
کتاب کتابخانه ارواح
معرفی کتاب کتابخانه ارواح
کتاب کتابخانه ارواح نوشته رنسام ریگز و ترجمه بهارک قهرمان توسط نشر اندیشه مولانا منتشر شده است. این رمان فانتزی و ماجراجویانه، ادامهای بر داستانهای پیشین این مجموعه است و ماجراهای تازهای را برای شخصیتهای نوجوان و ویژه روایت میکند. کتابخانهی ارواح در ژانر فانتزی نوجوان قرار میگیرد و با ترکیب عناصر ترسناک، معمایی و ماجراجویانه، دنیایی متفاوت را پیش روی خواننده میگذارد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب کتابخانه ارواح
کتاب کتابخانهی ارواح (بچههای ویژهی دوشیزه پرگرین) سومین جلد از مجموعهی بچههای ویژهی دوشیزه پرگرین است که داستان آن در ادامهی ماجراهای جلدهای قبلی روایت میشود. فضای داستان در دنیایی شکل میگیرد که در آن ویژهها، انسانها یا حیواناتی با تواناییهای خارقالعاده هستند و بهدلیل تفاوتهایشان، اغلب مورد تعقیب و تهدید قرار میگیرند. در این جهان، لوپها (حلقههای زمانی) و ایمبرینها (نگهبانان ویژهها) نقش مهمی دارند و شخصیتهای اصلی برای نجات دوستان و محافظت از جامعهی ویژهها با خطرات متعددی روبهرو میشوند.
کتابخانهی ارواح در فضای لندن معاصر و لوپهای جادویی میگذرد و با ترکیب عناصر فانتزی، تعلیق و ماجراجویی، داستانی پرکشش را رقم میزند. این کتاب با الهام از عکسهای قدیمی و عجیب، فضایی رازآلود و گاه ترسناک خلق میکند و شخصیتهای نوجوان را درگیر چالشهایی میکند که مرز میان واقعیت و خیال را کمرنگ میکند. روایت داستان با لحن اولشخص و از زاویهی دید جیکوب پورتمن پیش میرود و دغدغههایی چون هویت، دوستی، وفاداری و مبارزه با شر را در دل ماجراهای پرحادثه دنبال میکند.
خلاصه داستان کتابخانه ارواح
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان کتابخانهی ارواح با فرار جیکوب، اما و آدیسون از دست هیولایی به نام هالگاست آغاز میشود. آنها پس از حملهی وایتها (دشمنان ویژهها) به مخفیگاهشان، در تلاشاند دوستان ربودهشده و ایمبرینها را نجات دهند. جیکوب متوجه میشود که توانایی ویژهای برای کنترل هالگاستها دارد، اما این قدرت هنوز برایش ناشناخته و خطرناک است. گروه در تونلهای زیرزمینی لندن با خطرات مختلفی روبهرو میشود؛ از جمله تعقیب و گریز با وایتها، مواجهه با انسانهای عادی و تلاش برای پنهانماندن. آنها با کمک آدیسون (سگی سخنگو با حس بویایی قوی) رد دوستانشان را دنبال میکنند و بهتدریج به حقیقتهایی دربارهی گذشتهی ویژهها و هدف نهایی وایتها پی میبرند.
جیکوب در این مسیر با چالشهای درونی و بیرونی روبهرو میشود و باید میان بازگشت به زندگی عادی یا ماندن در کنار دوستانش تصمیم بگیرد. ماجراها آنها را به مکانهای عجیب و خطرناک میکشاند، از ایستگاههای مترو تا اسکلههای تاریک و قایقهای مرموز. در نهایت، گروه باید با دشمنان قدرتمند روبهرو شود و برای نجات دوستان و جامعهی ویژهها، خطرات بزرگی را به جان بخرد. پایان داستان همچنان باز است و سرنوشت شخصیتها در هالهای از ابهام باقی میماند.
چرا باید کتاب کتابخانه ارواح را خواند؟
کتابخانهی ارواح با ترکیب دنیایی فانتزی و عناصر معمایی، تجربهای متفاوت از ماجراجویی نوجوانانه ارائه میدهد. این کتاب با شخصیتپردازیهای خاص و فضاسازی رازآلود، خواننده را به دل دنیایی میبرد که در آن مرز میان واقعیت و خیال محو شده است. روایت پرحادثه و پرتعلیق، همراه با دغدغههایی چون هویت، دوستی و شجاعت، باعث میشود مخاطب تا پایان داستان همراه شخصیتها باقی بماند؛ همچنین استفاده از عکسهای عجیب و قدیمی بهعنوان الهامبخش داستان، به فضای کتاب رنگ و بویی منحصربهفرد میدهد.
خواندن کتاب کتابخانه ارواح را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که به داستانهای فانتزی، ماجراجویی و دنیای جادویی علاقه دارند، مناسب است؛ همچنین کسانی که دغدغههایی مانند هویت، دوستی و مبارزه با شر دارند یا بهدنبال داستانی پرکشش و پرحادثه هستند، از خواندن این اثر بهره خواهند برد. علاقهمندان به مجموعههای فانتزی و داستانهایی با شخصیتهای نوجوان و متفاوت نیز مخاطبان اصلی این کتاب هستند.
بخشی از کتاب کتابخانه ارواح
«هیولا بهاندازهٔ طول یک زبان با ما فاصله داشت. چشمانش به ما دوخته شده. مغز پلاسیدهاش مالامال از خواب و خیال کشتار بود. عطش او برای ما در هوا موج میزد. هالها با هوس تعقیب ارواح ویژهها زاده میشوند و اینجا ما مثل یک بوفه جلوی او ردیف شده بودیم. ما برای محافظت به من لنگر انداخت، هنوز طوری از ضربه گیجومنگ بود که کاری بیش از روشن کردن کبریت از دستش برنمیآمد؛ پشتمان یک باجه تلفن شکسته بود. آن طرف حلقهٔ شوم ما ایستگاه زیرزمینی شبیه صحنهٔ پس از بمباران یک کلوپ شبانه بود. بخاری که از لولهها بیرون میزد با صدایی دلخراش و به شکل پردههایی شبحوار خارج میشد. مانیتورهای متلاشیشده با گردنهای شکسته از سقف آویزان بودند. دریایی از خرده شیشه تمام طول مسیر تا ریلها پاشیده شده بود، زیر نور پرتنش چراغهای قرمز وضعیت اضطراری مثل سالن دیسکوی یک جریبی برق میزدند. محاصره شده بودیم. دیواری محکم در یک طرف و تا قوزک فرورفتن در خرده شیشه از طرف دیگر، دو گام بلند فاصله با موجودی که تنها غریزهٔ طبیعیاش این بود که اجزای بدنمان را از هم جدا کند - و بااینحال هنوز حرکتی برای بستن این شکاف نکرده بود. انگار در زمین ریشه کرده بود. مثل یک مست با خوابگرد روی پاشنههایش تاب میخورد.»
حجم
۵٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۹۰ صفحه
حجم
۵٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۹۰ صفحه
نظرات کاربران
بخوام بگم اولاش عالیه و حرف نداره ولی یک جورایی وقتی از چیزای ترسناک خلاص میشن صحبت هاشون حوصله سر بره ولی ارزش خرید داره 👍🏻👀