تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند
معرفی کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند
کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند با عنوان اصلی Change your mind and your life will follow: 12 simple principles نوشتهٔ «کارن کیسی» و ترجمهٔ «شهناز مجیدی» توسط انتشارات لیوسا منتشر شده است. این اثر در دستهٔ کتابهای خودیاری و رشد فردی قرار میگیرد و به بررسی ۱۲ اصل برای تغییر نگرش و بهبود کیفیت زندگی میپردازد. نویسنده با تکیه بر تجربیات شخصی و آموزههای معنوی، راهکارهایی برای مدیریت ذهن و احساسات ارائه داده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند
کتاب «ذهنت را تغییر بده تا زندگیات تغییر کند» (۱۲ اصل ساده) در فضایی خودمانی و صادقانه، به دغدغههای رایج انسان معاصر دربارهٔ تغییر، آرامش و رضایت از زندگی میپردازد. «کارن کیسی» با تکیه بر تجربیات شخصی خود بهویژه دوران اعتیاد و بهبودی، ۱۲ اصل ساده را بهعنوان راهنمایی برای تغییر ذهن و در نتیجه تغییر زندگی معرفی میکند. کتاب در دورهای نوشته شده که نویسنده پس از سالها حضور در گروههای حمایتی و تجربهٔ رشد معنوی، به جمعبندی آموزههایش رسیده است. متن کتاب با مثالهای ملموس و روایتهای زندگی واقعی همراه است و تلاش دارد نشان دهد که تغییرات کوچک و تدریجی در نگرش و رفتار میتواند به تحولی عمیق در کیفیت زندگی منجر شود. نویسنده بر این باور است که هر فرد، تنها بر ذهن و واکنشهای خود تسلط دارد و با پذیرش این مسئولیت میتواند آرامش و رضایت بیشتری را تجربه کند. این کتاب به قلم «کارن کیسی» بهدور از شعارزدگی، با زبانی صریح و بیپیرایه، خواننده را به تمرین اصولی دعوت میکند که در نهایت به رشد فردی و بهبود روابط انسانی میانجامد.
خلاصه کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند
این کتاب با روایت زندگی نویسنده آغاز میشود؛ از کودکی پر از ترس و اضطراب تا دوران اعتیاد و سپس مسیر بهبودی و رشد معنوی. نویسنده در هر فصل، یکی از ۱۲ اصل ساده را مطرح میکند که محور همهٔ آنها تغییر نگرش و مسئولیتپذیری فردی است. اصولی مانند تمرکز بر خود بهجای دیگران، رهاکردن کنترل نتایج، تغییر افکار منفی، عمل به جای واکنش، دستکشیدن از قضاوت و سلطهجویی، کشف درسهای زندگی، آسیبنرساندن، آرامکردن ذهن و درک تقدس هر برخورد، ازجمله موضوعات کلیدی کتاب حاضر هستند. «کارن کیسی» با مثالهای شخصی و تمرینهای عملی نشان میدهد که چگونه میتوان با تغییر ذهن، احساسات و رفتارها، کیفیت زندگی را بهبود بخشید. این کتاب تأکید دارد که هر فرد تنها بر افکار و واکنشهای خود کنترل دارد و با پذیرش این واقعیت میتواند آرامش و رضایت بیشتری را تجربه کند؛ همچنین اهمیت شکرگزاری، بخشش و رهاکردن گذشته و نگرانی دربارهٔ آینده، بهعنوان ابزارهایی برای رسیدن به آرامش درونی مطرح میشود. نویسنده خواننده را دعوت میکند تا هر روز، حتی با تغییرات کوچک، گامی بهسوی ذهنی آرامتر و یک زندگی رضایتبخشتر بردارد.
چرا باید کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند را خواند؟
کتاب حاضر به دغدغههای روزمرهٔ انسان دربارهٔ تغییر، آرامش و رضایت پاسخ داده است. «کارن کیسی» با صداقت و شفافیت از تجربههای شخصی خود میگوید و اصولی را معرفی میکند که هر فرد میتواند آنها را در زندگی روزمره تمرین کند. کتاب بهجای ارائهٔ راهحلهای پیچیده، بر تغییرات کوچک و تدریجی تأکید دارد و نشان میدهد که حتی سادهترین تغییرات ذهنی میتواند تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی داشته باشد. برای کسانی که بهدنبال راهی برای مدیریت افکار منفی، کاهش اضطراب و بهبود روابط هستند، این کتاب میتواند الهامبخش و راهگشا باشد.
خواندن کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای افرادی مناسب است که بهدنبال رشد فردی، آرامش ذهنی و بهبود روابط خود هستند. کسانی که با اضطراب، افکار منفی یا احساس نارضایتی از زندگی دستوپنجه نرم میکنند، میتوانند از آموزههای این کتاب بهره ببرند؛ همچنین این اثر به کسانی که علاقهمند به خودشناسی و تغییر نگرش هستند یا در مسیر بهبودی از اعتیاد و مشکلات عاطفی قرار دارند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ذهنت را تغییر بده تا زندگی ات تغییر کند
«در این کتاب دربارهٔ مسؤول بودن در قبال خودمان و رها کردن نیاز به تسلط بر دیگران، صحبت کردهایم. ولی وسواس سلطهجویی میتواند خیلی شدید باشد؛ بر فرزندانمان، همسرمان، دوستانمان، حتی کارمندان و رئیسمان. در بعضی موارد وسواس چنان شدید است که بهزحمت میتوانیم وظایفمان را انجام دهیم. البته دلایل بیشماری دارد، و در این فصل ما به تعدادی از آنها میپردازیم، ولی بیگمان یکی از شایعترین آنها این است که ما خیال میکنیم توفیق در تسلط یافتن بر دیگران، آنها را به ما متصل نگه میدارد و واقعا به حضور ما در زندگیشان نیازمندند، بنابراین مطمئن میشویم که دوستداشتنی هستیم. در این مورد، آرزوی ما برای تسلط، درواقع سپری در برابر احساساتی مثل ناامنی و بیکفایتی ماست. مسخره اینجاست که هرچه بیشتر در تسلط یافتن دیگران بکوشیم، کمتر مایلند در زندگی ما بمانند. آرزوی آنها برای فرار مستقیما به وسواس ما برای متکی نگه داشتن آنها به خودمان وابسته است.
یادتان هست که از ذهن دو تکهشده حرف میزدم؟ در یک طرف آن ذهن «نَفْس» است، صدایش معمولاً فریاد میزند تا سررشتهٔ وضعیتی را در دست گیریم و با حمله به دیگران با کلمات یا حرکات، با آنها مقابله به مثل کنیم. طرف دیگر ذهن ما، صدای آرامترِ نیروی برتر ماست که مدام به ما اطمینان میدهد ما محبوب هستیم، و در زندگیمان همهچیز برای خوشبخت بودن داریم و به تعهد یا تحسین یا وابستگی نیازی نداریم تا ما را کامل کند. هر زمان کوشش میکنیم بر شخص دیگری مسلط شویم، بدون توجه به اینکه او کیست و چرا ما سعی داریم بر او مسلط شویم، هماهنگی با قدرت برترمان را از دست میدهیم.
پذیرش تسلط نداشتن بر دیگران، بدون آزردگی شدید امکان نمییابد، همچنین بدون تمرکز ذهنی شدید، تمرین تقریبا مداومِ رها کردن، و اشتیاق بیپایان به فهمیدن اینکه دیگران بهراحتی تحت سلطه قرار نمیگیرند! ناباوری ما در خصوص بیقدرتیمان همهجا پیداست ـ در نابسامانی خانههایمان، در کارمندان ناراضی، و در ساخت قدرت در سراسر دنیا. هر جنگی که تاکنون درگرفته، شاهدی قوی است که مردم همهجا به این باور که قدرت دارند تا بر دیگران مسلط شوند چسبیدهاند. گرچه یک طرف بهندرت برنده میشود. بیشتر معمول است که شکستخورده بهآسانی تسلیم شود.
اگر زندگی توأم با آرامش هدف ماست، پس باید دست از رفتارهای غیرمسالمتآمیز برداریم. تصمیم گرفتن برای رها کردن همهٔ آن کسانی که در زندگی ما هستند و دست کشیدن از کوشش برای تسلط بر آنها، اولین قدم، و قدمی بسیار بزرگ است.»
حجم
۱۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۱۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه