیکی «قصر اشباح» نوشتهٔ پرل باک و با ترجمهٔ رضا عقیلی، توسط نشر ویکتور هوگو منتشر شده است. این اثر در دستهٔ رمانهای اجتماعی و خانوادگی قرار میگیرد و داستانی را روایت میکند که در بستر سنتهای اشرافی انگلستان و مواجهه با تغییرات مدرن شکل میگیرد. «قصر اشباح» با نگاهی به روابط میان نسلها، چالشهای حفظ میراث خانوادگی و برخورد فرهنگهای متفاوت، تصویری از دگرگونیهای اجتماعی و فردی ارائه میدهد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قصر اشباح
«قصر اشباح» از جمله رمانهای پرل باک است که برخلاف بسیاری از آثار پیشین او، این بار صحنهٔ داستان را از چین به انگلستان منتقل کرده است. این رمان در قالب داستانی بلند و با محوریت یک قصر قدیمی انگلیسی روایت میشود که نسلها محل زندگی خانوادهای اشرافی بوده است. فضای داستان، آمیختهای از نوستالژی، دغدغههای حفظ سنتها و مواجهه با دنیای مدرن است. شخصیتهای اصلی، اعضای خانوادهٔ سدجلی و خدمتکارانشان، هر یک با چالشهای فردی و جمعی روبهرو هستند. ورود یک خریدار آمریکایی به قصر، نقطهٔ عطفی در روایت ایجاد میکند و زمینهٔ تقابل ارزشهای سنتی و نگاه سرمایهداری را فراهم میآورد. ساختار رمان بر پایهٔ گفتوگوهای خانوادگی، توصیف فضاهای قصر و روابط میان شخصیتها استوار است و بهتدریج لایههای پنهان زندگی ساکنان قصر را آشکار میکند. این کتاب با تمرکز بر موضوعاتی چون هویت، میراث، عشق و گذر زمان، تصویری از جامعهٔ انگلیسی در آستانهٔ تغییرات بزرگ ارائه داده است.
خلاصه داستان قصر اشباح
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «قصر اشباح» با توصیف صبحی آرام در قصر خانوادگی سدجلی آغاز میشود؛ جایی که سرریچارد و همسرش لیدی ماری، سالهای پایانی عمر خود را در میان خاطرات و دغدغههای حفظ قصر سپری میکنند. کیت، دختر جوانی که در این قصر بزرگ شده، همراه با پدربزرگش ولز، خدمتکار قدیمی، بخشی از خانواده بهشمار میآید. بحران اصلی زمانی شکل میگیرد که خانواده به دلیل مشکلات مالی ناچار به فروش قصر میشوند و خریدار، مردی آمریکایی به نام جان بلین است. ورود او، نهتنها تهدیدی برای میراث خانوادگی، بلکه آغازگر کشمکشهای عاطفی و هویتی میان اعضای خانواده و خدمتکاران است. روایت، با تمرکز بر روابط میان نسلها، تفاوتهای فرهنگی و دغدغههای حفظ سنتها، به تدریج لایههای پنهان شخصیتها را آشکار میکند. در این میان، کیت با احساس تعلق عمیق به قصر و خانواده، درگیر انتخابی دشوار میان گذشته و آینده میشود. داستان با طنزی تلخ و نگاهی انتقادی به تغییرات اجتماعی، به بررسی ارزشهای خانوادگی، عشق، وفاداری و معنای واقعی خانه میپردازد، بیآنکه پایان ماجرا را بهطور کامل افشا کند.
چرا باید کتاب قصر اشباح را بخوانیم؟
«قصر اشباح» باکوشش برای به تصویرکشیدن تقابل سنت و مدرنیته، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با دغدغههای حفظ میراث خانوادگی و چالشهای هویت فردی و جمعی روبهرو شود. روایت داستان در فضایی اشرافی و در عین حال رو به زوال، امکان همذاتپنداری با شخصیتهایی را میدهد که هر یک بهگونهای با گذشته و آیندهٔ خود دستوپنجه نرم میکنند. حضور شخصیتهای چندلایه و پرداختن به روابط میان نسلها، این کتاب را به اثری تبدیل کرده که میتواند نگاه تازهای به موضوعات عشق، وفاداری و معنای خانه ارائه دهد. همچنین، برخورد فرهنگ انگلیسی سنتی با نگاه آمریکایی مدرن، بستری برای تأمل دربارهٔ ارزشها و تغییرات اجتماعی فراهم میآورد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به داستانهای خانوادگی، اجتماعی و تاریخی مناسب است. کسانی که دغدغهٔ هویت، میراث، روابط میان نسلها و چالشهای گذار از سنت به مدرنیته را دارند، میتوانند از خواندن این کتاب بهرهمند شوند. همچنین، دوستداران آثار پرل باک و کسانی که به روایتهای چندلایه و شخصیتمحور علاقه دارند، مخاطبان اصلی این اثر بهشمار میآیند.
بخشی از کتاب قصر اشباح
«آفتاب دلانگیز بهار انگلستان از میان پنجرههای بلند قصر پرتو افکنده بود. او به عادت همیشگی سپیدهدم از خواب برخاسته و در حینی که همسرش همچنان در خواب بود، سوار بر اسب شده و گشتی در املاک خود زد. در بازگشت به قصر که اسب را پورتمه میراند، ساعت نه و نیم را نشان میداد. با اشتهایی تند و تیز و با طمأنینه به تالار بزرگی که معمولاً هر نوع غذایی به جز چای در آنجا صرف میشد، قدم گذاشت. البته ممکن بود زن و شوهر اتاق کوچکتری را برای صبحانه انتخاب کنند ولی او عادت کرده بود صبحانهاش را در این تالار وسیع، پشت میز بزرگی زیر چلچراغ صرف کند. زن و شوهر هرکدام در یکی از دو انتهای میز روبهروی هم مینشستند. همسرش آن روز صبح میبایستی زودتر از معمول هر روز از خواب بیدار شده باشد والا چگونه ممکن بود وجود گلدان گل نسرین روی میز را تعبیر نمود؟ سه چهار گلبرگهای زردرنگ در یک گلدان نقرهای که روی سفرهای تور قرار داشت ریخته شده بود، پس چرا «کیت» از قصر به باغ نیامده بود؟ از سالها قبل تصمیم گرفته بودند هنگام میز صبحانه، سکوت کنند ولی بارها این تصمیم خود را فراموش کرده بودند حتی از موقعی که بود که صبحانه را با هم صرف کنند. او هنوز این زن کوتاه قد را با چشمان آبیرنگ و گیسوانی همرنگ عسل که در انتهای دیگر میز مینشست، مظهر زیبایی یک زن انگلیسی میدانست.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه