تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب فکر بکر کن
معرفی کتاب فکر بکر کن
معرفی کتاب فکر بکر کن
کتاب الکترونیکی «فکر بکر کن (دهکدهٔ حلبی تنبل)» نوشتهٔ کورای آوجی چاکمان و با تصویرگری زینب داگودن، توسط نازلی خلیلیصفا ترجمه شده و نشر برکه آبی آن را منتشر کرده است. این کتاب داستانی کودکانه و فانتزی است که با زبانی طنزآمیز و تصاویری رنگارنگ، به موضوع تنبلی و اهمیت نوآوری و خلاقیت در زندگی میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب فکر بکر کن
«فکر بکر کن (دهکدهٔ حلبی تنبل)» داستانی کودکانه است که در فضایی خیالی و طنزآمیز روایت میشود. کتاب در قالب قصهای فانتزی، زندگی اهالی دهکدهای را به تصویر میکشد که به تنبلی و بیتفاوتی نسبت به مشکلات عادت کردهاند. این اثر در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و برای گروه سنی ۱۰ سال به بالا مناسب است. نویسنده با خلق شخصیتهایی با نامهای تکراری و ساده، فضای یکنواخت و بیتحرک دهکده را نشان میدهد. در این میان، شخصیت اصلی یعنی هکچهل با روحیهای متفاوت و خلاق، تلاش میکند تا با اختراعات و ایدههای تازه، مشکلات دهکده را حل کند. کتاب با بهرهگیری از عناصر طنز، اختراعات عجیب و ماجراهای غیرمنتظره، به موضوعاتی چون مسئولیتپذیری، اهمیت فکر کردن و مقابله با بیتفاوتی میپردازد. تصاویر کتاب نیز نقش مهمی در فضاسازی و انتقال پیام داستان دارند و به جذابیت آن برای مخاطبان نوجوان افزودهاند.
خلاصه کتاب فکر بکر کن
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان در دهکدهای به نام «حلبی تنبل» میگذرد؛ جایی که اهالی آن به تنبلی و بیتفاوتی نسبت به مشکلات روزمره عادت کردهاند. نامگذاری ساده و تکراری اهالی (هک و مک) نشانهای از همین یکنواختی است. در این میان، هکچهل، پسربچهای پرانرژی و خلاق، برخلاف دیگران به دنبال راهحل برای مشکلات دهکده است. او با جمعآوری وسایل دورریختنی و اختراع ابزارهایی مانند «فشورفوشور»، تلاش میکند آب آلودهٔ دهکده را تصفیه کند. با وجود بیتوجهی و حتی تمسخر اهالی و مسئولان کارخانه، هکچهل ناامید نمیشود و با پشتکار، اختراعش را بهبود میبخشد. در نهایت، با استفاده از فشورفوشور، موفق میشود آب نهر را پاک کند و نگاه اهالی دهکده را نسبت به نوآوری و فکر بکر تغییر دهد. داستان با تغییر نگرش مردم دهکده و تشویق هکچهل به ادامهٔ خلاقیتهایش به پایان میرسد، بیآنکه پایان ماجرا به طور کامل افشا شود.
چرا باید کتاب فکر بکر کن را خواند؟
این کتاب با روایت طنزآمیز و ماجراهای فانتزی، به موضوعاتی مانند اهمیت خلاقیت، مسئولیتپذیری و مقابله با بیتفاوتی میپردازد. شخصیت هکچهل الگویی از پشتکار و نوآوری را ارائه میدهد و نشان میدهد که حتی یک نفر هم میتواند تغییرات بزرگی ایجاد کند. داستان با زبان و تصاویری جذاب، مخاطب را به فکر کردن و جستجوی راهحلهای تازه برای مشکلات روزمره تشویق میکند.
خواندن کتاب فکر بکر کن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای نوجوانان و کودکان بالای ۱۰ سال که به داستانهای فانتزی و طنز علاقه دارند مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ خلاقیت، نوآوری و مسئولیتپذیری دارند یا به دنبال داستانهایی با پیامهای اجتماعی و محیطزیستی هستند، گزینهٔ خوبی به شمار میآید.
فهرست کتاب فکر بکر کن
- معرفی دهکدهٔ حلبی تنبل: شرح فضای یکنواخت و عادتهای اهالی دهکده - نامگذاری اهالی و سبک زندگی آنها: روایت نامهای تکراری و بیتفاوتی نسبت به مسائل - ورود هکچهل و ایدههای نو: معرفی شخصیت اصلی و تلاشهایش برای تغییر وضعیت دهکده - آلودگی آب و مشکلات زیستمحیطی: توصیف بحران آب و بیتفاوتی اهالی - اختراعات هکچهل: شرح ابزارها و راهحلهای خلاقانه برای حل مشکلات - سفر هکچهل به کارخانه: ماجراجویی برای حل ریشهای مشکل آلودگی - تغییر نگرش اهالی دهکده: نتیجهٔ تلاشهای هکچهل و تحول در رفتار مردم
بخشی از کتاب فکر بکر کن
«در دهکدهٔ حلبی تنبل جملهای که بیشتر از همه گفته میشد این بود: «برای ما فکر بکر نکن!» هکچهل حداقل روزی چهل بار این جمله را میشنید. با گذشت زمان، رنگ و رو و ظاهر اهالی دهکده تغییر میکرد. حالا چطور بود که فکر و دیدگاهشان تغییر نمیکرد. همینطور حرفها و کارهایشان... هک چهل خیلی پرشور و بانشاط بود. اهالی دهکدهٔ حلبی تنبل هم در مقاومت کردن اصرار داشتند. هکچهل میگفت: «چه میشود از آن حلبیها بادنما درست کنیم؛ جهت باد را ببینیم؟» اهالی میگفتند: «برای ما فکر بکر نکن! باد از هر جهتی بخواهد بوزد، میوزد.» «کاش آن فنرهای قدیمی را به تلمبه وصل کنیم تا آب را بهراحتی از زیر زمین بالا بکشیم.» «برای ما فکر بکر نکن! آب هر طور بخواهد جاری میشود.» «وقتی که باران نمیبارد، محصولاتمان خشک میشود. کاش سیستم آبیاری درست کنیم.» «سیستم چیچی؟ ای ناقلا. برای ما فکر بکر نکن!» خب. فکر میکنید هکچهل به آن حرفها توجهی کرد؟ اگر گوش میداد که مثل بقیه یا یک گوشه خودش را میخاراند یا روی مبل دراز کشیده بود. اما او این کار را نکرد. او فنرهای بیرونزده از مبلها، قوطی حلبیهایی که به پایش گیر کرده بودند و سیمهای پخش و پلای فراموششده را جمع کرد.»
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه
حجم
۲٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۴۸ صفحه