کتاب قصه همسر استاد اشرف آهنگر محمدعلی همتی + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب قصه همسر استاد اشرف آهنگر

کتاب قصه همسر استاد اشرف آهنگر

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب قصه همسر استاد اشرف آهنگر

کتاب الکترونیکی «قصه گو: ربابه جو کار» نوشتهٔ محمدعلی همتی و با تصویرگری منصوره صحرایی، اثری داستانی برای گروه سنی کودک و نوجوان است که نشر شهر خشت آن را منتشر کرده است. این کتاب با الهام از روایات مذهبی و بر اساس مفاتیح‌الجنان شیخ‌عباس قمی نوشته شده و داستانی آموزنده را در قالب قصه‌ای کوتاه و مصور روایت می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب قصه همسر استاد اشرف آهنگر

در «قصه گو: ربابه جو کار» محمدعلی همتی با بهره‌گیری از روایت‌های مذهبی و سنت قصه‌گویی مادربزرگ‌ها، داستانی کوتاه و آموزنده را برای کودکان و نوجوانان بازآفرینی کرده است. این کتاب در قالب داستان مصور و با زبانی ساده، به یکی از قصه‌های برگرفته از مفاتیح‌الجنان می‌پردازد و تلاش دارد مفاهیم اخلاقی و معنوی را به نسل جدید منتقل کند. روایت کتاب از زبان مادربزرگی آغاز می‌شود که در جمع نوه‌ها نشسته و قصه‌ای از گذشته‌های دور شهر یزد را بازگو می‌کند. ساختار کتاب به‌صورت داستانی و با تصویرگری رنگی همراه است تا فضای قصه برای مخاطب کودک و نوجوان ملموس‌تر شود. این اثر با الهام از منابع مذهبی و فرهنگ عامه، تلاش دارد پیوندی میان سنت‌های قصه‌گویی و آموزه‌های دینی برقرار کند.

خلاصه کتاب قصه همسر استاد اشرف آهنگر

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با جمع‌شدن نوه‌ها دور مادربزرگ و آغاز قصه‌گویی او شروع می‌شود. مادربزرگ قصه همسر استاد اشرف آهنگر را روایت می‌کند؛ در گذشته‌های دور شهر یزد، مردی سرشناس به نام حاجی محمدعلی شب‌ها به قبرستان جُرهر می‌رفت و در تنهایی با خدا راز و نیاز می‌کرد. شبی در خواب دوستش را می‌بیند که در دنیا چندان خوشنام نبوده اما حالا در آرامش و نعمت به‌سر می‌برد. حاجی محمدعلی علت این آسایش را جویا می‌شود و دوستش توضیح می‌دهد که پس از دفن همسر استاد اشرف آهنگر در قبرستان، حضرت امام حسین(ع) به برکت آن زن، عذاب را از مردگان قبرستان برداشته است. حاجی محمدعلی که کنجکاو شده، صبح به بازار آهنگران می‌رود و از استاد اشرف دربارهٔ همسرش می‌پرسد. استاد اشرف توضیح می‌دهد که همسرش به دلیل فقر و تنگدستی هرگز به زیارت کربلا نرفته و حتی مراسم روضه‌خوانی هم برگزار نکرده است. تنها کاری که همسرش انجام داده، این بوده که هر شب روی پشت‌بام خانه به سمت کربلا می‌ایستاده و به امام حسین(ع) سلام می‌داده است. پیام داستان بر ارزش نیت پاک و اخلاص در عمل تأکید دارد و نشان می‌دهد که حتی ساده‌ترین کارها، اگر با نیت خالص انجام شوند، می‌توانند تأثیر بزرگی داشته باشند.

چرا باید کتاب قصه همسر استاد اشرف آهنگر را بخوانیم؟

این کتاب با روایت داستانی کوتاه و الهام‌گرفته از منابع مذهبی، مفاهیمی مانند اخلاص، نیت پاک و اثر اعمال کوچک را به‌گونه‌ای ملموس برای کودکان و نوجوانان بازگو می‌کند. تصویرگری رنگی و فضای قصه‌گویی مادربزرگ، خواننده را به دنیای سنتی قصه‌های ایرانی می‌برد و ارتباطی میان آموزه‌های دینی و زندگی روزمره برقرار می‌کند. مطالعهٔ این اثر فرصتی برای آشنایی با ارزش‌های اخلاقی و معنوی در قالب داستانی ساده و قابل‌درک فراهم می‌آورد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کودکان و نوجوانانی مناسب است که به داستان‌های آموزنده با مضامین اخلاقی و مذهبی علاقه دارند. همچنین والدین و مربیانی که به‌دنبال قصه‌هایی برای انتقال مفاهیم معنوی و ارزش‌های انسانی به نسل جدید هستند، می‌توانند از این اثر بهره ببرند.

بخشی از کتاب قصه همسر استاد اشرف آهنگر

«مادربزرگ لیوانی چای برای خود ریخت و قوری گل قرمزی را بالای سماور برنجی گذاشت. حالا که نوه‌ها دورش را گرفته بودند، می‌خواست برای آن‌ها قصه بگوید. این بار قصه همسر استاد اشرف آهنگر. یکی بود، یکی نبود. غیر از خدای مهربان هیچ‌کس نبود. در زمان‌های قدیم در شهر یزد قبرستانی بود به نام جُرهر که در آن هزاران نفر خاک بودند. پیر و جوان، زن و مرد، عالم و بی‌سواد، آدم‌های خوب و آدم‌های بد، همگی در این قبرستان دفن شده بودند. حاجی محمدعلی که یکی از افراد سرشناس شهر یزد بود، شب‌ها به قبرستان جُرهر می‌رفت و با خدای خود در تنهایی به راز و نیاز می‌پرداخت. یک شب در خواب، دوستش را ملاقات کرد. او با چهره‌ای زیبا، شاد و خندان کنار نهر آب روان، زیر درختان میوه نشسته بود. در عالم خواب خیلی تعجب کرد و با خود گفت: آخر، چطور ممکن است! تا جایی که به یاد دارم این مرد در دوران زندگی کارهای خوبی انجام نمی‌داد. تازه، سعی می‌کرد به زور از مردم مالیات و پول هم بگیرد؛ ولی حالا این‌قدر جایش خوب است. جلو رفت و کنار دوستش نشست. از او پرسید: ای رفیق، تو که در زندگی انسان خوبی نبودی، پس چه شده که به جای عذاب، این همه نعمت به تو رسیده است؟»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲ صفحه

حجم

۱۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان