تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب خانه دکتر دی
معرفی کتاب خانه دکتر دی
کتاب خانه دکتر دی نوشتهٔ «پیتر اکروید» و ترجمهٔ «فرزام حبیبی اصفهانی» توسط انتشارات لیوسا منتشر شده است. این رمان در دستهٔ آثار پستمدرن و تخیلی قرار میگیرد و با روایت دوگانه، مرز میان واقعیت و خیال را در لندن معاصر و گذشته جستوجو میکند. داستان حول محور خانهای اسرارآمیز و شخصیت تاریخی دکتر «جان دی» میگردد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خانه دکتر دی
کتاب «خانهٔ دکتر دی» رمانی است که «پیتر اکروید» در آن، با بهرهگیری از سبک پستمدرن بهسراغ تاریخ و اسطوره و هویت شهری لندن میرود. این رمان در دورهای نوشته شده که علاقه به بازخوانی تاریخ و تلفیق آن با روایتهای معاصر در ادبیات انگلیسی پررنگ بود. نویسنده با انتخاب خانهای قدیمی در منطقه کلرکنول در لندن، بستری برای تلاقی دو روایت فراهم میکند؛ یکی روایت «ماتیو پالمر» در زمان حال و دیگری روایت دکتر «جان دی» در قرن شانزدهم میلادی. این ساختار دوگانه، امکان مقایسهٔ دغدغههای انسان مدرن با ذهنیتهای عصر رنسانس را فراهم میآورد. در پسزمینهٔ داستان، لندن بهعنوان شهری زنده و رازآلود، همواره حضوری پررنگ دارد و مرز میان گذشته و حال، واقعیت و خیال بارها جابهجا میشود. پیتر اکروید با ارجاع به شخصیت واقعی دکتر «جان دی»، دانشمند، منجم و مشاور ملکه الیزابت اول به تاریخ و افسانههای انگلیسی جان تازهای میبخشد و خواننده را به تماشای لایههای پنهان شهر و ذهن انسان دعوت میکند.
خلاصه داستان خانه دکتر دی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با «ماتیو پالمر»، محقق جوانی آغاز میشود که خانهای قدیمی را از پدرش به ارث برده است. او که رابطهای سرد و پیچیده با والدینش دارد، پس از مرگ پدر برای نخستینبار به خانهٔ موروثی در کلرکنول در لندن قدم میگذارد. فضای خانه ترکیبی از معماری دورههای مختلف و نشانههایی از گذشتههای دور است و بهتدریج حس غریبی و بیگانگی را در ماتیو شکل میدهد. او در خانه با اشیا و نشانههایی روبهرو میشود که به گذشتهای رازآلود اشاره دارند. روایت دوم به قرن شانزدهم بازمیگردد و از زبان دکتر «جان دی»، دانشمند و منجم و کیمیاگر نقل میشود. دکتر دی درگیر پژوهشهای علمی، نمایشهای عجیب و تلاش برای ارتباط با نیروهای ماورایی است. دو روایت بهصورت متناوب پیش میروند و خانه، نقطهٔ اتصال این دو جهان است. ماتیو در جستوجوی هویت خود و معنای میراث پدرش، بهتدریج با تاریخچهٔ خانه و زندگی دکتر دی آشنا میشود. مرز میان واقعیت و خیال، گذشته و حال در طول داستان بارها محو میشود و لندن بهعنوان شهری چندلایه و اسرارآمیز، نقش مهمی در شکلگیری فضای رمان ایفا میکند. داستان با تداخل خاطرات، رؤیاها و وقایع تاریخی، خواننده را به سفری درونی و بیرونی میان دو زمان میبرد.
چرا باید کتاب خانه دکتر دی را خواند؟
این رمان با ساختار روایی دوگانه و تلفیق تاریخ و تخیل، تجربهای متفاوت از خواندن داستانهای شهری و تاریخی ارائه میدهد. «خانهٔ دکتر دی» برای کسانی که به کشف لایههای پنهان شهرها، مرز میان واقعیت و خیال و تأثیر گذشته بر زندگی امروز علاقه دارند، جذاب است؛ همچنین حضور شخصیت واقعی دکتر «جان دی» و بازآفرینی لندن قرن شانزدهم میلادی، فرصتی برای آشنایی با تاریخ، اسطوره و علم در بستر داستانی فراهم میکند.
خواندن کتاب خانه دکتر دی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای پستمدرن، داستانهای معمایی و تاریخی و کسانی که به تاریخ لندن، فلسفه، علوم غریبه و مرزهای واقعیت و خیال علاقه دارند، مناسب است.
بخشی از کتاب خانه دکتر دی
«ما هرگز به خرافات و موهومپرستیهایی که ریشه رومی دارند، اعتقاد نداشتهایم. اما از آنجایی که ما در این دنیا کاملاً منزوی و تنها ماندهایم و بیماری به سوی ما هجوم آورده، کاملاً گیج شدهایم و باورهای ما به سستی گراییده. در غروبی تابستانی برادرم در کنار پنجره در بستر بیماری افتاده بود و بیرون را تماشا میکرد. در این دنیا فقط ما دو نفر مانده و همه افراد خانوادهمان را از دست داده بودیم. برادرم که همیشه حامی و تنها همدم من بود، گفت: نگاه کن... بالای آن دیوار را نگاه کن. چهره آن مرد را در آن جا میبینی؟ به او گفتم که چون این خانه قدیمی است و بیش از دویست سال از ساخت آن میگذرد، سنگها نم کشیده و کمی تغییر شکل دادهاند. به نظر میرسید که قانع شده باشد. دوباره سرش را روی بالش گذاشت و دیگر حرفی نزد. اما ضربان قلبش بسیار شدید بود و از آن میترسیدم که بیماری مغزی او عود کرده باشد. تمام شب را کنار او ماندم و روی صورتش دستمال خیس گذاشتم. اما یک ساعت به طلوع آفتاب مانده، تکان شدید خورد و بعد، چیزی از درونش خارج شد. گمان کردم که رقص نور شمع باعث این خطای دید شده. اما انگار واقعا چیزی از درون برادرم خارج شده بود. موجودی که شباهت بسیاری به برادرم داشت فقط رنگی بسیار روشنتر از او داشت. درست به مانند غباری که در نتیجه ریزش آبشار به وجود میآید، از بدنش خارج شد. از بدنش بیرون آمد و در گوشهای ایستاد. قدش دو، سه فوت بلندتر از یک انسان معمولی بود. به نظر میرسید که با دست، خودش را تمیز میکند. انگار که تازه از سر غذا بلند شده. وقتی خودش را میتکاند، چیزی مثل تکههای نقره از بدنش به این طرف و آن طرف تراوش میکرد. سپس به من لبخندی زد، تعظیم کوتاهی کرد و بعد به برادرم خیره شد. او برادرم بود که به خودش خیره شده بود. نوری دیدم. آن نور باعث شد که روح برادرم چشمانش را ببندد. سپس به سمت برادرم رفت و کنارش خوابید و در همان لحظه برادرم بلند شد. فهمیدم که تبش قطع شده. دیگر عرق نمیکرد و ضربان قلبش نیز کاملاً منظم شده بود. آنقدر دوستش داشتم که او را در آغوش کشیدم و بعد هر دو نفر زانو زدیم، دعا خواندیم و خدا را شکر کردیم، چطور بود که ما دو انسان عاجز و درمانده، در خانهای پرت و دورافتاده این چنین مورد لطف پروردگار قرار گرفته بودیم؟»
حجم
۳۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه
حجم
۳۲۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۰۸ صفحه