تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب یک میلیارد سال پیش از پایان جهان
معرفی کتاب یک میلیارد سال پیش از پایان جهان
کتاب الکترونیکی یک میلیارد سال پیشاز پایانِ جهان با عنوان انگلیسی One Billion Years to the End of the World نوشتهٔ «آرکادی استروگاتسکی» و «باریس استروگاتسکی» با ترجمهٔ «مهران سپهران» و به انتشار نشر قطره، رمانی در ژانر علمیتخیلی است که به بررسی مفاهیم فلسفی، علمی و اجتماعی در قالب داستانی پررمزوراز میپردازد. این کتاب با روایتی از زندگی دانشمندان و دغدغههای آنها در جامعهٔ شوروی، بهویژه در بستر فشارهای سیاسی و اجتماعی، تصویری از تقابل فرد و ساختارهای قدرت ارائه میدهد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب یک میلیارد سال پیش از پایان جهان اثر آرکادی استروگاتسکی و باریس استروگاتسکی
کتاب «یک میلیارد سال پیشاز پایانِ جهان» از آثار شاخص «آرکادی استروگاتسکی» و «باریس استروگاتسکی» است که در قالب رمان علمیتخیلی نگاشته شده و نخستینبار در دههٔ ۱۹۷۰ و در ایران در سال ۱۴۰۳ منتشر شد. این کتاب در دورهای نوشته شده که سانسور و فشارهای ایدئولوژیک بر نویسندگان شوروی سایه انداخته بود و همین امر باعث شد بسیاری از مفاهیم و پیامهای کتاب در لایههایی از رمز و استعاره پنهان شوند.
داستان در فضایی واقعگرایانه اما آمیخته با عناصر علمیتخیلی روایت میشود و ساختار آن بر پایهٔ زندگی روزمرهٔ یک اخترفیزیکدان و حلقهای از دوستان و همکارانش شکل گرفته است. «آرکادی استروگاتسکی» و «باریس استروگاتسکی» با بهرهگیری از طنز تلخ و نگاهی انتقادی، به موضوعاتی چون نقش دانشمند در جامعه، محدودیتهای فردی و اجتماعی و تأثیر نیروهای ناشناخته بر سرنوشت انسان میپردازند. روایت کتاب «یک میلیارد سال پیشاز پایانِ جهان» با جزئیات دقیق و فضاسازی ملموس، خواننده را به دنیایی میبرد که در آن مرز میان واقعیت و خیال بهسادگی جابهجا میشود و پرسشهایی بنیادین دربارهٔ اختیار، سرنوشت و معنای پیشرفت علمی مطرح میگردد.
خلاصه داستان یک میلیارد سال پیش از پایان جهان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان «یک میلیارد سال پیشاز پایانِ جهان» حول محور «دمیتری مالیانوف» اخترفیزیکدان جوانی میچرخد که در تلاش است پروژهای علمی و مهم را به سرانجام برساند. او در آپارتمانی در لنینگراد زندگی میکند و همسر و فرزندش برای تعطیلات به شهری دیگر رفتهاند. «مالیانوف» تصمیم دارد از این فرصت برای تمرکز بر پژوهش خود استفاده کند، اما بهطرز عجیبی با موجی از مزاحمتها و وقایع غیرمنتظره روبهرو میشود؛ تماسهای تلفنی بیپایان، مهمانان ناخوانده، همسایگان مرموز و حتی دخالت پلیس. این مزاحمتها بهتدریج شدت میگیرند و نهتنها «مالیانوف»، بلکه دیگر دانشمندان و دوستانش را نیز درگیر میکنند. آنها درمییابند که هرگاه به کشفی علمی نزدیک میشوند، اتفاقات غیرعادی و مانعتراشیهایی رخ میدهد که گویی نیرویی ناشناخته نمیخواهد این پیشرفتها به ثمر برسد.
روایت با طنزی تلخ و فضایی پرابهام، مرز میان واقعیت و توهم را محو میکند و شخصیتها را درگیر پرسشهایی دربارهٔ اختیار، معنا و هدف علم میسازد. در پسِ این وقایع، این پرسش مطرح میشود که آیا جهان یا نیرویی فراتر از انسان، بهگونهای فعالانه جلوی پیشرفت علمی را میگیرد تا تعادل کیهانی یا سرنوشت بشریت حفظ شود؟ داستان با تعلیق و ابهام پیش میرود و خواننده را با تردیدها و اضطرابهای شخصیتها همراه میکند، بیآنکه پاسخی قطعی به معماهای مطرحشده بدهد.
چرا باید کتاب یک میلیارد سال پیش از پایان جهان را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب عناصر علمیتخیلی و واقعگرایی اجتماعی، تجربهای متفاوت از ادبیات شوروی ارائه میدهد. کتاب «یک میلیارد سال پیشاز پایانِ جهان» نهتنها به دغدغههای علمی و فلسفی میپردازد، بلکه با طنز و نگاهی انتقادی، محدودیتهای فردی و اجتماعی را به چالش میکشد. روایت پررمزوراز و فضای تعلیقآمیز آن خواننده را به تفکر دربارهٔ نقش علم، اختیار و سرنوشت در زندگی انسان وامیدارد. مواجههٔ شخصیتها با نیروهای ناشناخته و موانع نامرئی بستری برای طرح پرسشهایی عمیق دربارهٔ معنای پیشرفت و مسئولیت فردی فراهم میکند. این اثر برای کسانی که به داستانهایی با لایههای فلسفی و اجتماعی علاقه دارند تجربهای منحصربهفرد خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای علمیتخیلی، دوستداران ادبیات روسیه و کسانی که به موضوعات فلسفی، اجتماعی و روانشناختی علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ رابطهٔ علم و جامعه یا تأثیر نیروهای ناشناخته بر سرنوشت انسان را دارند خواهد بود.
درباره آرکادی استروگاتسکی و باریس استروگاتسکی
برادران «آرکادی استروگاتسکی» (۲۸ اوت ۱۹۲۵ ـ ۱۲ اکتبر ۱۹۹۱) و «بوریس استروگاتسکی» (۱۴ آوریل ۱۹۳۳ ـ ۱۹ نوامبر ۲۰۱۲) نویسندگان علمیتخیلی اهل شوروی و روسیه بودند که در بیشتر دوران کاری خود با یکدیگر همکاری داشتند. آثار اولیهٔ آنها تحتتأثیر نویسندگانی چون «ایوان یفریموف» و «استانیسلاو لم» شکل گرفت، اما بعدها سبک منحصربهفرد خود را توسعه دادند. این سبک که از عقلگرایی ادبیات شوروی نشأت میگرفت، بهتدریج به رمانهایی با مضامین نقد اجتماعی تبدیل شد.
نخستین داستان ترجمهشدهٔ «استروگاتسکی»ها در سال ۱۹۵۹ در مجلهٔ Amazing Stories منتشر شد. مشهورترین رمان آنها، «پیکنیک کنار جاده» (Piknik na obochine)، بعدها به انگلیسی ترجمه و توسط «آندری تارکوفسکی» به فیلم «استاکر» اقتباس شد.
چندین اثر دیگر آنها نیز به زبانهای انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی ترجمه شد، اما موفقیت و بازخوردی مشابه بازار روسیه پیدا نکرد. بااینحال، آنها در کشورهایی مانند استونی، مجارستان، لهستان، بلغارستان، جمهوریهای سابق یوگسلاوی و آلمان (شرق و غرب) محبوبیت زیادی یافتند.
بخش زیادی از آثار ایندو در دنیایی خیالی به نام «جهان نیمروز» یا «جهان سرگردانان» میگذرد که نامش از کتاب «نیمروز: قرن بیستودوم» گرفته شده است. این جهان ابتدا بهعنوان یک «آرمانشهر سوسیالیستی» طراحی شد که تضاد اصلی آن بین «خوب» و «بهتر» بود، اما آثار بعدی حالوهوای تیرهتری یافتند. ویژگیهای اصلی این جهان عبارت است از پیشرفت بسیار بالا در علم، فناوری و جامعه، خلاقیت عمومی و بلوغ اجتماعی چشمگیر در مقایسه با دنیای معاصر. در این جهان پول وجود ندارد و هر فرد شغلی را انتخاب میکند که به آن علاقه دارد. زمین نیز توسط شورایی جهانی از دانشمندان و فیلسوفان اداره میشود.
«خدا بودن سخت است» و «پیکنیک کنار جاده» از دیگر کتابهای ترجمهشدهٔ این دو برادر به فارسی هستند.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
بخشی از کتاب یک میلیارد سال پیش از پایان جهان
«مالیانوف تلفن را قطع کرد و مدتی بیحرکت دراز کشید، پرز پتو را بر پهلوی برهنهاش احساس میکرد و بدنش کمکم داشت غرق عرق میشد. پردهٔ زردرنگ اتاق درخشید و فضا از نور زرد ناخوشایندی پر شد. هوا همچون ژلاتین غلیظ بود. فهمید چه باید بکند، باید به اتاق بابکین برود. این اتاق عینهو حمام بخار بود. به میز نگاهی انداخت که کوهی از کتابها و کاغذهای پراکنده رویش بود. فقط از ولادیمیر ایوانویچ اسمیرنف شش جلد کتاب دیده میشد. و کلی کاغذ دیگر هم اینسو و آنسو پراکنده بود. حتی فکرکردن به جابهجاشدن وحشتناک بود. صبر کن ببینم، راستی فکر بکری به سرم زده بود. ای بر پدر تو با آن اینتوریست مزخرفت، کلهپوک نفهم. بگذار ببینم، من در آشپزخانه بودم و بعد سر از اینجا درآوردم. خودش است! نگاشت همدیس! فکر احمقانهای است. ولی باید ببینم به کجا میرسد.»
حجم
۱۵۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۱۵۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه