
کتاب آخرین زبان
معرفی کتاب آخرین زبان
کتاب آخرین زبان با نام اصلی The Last Language نوشته جنیفر دوبوا، ترجمه بیتا قوچانی و ویراسته سحر شهامت رزم توسط نشر اندیشه مولانا منتشر شده است. این رمان در دستهی داستانهای آمریکایی معاصر قرار میگیرد و به موضوعات روانشناختی، زبان و هویت فردی میپردازد. نویسنده با نگاهی موشکافانه، تجربههای انسانی و پیچیدگیهای ارتباطی را در بستر داستانی پرکشش روایت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آخرین زبان
کتاب آخرین زبان چهارمین رمان جنیفر دوبوا است که پس از آثار موفق قبلیاش منتشر شد. این کتاب در فضایی معاصر و با محوریت زبان، هویت و ارتباط انسانی شکل گرفته است. داستان در آمریکا و حوالی دههی ۲۰۰۰ میلادی میگذرد و به زندگی زنی میپردازد که پس از تجربهی فقدان و بحرانهای شخصی، وارد دنیای درمان و آموزش زبان به کودکان با اختلالات ارتباطی میشود. جنیفر دوبوا در این رمان، دغدغههای فلسفی دربارهی ماهیت زبان و نقش آن در شکلگیری اندیشه و هویت را با روایت زندگی شخصیتها در هم میآمیزد. فضای داستان، آمیخته با سوگواری، امید و تردید است و شخصیتها با چالشهای عمیق روانی و اجتماعی روبهرو هستند. کتاب با ارجاعات ادبی و فلسفی، از جمله اشاره به آثار نیچه و ریلکه، لایههای معنایی متعددی را پیش روی خواننده میگذارد و به بررسی مرزهای زبان و اندیشه میپردازد.
خلاصه داستان آخرین زبان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان آخرین زبان با روایت اولشخص زنی به نام آنجلا آغاز میشود که پس از مرگ همسرش و سقط جنین، با دختر خردسالش به خانهی مادرش بازمیگردد. او که دانشجوی دکتری زبانشناسی بوده، بهدلیل مشکلات شخصی و اختلافات دانشگاهی، از ادامهی تحصیل بازمیماند و بهناچار شغلی در مرکز درمانی برای کودکان با اختلالات ارتباطی پیدا میکند. آنجلا در این مرکز با سم، کودکی با اختلال حرکتی و زبانی، آشنا میشود و تلاش میکند با استفاده از روشهای نوین درمانی، به او کمک کند تا بتواند افکار و احساساتش را بیان کند.
روایت داستان، همزمان با بازگویی جلسات درمانی و زندگی شخصی آنجلا پیش میرود و بهتدریج رابطهای عمیق و پیچیده میان او و سم شکل میگیرد. در خلال این جلسات، آنجلا با تردیدهای فلسفی دربارهی امکان اندیشیدن بدون زبان، نقش درمانگر و مرزهای همدلی و شناخت روبهرو میشود. داستان با لحن تأملبرانگیز و جزئینگر، به کندوکاو درونی شخصیتها و تأثیر فقدان، امید و ارتباط بر زندگی آنها میپردازد.
چرا باید کتاب آخرین زبان را خواند؟
رمان آخرین زبان با پرداختن به موضوعات پیچیدهای مانند زبان، هویت و ارتباط انسانی، فرصتی برای تأمل دربارهی نقش زبان در شکلگیری اندیشه و احساسات فراهم میکند. روایت داستان از زاویهی دید یک زن درمانگر، تجربهی سوگواری، امید و تردید را بهگونهای ملموس و انسانی به تصویر میکشد؛ همچنین کتاب با طرح پرسشهایی دربارهی مرزهای زبان و امکان برقراری ارتباط در شرایط دشوار، ذهن خواننده را به چالش میکشد و او را به بازاندیشی دربارهی ماهیت زبان و هویت فردی دعوت میکند.
خواندن کتاب آخرین زبان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای روانشناختی، فلسفی و داستانهایی با محوریت زبان و هویت مناسب است؛ همچنین برای کسانی که دغدغهی ارتباط انسانی، سوگواری و بازسازی زندگی پس از بحران را دارند، میتواند تجربهای ارزشمند باشد. دانشجویان و پژوهشگران حوزههای زبانشناسی، روانشناسی و مطالعات فرهنگی نیز مخاطبان بالقوهی این اثر هستند.
بخشی از کتاب آخرین زبان
«متأسفم که از من خواستهاند درباره خودم توضیح دهم.البته دادگاه این را نخواسته. آنها نمیخواهند این موضوع را بشنوند. تو هم نخواستی چون ما همدیگر را درک میکنیم. بههرحال آنها اجازه نمیدهند برایت بنویسم. چندین بار این را قاطعانه گفتهاند. بااینکه درخواست نکردهام. توهم نزدهام میبینم که همه این اتفاقها چطور به نظر میرسد. تمام این مدت آن را دیدهام و با این حال بالاخره به اینجا رسیدیم. حدس میزنم این قسمت جالب باشد.به گفتهٔ نیچه «اگر از فکرکردن در زندان زبان امتناع کنیم» دیگر نباید فکر کنیم.» ظاهراً این گفته نشاندهندهٔ این است که ما حق انتخاب داریم. برایم داستانی دربارهٔ تران زمبلاا بگو؛ قبلاً میگفتی، یا داستانی دربارهٔ هاروارد. برایم تعریف کن چه شد که عاشق زبان شدی. برایم تعریف کن چطور شد که عاشق من شدی. نکند داستانهای خودت را از خواندنها، رؤیاها و تصوراتت برایم تعریف میکردی! تو داستانی دربارهٔ یک پیشگو و یک شعبدهباز و رابطهٔ عاشقانهٔ آنها با هم در نیویورک قرن نوزدهم در ذهن داشتی. به نظرم اگر به ما اجازه میدادند ادامه دهیم احتمالا رماننویس میشدی.فقط میتوانم امیدوار باشم که در سالهای طولانی پیش رو داستانهایت به تو قوت قلب دهد؛ چون ایندفعه سکوت و حرفنزدن ارزشمندتر است. عمیقترین ترسم این است که اینگونه نباشد؛ که نکند تو را در موقعیتی مرگبار قرار دادهام فقط برای اینکه همیشه همانجا رهایت کنم»
حجم
۸۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه
حجم
۸۳۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۹ صفحه