
کتاب زندانی ابدی یک معبد
معرفی کتاب زندانی ابدی یک معبد
کتاب زندانی ابدی یک معبد نوشتهٔ «علیرضا صنعتخواه» و منتشرشده بهصورت الکترونیک بهوسیلهٔ نشر سنجاق، رمانی است که با الهام از روانکاوی تحلیلی «کارل یونگ» و «اریک فروم»، مفاهیم پیچیدهٔ روانشناسی و جامعهشناسی را در قالب داستانی روایتمحور و شخصیتمحور به تصویر کشیده است. این اثر با تلفیق عناصر داستانی و نظریات علمی، تلاش کرده دغدغههای انسان معاصر دربارهٔ معنا، خودشناسی و ارتباط با دیگری را بهشکلی ملموس برای مخاطب بازگو کند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زندانی ابدی یک معبد
کتاب «زندانی ابدی یک معبد» (رمانی براساس روانکاوی تحلیلی کارل یونگ و اریک فروم؛ ویراست دوم) اثری است که در مرز میان رمان و ناداستان حرکت میکند و با بهرهگیری از ساختار روایی داستانی، مفاهیم عمیق روانشناسی تحلیلی و جامعهشناسی را به زبان شخصیتها و موقعیتهای داستانی منتقل میکند. «علیرضا صنعتخواه» در این کتاب، دغدغههای فلسفی و روانشناختی خود را با الهام از نظریات کارل یونگ و اریک فروم و همچنین تأثیرپذیری از متفکرانی همچون علی شریعتی، فردریش نیچه و اروین یالوم، در قالب داستانی معاصر و بومی روایت کرده است. کتاب در فضایی میان واقعیت و خیال، با تمرکز بر تجربههای زیستهٔ شخصیتها به موضوعاتی چون معنای زندگی، تنهایی، دوستداشتن و جستوجوی هویت پرداخته است. ساختار کتاب بهگونهای است که خواننده را با لایههای مختلف ذهن و روان شخصیتها همراه میکند و درعینحال مسائل اجتماعی جامعهٔ ایران را نیز در بستر داستانی خود جای داده است. این اثر با رویکردی تلفیقی، همزمان به روایت داستانی و تبیین نظریات علمی میپردازد و برای مخاطبانی که به پیوند ادبیات و علوم انسانی علاقهمند هستند، تجربهای متفاوت رقم میزند.
خلاصه داستان زندانی ابدی یک معبد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با توصیف دختری آغاز میشود که در دل کویری خشک و بیانتها، غرق در افکار و خاطرات خود است. نگاه ژرف و خیرهٔ او به نقطهای نامعلوم، آغازگر سفری درونی به اعماق روان و روح انسان است. اثر با تمرکز بر تجربههای ذهنی و احساسی شخصیت اصلی، بهتدریج به معرفی «دیگری» میپردازد؛ شخصیتی که حضورش در زندگی دخترک، معنای تازهای به مفهوم دوستداشتن و ارتباط انسانی میبخشد. در طول داستان، رابطهٔ میان «او» و «دیگری» به بستری برای واکاوی مفاهیمی چون تنهایی، معنای زندگی و جستوجوی هویت بدل میشود. نویسنده با ارجاع به آثار و اندیشههای متفکرانی مانند شریعتی، نیچه و یالوم، تلاش میکند نشان دهد که چگونه تجربهٔ زیستهٔ شخصیتها، بازتابی از دغدغههای فلسفی و روانشناختی انسان معاصر است. روایت، میان واقعیت و خیال، خاطره و اکنون در نوسان است و معبد درونی شخصیتها به نمادی از خلوت، خودشناسی و تلاش برای یافتن معنا در جهانی پر از بیگانگی و پوچی تبدیل میشود. در این مسیر، داستان بهتدریج لایههای مختلف روان شخصیتها را آشکار میکند و نشان میدهد که چگونه ارتباط اصیل با دیگری میتواند راهی برای رهایی از زندان تنهایی و رسیدن به تجربهای عمیقتر از بودن باشد. پایان داستان، بدون افشای جزئیات بر اهمیت لحظات جاودانه و تجربهٔ فهم متقابل تأکید دارد.
چرا باید کتاب زندانی ابدی یک معبد را بخوانیم؟
این کتاب با تلفیق روایت داستانی و مفاهیم روانشناسی تحلیلی، فرصتی فراهم میکند تا خواننده با زبان ادبی و در قالب تجربههای شخصیتها، به تأمل دربارهٔ معنای زندگی، خودشناسی و ارتباط با دیگری بپردازد. «زندانی ابدی یک معبد» نهتنها دغدغههای فردی و درونی انسان را به تصویر میکشد، بلکه مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعهٔ معاصر ایران را نیز در بستر داستانی خود جای داده است. خواندن این اثر، امکان مواجهه با پرسشهای بنیادین دربارهٔ هویت، تنهایی و معنای دوست داشتن را در فضایی روایی و ملموس فراهم میکند و مخاطب را به سفری درونی و تأملبرانگیز دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای فلسفی، روانشناسی تحلیلی و کسانی که دغدغهٔ خودشناسی، معنای زندگی و روابط انسانی دارند، مناسب است؛ همچنین دانشجویان و پژوهشگران حوزههای علوم انسانی و اجتماعی که به پیوند ادبیات و نظریه علاقهمند هستند، میتوانند از مطالعهٔ این اثر بهرهمند شوند.
بخشی از کتاب زندانی ابدی یک معبد
«روزها یکی پس از دیگری میگذشتند. گاهی اوقات که از کنار همان راهرو همیشگی، دیگری را میدید. اکثر مواقع او را تنها میدید. انگاری که هیچ دوست و آشنایی نداشت و همیشه دیگری با همان نگاهی به او خیره میشد که روز اول او را دیده بود. هر بار که او به چشمان دیگری مینگریست، وجودش آتش میگرفت. دستانش میلرزیدند و هر بار بیشتر از پیش دلتنگش میشد. بارها با خود عهد بسته بود که باید از این سراب بگذرد. او همیشه با خود فکر میکرد که آیا این دیگری، واقعا هرگز از معنای نگاه و سخنان او هیچ نفهمیده بود؟ یا شاید هم بل عکس او معنای نگاهش را به خوبی فهمیده بود. چرا که همواره از او میگریخت. یک جوری که انگار نمیخواهد که بفهمد. ولی او احساس میکرد برخلاف تصاویر و عکس العمل هایی که دیگری از خود نشان میداد، بسیار فهمیده بود. اما این گریختن چه دلیلی میتوانست داشته باشد؟ معنای آن خیانت چه بود؟ بدتر از همه هر روز میدید که اعتیاد چه بر سر او میآورد. هر روز لاغر و رنگ و رو رفتهتر دیده میشد. جوری شده بود که همه میتوانستند بفهمند که این دیگری از اعتیاد رنج میبرد و یا از افسردگی!»
حجم
۱۴۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه
حجم
۱۴۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۴ صفحه