
کتاب ترجمه های صمد بهرنگی
معرفی کتاب ترجمه های صمد بهرنگی
معرفی کتاب ترجمه های صمد بهرنگی
کتاب الکترونیکی «ترجمههای صمد بهرنگی (زندهباد قانون و داستانهای دیگر)» مجموعهای از داستانهای کوتاه نویسندگان برجسته ترکیه و جمهوری آذربایجان است که به کوشش یاسمن کازرانی گردآوری و توسط صمد بهرنگی ترجمه شدهاند. این مجموعه با همکاری نویسندگانی چون ناظم حکمت، مهدی حسین، عزیز نسین، مامین سیبیریاک و مظفر ایزگو و توسط نشر فرمهر منتشر شده است. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ترجمه های صمد بهرنگی
این مجموعه داستان، تصویری از دغدغههای اجتماعی و انسانی نویسندگان قرن ۲۰ ترکیه و آذربایجان ارائه میدهد. ترجمههای صمد بهرنگی، که بیشتر با آثار نویسندگیاش شناخته میشود، در این کتاب جنبهای کمتر دیدهشده از فعالیتهای ادبی او را نشان میدهد. داستانها اغلب حول محور فقر، بیعدالتی، طنز اجتماعی و نقد ساختارهای ناکارآمد شکل گرفتهاند و انتخاب آنها بهوضوح با دغدغههای شخصی و اجتماعی بهرنگی همراستا است. نویسندگانی که آثارشان در این مجموعه آمده، هر یک به نوعی با رنج و محرومیت طبقات فرودست جامعه آشنا بودهاند و در آثارشان به بازتاب زندگی سخت این طبقه پرداختهاند. طنز تلخ و نگاه انتقادی، ویژگی مشترک بسیاری از این داستانهاست. کتاب همچنین با مقدمهای دربارهٔ زندگی و انگیزههای صمد بهرنگی و معرفی کوتاهی از نویسندگان هر داستان همراه است و به خواننده امکان میدهد با فضای فکری و اجتماعی آن دوره آشنا شود.
خلاصه کتاب ترجمه های صمد بهرنگی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!در «ترجمههای صمد بهرنگی»، داستانها با روایتهایی از زندگی روزمره و چالشهای اجتماعی آغاز میشوند. برای نمونه، در داستان «پسرک روزنامهفروش» از مهدی حسین، با پسری یتیم روبهرو هستیم که برای گذران زندگی روزنامه میفروشد و در عین حال با شخصیتهایی از طبقات مختلف جامعه برخورد میکند. این داستان، تصویری از فقر، تلاش برای بقا و امید به آینده را به نمایش میگذارد و در خلال آن، شخصیتهایی چون مشهدیبیگ و معلم، هر یک نمایندهٔ بخشی از جامعه و دغدغههای روشنفکری و عدالتخواهی هستند. در داستانهای دیگر، مانند آثار عزیز نسین و مظفر ایزگو، طنز اجتماعی و انتقاد از مناسبات قدرت و بیعدالتی به چشم میخورد. داستانهایی چون «هنرمند ملی در مغازهٔ کراواتفروشی» با زبانی کنایهآمیز، به نقد جایگاه هنرمند و مناسبات اجتماعی میپردازند. برخی داستانها نیز با محوریت کودکان و حیوانات، مفاهیمی چون دوستی، شجاعت، فریب و عدالت را در قالب روایتهای ساده و نمادین بیان میکنند. در مجموع، کتاب مجموعهای از روایتهای کوتاه است که هر یک به نوعی تصویری از جامعه، روابط انسانی و آرمانهای عدالتخواهانه را بازتاب میدهد، بیآنکه به پایانبندی قطعی یا نتیجهگیری مستقیم برسد.
چرا باید کتاب ترجمه های صمد بهرنگی را خواند؟
این کتاب فرصتی فراهم میکند تا با ترجمههای کمتر شناختهشدهٔ صمد بهرنگی و نگاه او به ادبیات اجتماعی ترکیه و آذربایجان آشنا شویم. داستانها، علاوه بر ارزش ادبی، پنجرهای به دغدغههای اجتماعی و سیاسی قرن ۲۰ باز میکنند و نشان میدهند چگونه ادبیات میتواند زبان اعتراض و همدلی باشد. همچنین، طنز و نگاه انتقادی نویسندگان، خواننده را به تأمل دربارهٔ ساختارهای قدرت و وضعیت فرودستان جامعه وامیدارد.
خواندن کتاب ترجمه های صمد بهرنگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این مجموعه برای علاقهمندان به ادبیات اجتماعی، داستانهای کوتاه، و کسانی که دغدغههای عدالت اجتماعی، فقر و نقد ساختارهای قدرت را دنبال میکنند، مناسب است. همچنین برای پژوهشگران ادبیات تطبیقی و دوستداران آثار صمد بهرنگی و نویسندگان ترکیه و آذربایجان ارزشمند خواهد بود.
فهرست کتاب ترجمه های صمد بهرنگی
- مترجم رنجها: مقدمهای دربارهٔ صمد بهرنگی و انگیزههای او از ترجمه این آثار.- پسرک روزنامهفروش (مهدی حسین): روایت زندگی پسرکی یتیم که با فروش روزنامه و تعامل با شخصیتهای مختلف، تصویری از جامعه و امید به آینده ارائه میدهد.- مجموعه داستان «رنگینکمان» (مامین سیبیریاک): داستانهایی با محوریت حیوانات و کودکان که مفاهیمی چون دوستی، شجاعت و فریب را در قالب روایتهای نمادین بیان میکنند.- مجموعه داستان «قصههایی برای آلیوناشکا»: روایتهایی کوتاه و فانتزی با شخصیتهای حیوانی و کودکانه که به مسائل اخلاقی و اجتماعی میپردازند.- صاحبخانهٔ باوجدان (مظفر ایزگو): داستانی طنزآمیز دربارهٔ روابط میان صاحبخانه و مستأجر و نقد مناسبات اجتماعی.- هنرمند ملی در مغازهٔ کراواتفروشی (عزیز نسین): داستانی با محوریت طنز و نقد جایگاه هنرمند در جامعه و مناسبات قدرت.- راه برو بیآنکه خسته و تشنه شوی (ناظم حکمت): روایت تمثیلی دربارهٔ جستوجوی آرمان و پایداری در مسیر زندگی.هر فصل با مقدمهای کوتاه دربارهٔ نویسنده و فضای اجتماعی داستان همراه است و مجموعه، طیفی از روایتهای اجتماعی، طنز و داستانهای کودکانه را دربرمیگیرد.
بخشی از کتاب ترجمه های صمد بهرنگی
«پسرک روزنامهفروش وقتی جلو دکانهای بقالی رسید گردن چون نخ گلابی خودش را سیخکی گرفته با تمام زوری که داشت فریاد زد:- «ملانصرالدین»! «ملانصرالدین»!کربلایی ریشحنایی که روی چهارپایهی دم در دکانش نشسته چرت میزد مثل اینکه به پهلویش سقلمه زده باشند چندشش شد. ترسیده چشمهایش را باز کرد. به پسرک که درست بیخ گوشش با صدای زیلی جیغ میزد، چپ چپ نگاه کرد. رژیای کنونیاش از تمام نعمتهای دنیا شیرینتر بود. کربلایی در خواب با حوریها لاس میزد. اگرچه حالا چشمهایش به پسرک خیره شده بود، خیالش در آن دنیا بود.پسرک بعد از آن از روی قصد - تنها برای برخوردن به عزتنفس کربلایی - بازهم صدایش را پرزورتر میکرد و عطالت عنود حاکم بر دکان و سکوت مرگ حیات ازپاافتاده را برهم میزد:- «ملانصرالدین»! «ملانصرالدین»!...کربلایی از خواب شیرین پرید. دوروبرش را ورانداز کرد و خواست به این پسرک ننر که هر روز آن هم در این وقت رون جان به لبش میرساند درس عبرتی داده باشد. هرچه جستوجو کرد سنگ و کلوخی نتوانست گیر بیاورد. بدن زارونزارش را که تریاک مقوامانندش کرده بود، زورکی جمعوجور کرده هنوهنکنان پاشد با صدایی که گویی از ته چاه میآمد سر پسرک نعره کشید:- تخم مول! چه طوق لعنتی شدهای و چسبیدهای بیخ خر من؟پسرک با فریاد پرزورتر از اولی کربلایی را پاک به خر شیطان سوار کرد:- «ملانصرالدین»!- زهرمار «ملانصرالدین» درد و مرض «ملانصرالدین»! آخه تخم گنه من از کی روزنومهخون شدهم؟پسرک که قبلا راه فراری درنظر گرفته بوده شروع کرد گفتار و رفتار کربلایی را با مهارت یک هنرمند تقلید بکند: مثل او پشتش را قوز کرد. گردنش را بازهم بیشتر کشید. چشمهاش را درانده و درست مثل او با صدایی که انگار از ته چاه میآمد گفت:- زهرمار خودتی. درد و مرض خودتی! هیچ از آن ریشوپشمت خحجالت نمیکشی؟
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۳۴ صفحه