تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب به وقت نجات (دوزبانه)
معرفی کتاب به وقت نجات (دوزبانه)
کتاب الکترونیکی به وقت نجات (روایتهایی از کودکان و نوجوانان درباره نجات) با گردآوری آزاده ناصریان و ترجمهٔ سارا جباری توسط انتشارات رامان سخن منتشر شده است. این مجموعه با بهرهگیری از نقاشیها و روایتهای کودکان و نوجوانان، به موضوع نجاتبخشی و تجربههای زیسته کودکان در مواجهه با جنگ، فقر، خشونت و محرومیت میپردازد. آثار ارائهشده در این کتاب، بخشی از نمایشگاهی با همین نام هستند که با مشارکت خانههای ایرانی و هنرمندان بلوچ شکل گرفته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب به وقت نجات (دوزبانه)
«به وقت نجات» مجموعهای از روایتها و نقاشیهای کودکان و نوجوانانی است که با دشواریهای زندگی، جنگ، مهاجرت، فقر و آسیبهای اجتماعی روبهرو بودهاند. این کتاب در ادامهٔ نمایشگاهی با همین نام گردآوری شده و روایتهایی از کودکان ایرانی و غیرایرانی را در بر میگیرد که هریک بهنوعی با مفهوم نجات و رهایی از شرایط دشوار دستوپنجه نرم کردهاند. سال انتشار کتاب در دورهای است که مسائل مربوط به حقوق کودک، مهاجرت و آسیبهای اجتماعی بیشازپیش مورد توجه قرار گرفتهاند. در این مجموعه، هر روایت با نقاشی یا تصویری همراه است که توسط خود کودکان یا نوجوانان خلق شده و بهنوعی بازتابدهندهٔ تجربهٔ زیستهٔ آنهاست. کتاب تلاش میکند صدای کودکانی باشد که اغلب در حاشیه ماندهاند و کمتر مجال بیان یافتهاند. این اثر، علاوهبر روایتهای ایرانی، داستانهایی از کودکان کشورهای دیگر را نیز در خود جای داده است و به موضوعاتی چون بیهویتی، بیسرپرستی، خشونت خانگی، تبعیض و امید به آینده میپردازد. فضای کتاب ترکیبی از تلخی واقعیت و امید به تغییر است و مخاطب را با جهان کودکانی آشنا میکند که در جستوجوی نجاتاند.
خلاصه کتاب به وقت نجات (دوزبانه)
در به وقت نجات روایتها و داستانهایی از زبان کودکان و نوجوانان آمده است که هریک تجربهای از رهایی یا تلاش برای نجات را بازگو میکنند. این روایتها گاه از زبان کودکی افغان است که پس از ازدستدادن مادرش در جریان جنگ، بههمراه خانواده به ایران پناه میآورد و در خانهٔ ایرانی با آموزش و دوستی، امید را بازمییابد؛ گاه از زبان دختری است که در روستایی دورافتاده برای آوردن آب با خطرات زیادی روبهروست و با کمک داوطلبان، روستایشان به آب لولهکشی دست مییابد. روایتهایی از کودکان آفریقایی نیز در کتاب آمده است که از جدایی، بیسرپرستی و آزار سخن میگویند و درنهایت با حمایت گروههای مردمی یا مراکز نگهداری، فرصت تازهای برای زندگی پیدا میکنند. برخی داستانها به تجربههای تلخ خشونت خانگی، فقر، بیهویتی و تبعیض میپردازند و نشان میدهند که چگونه حمایت، آموزش و همدلی میتواند راهی برای نجات و بازسازی امید باشد. در کنار این روایتها، نقاشیها و عکسهایی از کودکان آمده که هر یک تصویری از دنیای ذهنی و آرزوهای آنها را به نمایش میگذارد. کتاب، مجموعهای از صداهای خاموششده را گرد هم آورده تا نشان دهد نجات، گاهی در کوچکترین لحظات و سادهترین حمایتها معنا پیدا میکند.
چرا باید کتاب به وقت نجات (دوزبانه) را خواند؟
این کتاب با گردآوری روایتهای واقعی و نقاشیهای کودکان، فرصتی فراهم میکند تا مخاطب با تجربههای زیستهٔ کودکانی روبهرو شود که اغلب در حاشیه جامعه قرار دارند. مطالعهٔ این اثر، دریچهای به جهان کودکانی میگشاید که با وجود رنج و محرومیت، امید و تلاش برای نجات را از دست ندادهاند. کتاب، همدلی و آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی و حقوق کودکان را تقویت میکند و نشان میدهد چگونه حمایتهای کوچک میتواند زندگی یک کودک را دگرگون کند.
خواندن کتاب به وقت نجات (دوزبانه) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این مجموعه برای علاقهمندان به ادبیات کودک و نوجوان، فعالان حوزهٔ حقوق کودک، مددکاران اجتماعی، معلمان و والدینی که دغدغهٔ آشنایی با تجربههای واقعی کودکان آسیبدیده را دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که بهدنبال شناخت بهتر مسائل اجتماعی و راههای حمایت از کودکان در معرض آسیب هستند، مناسب است.
فهرست کتاب به وقت نجات (دوزبانه)
- مقدمه: توضیحی درباره مفهوم نجات و اهمیت روایتهای کودکان در این زمینه. - روایتهای کودکان مهاجر: داستانهایی از کودکان افغان و آفریقایی که با جنگ، مهاجرت و بیسرپرستی روبهرو شدهاند و تجربه نجات را بازگو میکنند. - روایتهای کودکان ایرانی: روایتهایی از کودکان ساکن مناطق محروم، روستاها و شهرهای مختلف ایران که با فقر، بیهویتی، خشونت خانگی و مشکلات اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند. - نقاشیها و عکسها: هر روایت با تصویری از نقاشی یا عکس کودک همراه است که بازتابدهنده احساسات و آرزوهای اوست. - بخش پایانی: جمعبندی و تأکید بر اهمیت همدلی و حمایت از کودکان در معرض آسیب.
بخشی از کتاب به وقت نجات (دوزبانه)
«سختترین لحظات زندگیام را میگذرانم. قرارم با مادر این بود که برای سختیها آمادهام کند. باید پیش از امتحان همه درسها را با هم مرور میکردیم. ولی او دیگر نیست. من یازدهساله بدون او از پس این همه امتحانهای سخت زندگی برنمیآیم. وقتی لباسهای شسته ما را به بند میآویخت، طالبان با نشاندن گلولهای بر قلبش او را از من و خواهر و برادر کوچکترم گرفت. فرصت سوگواری نبود. همراه پدر از خانه، از مزارشریف گریختیم. تنها با لباسهایی که بر تن داشتیم؛ یادگار مادر. میگفتند ایران نزدیک است. ولی دو هفته شد که در راهیم. پس چرا نمیرسیم؟ ای کاش او بود تا لااقل وقتی ترسیدم در آغوشش پناه بگیرم. یا از او درباره سرزمین جدید بپرسم. آخر مادر همه چیز را میدانست. بالاخره رسیدیم. ولی نه مثل رسیدن از مدرسه به خانه که در آغوش او گم شویم. رسیدیم به خیابان، به تشنگی، به ترسهای جدید. قصهمان به گوششان رسید و به کمکمان آمدند. آدمهایی در همسایگی. از جنس مادر که با مهربانی لبخند میزنند. یکیشان برایمان خانهای فراهم کرد. یکی اسبابش را به ما رساند. دیگری در قلبش برایمان خانه ساخت. مدتی هست که در خانه ایرانی، در علم و هنر به رویمان گشوده شده است. معلم و کتاب و قلم که فراهم آمد، کمی از ترسهایمان را از یاد بردیم. دوستانی همسن و سال داریم و در جمع آنها که غم ما را میفهمند به آرامش رسیدیم. دو سال از آن روزهای وحشتناک گذشته و من در کنار درس خواندن نقاشی سیاه قلم هم یاد میگیرم و با دوستانم کتاب داستان میخوانم. برادرم هم در کلاس رباتیک استعداد خودش را نشان میدهد. خواهر کوچکم که حالا ۵ سالش است آموختن الفبا را شروع کرده است. فرصتهای جدید دوستی و آموزش امید زندگی را به ما بازگرداند و گرمی مهر و توجه مادر را دوباره به یادمان آورد. و احساس غربت و تنهایی از ما دور شد. ما نجات پیدا کردیم!»
حجم
۱۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۱۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه