
کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)
معرفی کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)
کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم) نوشته مجید ادیبزاده که توسط انتشارات الفبای فرهنگ منتشر شده، جلد دوم از یک روایت داستانی است که به مسائل هویت، جنسیت و بحرانهای فردی میپردازد. این اثر در دستهی داستانهای فارسی معاصر قرار میگیرد و با زاویهدیدی متفاوت، تجربههای شخصیت اصلی را از زاویهای تازه روایت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)
کتاب وقتی زنم را حلقآویز دیدم! (جلد دوم) به گذشته بازمیگردد و این بار از زاویهدید زن قصه، پیش از حادثهی حلقآویز شدن، روایت میشود. برخلاف جلد اول که مرد داستان راوی بود، این جلد به زندگی، دغدغهها و کشمکشهای زن میپردازد؛ زنی که با بحران هویت جنسی، فشارهای خانوادگی و اجتماعی و تجربههای تلخ و پیچیدهی خود روبهرو است. کتاب در فضایی معاصر و با نگاهی به مسائل اجتماعی و روانی، به موضوعاتی چون هویت جنسیتی، نقشهای اجتماعی، احساس گناه و تلاش برای یافتن جایگاه واقعی در جامعه میپردازد. مجید ادیبزاده با انتخاب ساختاری روایی که زمان را به عقب میبرد، امکان شناخت عمیقتر شخصیت زن و انگیزههای او را فراهم میکند. این جلد، علاوهبر روایت شخصی، به نقد کلیشههای جنسیتی و چالشهای افراد در مواجهه با انتظارات جامعه نیز میپردازد.
خلاصه داستان وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
جلد دوم کتاب وقتی زنم را حلقآویز دیدم! با لحظهی حلقآویزشدن زن آغاز میشود؛ اما برخلاف تصور، او هنوز زنده است و روایت را از زبان خودش ادامه میدهد. زن قصه که سالها با هویت جنسی مبهم و فشارهای خانوادگی بزرگ شده، به بازگویی خاطرات و تجربههایش میپردازد. او از کودکی تا بزرگسالی، همواره میان دوگانگی زن و مردبودن سرگردان بوده و تلاش میکند هویت واقعی خود را پیدا کند. روایت، زندگی او را از دوران کودکی، مواجهه با خانوادهای که جنسیتش را نادیده گرفتهاند تا تلاش برای استقلال، تحصیل در رشتهی نقاشی و ورود به دنیای کار و اجتماع دنبال میکند.
زن داستان با مشکلات مالی، تبعیض، سوءاستفاده و نگاههای سنگین جامعه روبهرو است و در نهایت، برای تأمین هزینههای جراحی تغییر جنسیت، وارد ماجراهایی میشود که او را به دنیای خلاف و تقلب هنری میکشاند. در این مسیر، تجربههای عاطفی، برخورد با مردان مختلف و تلاش برای اثبات هویت زنانهاش، بخش مهمی از روایت را شکل میدهد. داستان با بازگویی لحظات حساس زندگی زن، از جمله مواجهه با پدر، کارفرما و جامعه، به بررسی عمیق احساس گناه، ترس، امید و آرزوی رهایی میپردازد.
چرا باید کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم) را خواند؟
کتاب وقتی زنم را حلقآویز دیدم! با روایتی متفاوت و زاویهدیدی کمتردیدهشده، به موضوعات هویت جنسیتی، فشارهای اجتماعی و بحرانهای فردی میپردازد. خواننده با تجربههای پیچیده و چندلایهی شخصیت اصلی همراه میشود و با چالشهایی روبهرو میگردد که کمتر در ادبیات داستانی فارسی به این صراحت بیان شدهاند. اثر، فرصتی برای درک بهتر موقعیت افرادی است که میان انتظارات جامعه و هویت شخصی خود گرفتار شدهاند و تلاش میکنند راهی برای پذیرش و رهایی بیابند.
خواندن کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای اجتماعی، کسانی که دغدغهی هویت، جنسیت و نقشهای اجتماعی دارند و افرادی که به روایتهای متفاوت از تجربههای زیسته علاقهمندند، مناسب است؛ همچنین میتواند برای کسانی که با مسائل هویت جنسی یا فشارهای خانوادگی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند، قابلتأمل باشد.
بخشی از کتاب وقتی زنم را حلق آویز دیدم! (جلد دوم)
«ینی کی میتونست باشه!» میخواستم بهش بگم که «تو واقعن کی هستی؟! لااقل یه حرفی بزن! یه صدایی از خودت دربیار ...! میخوای منو حلقآویز کنی؟! اینجوری میخوای انتقامتو بگیری؟! باشه من آمادهام! خفم کن! اون بالا کارمو برای همیشه تموم کن! من مستحق این مرگم! اما لااقل بگو که تو کدومشونی!» ولی دهنمو سفت بسته بود. جوری که حتی به زور میتونستم یه صدای نامفهوم از خودم دربیارم! اون بیتفاوت مشغول کارش بود و میخواست منو حلقآویز کنه و انگار نه انگار که میخوام باهاش حرف بزنم! از پشت دستامو بهم بسته بود و پاهامو هم با طناب بهم چفت کرد که موقع حلقآویز کردن کارش سخت نباشه! با اون نقابی که روی سرش کشیده بود، نمی تونستم بفهمم که کیه و دارم مجازات کدوم گناهم رو میدم! من همیشه منتظر این لحظه بودم! اینکه یه روزی برسه و به جزای کارای گذشتم برسم! باید اعتراف کنم که افراد کمی نبودن که قصد کشتنم رو داشتن! حتی تردیدی نداشتم که بعضی از اونا، از ته دل همچین آرزویی دارن! میگم که، از این بابت مطمئن بودم! راستش خودمم به شدت خودمو گناهکار میدونستم و اگه جراتش رو داشتم تا حالا حتمن خودکشی کرده بودم!»
حجم
۴۱۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۴۱۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه

نظرات کاربران
به نظرم شروع جالبی داشت و میتونست کتاب جالبی باشه اما خیلی خیالی شد و بیشتر برای نوجوانان شاید جالب باشه
کتاب خوبی هست ازاینکه بعضی هامشکلاتی دارند وخانواده به انها کمک نمیکنه ومجبور میشن ازراهای دیگه مشکشون حل کنند وبه دردسر میافتند
خوب وجالب،،،تامل برانگیز
عالی از نظر من
خیلی کتاب جالبی بود ممنون از نویسنده
سلام واقعا ارزش خوندن داره و واقعاً با کیفیت ای کاش جلده اولشم رایگان بود ولی واقعا خیلی عالی بود و جالب و یکم ترسناک ولی ایجان 👌🏻🫠