دانلود و خرید کتاب خداحافظ بوداپست مارگریتا موریس ترجمه گلناز رفیعی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب خداحافظ بوداپست

کتاب خداحافظ بوداپست

امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب خداحافظ بوداپست

معرفی کتاب خداحافظ بوداپست

کتاب الکترونیکی «خداحافظ بوداپست» (Goodbye Budapest) نوشتهٔ «مارگریتا موریس» و ترجمهٔ گلناز رفیعی، توسط نشر خیزران منتشر شده است. این رمان تاریخی، زندگی مردم مجارستان را در دههٔ ۱۹۵۰ و در دوران حکومت کمونیستی روایت می‌کند و به سرکوب سیاسی، ترس و مقاومت مردم عادی می‌پردازد. داستان حول محور کیتلین، دختر جوانی که پدرش به ناحق متهم به خیانت می‌شود، شکل می‌گیرد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب خداحافظ بوداپست

«خداحافظ بوداپست» اثری است که فضای سیاسی و اجتماعی مجارستان را در دههٔ ۱۹۵۰ به تصویر می‌کشد؛ دورانی که کشور تحت سلطهٔ حکومت کمونیستی و نفوذ شوروی قرار داشت. نویسنده با تکیه بر تحقیقات گسترده و سفر به بوداپست، جزئیات تاریخی و حال‌وهوای آن دوران را بازآفرینی کرده است. کتاب با تمرکز بر زندگی کیتلین و پدرش، تصویری از سرکوب، ترس، خیانت و مقاومت را ارائه می‌دهد. حضور پلیس مخفی، بازداشت‌های شبانه و فضای بی‌اعتمادی، بخش مهمی از روایت را شکل می‌دهد. علاوه بر جنبه‌های تاریخی، کتاب به موضوع مهاجرت و رنج‌های ناشی از ترک وطن نیز می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه افراد عادی در مواجهه با ظلم و بی‌عدالتی، برای حفظ هویت و آزادی خود تلاش می‌کنند. این رمان، علاوه بر روایت یک داستان شخصی، به بررسی تأثیرات روانی و اجتماعی سرکوب سیاسی و مهاجرت اجباری نیز می‌پردازد و تصویری چندلایه از جامعهٔ مجارستان آن زمان ارائه می‌دهد.

خلاصه کتاب خداحافظ بوداپست

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان با حملهٔ شبانهٔ مأموران امنیتی به خانهٔ کیتلین و پدرش، مارتن باکو، آغاز می‌شود. پدر کیتلین، استاد دانشگاه و پزشک، به اتهام خیانت و بدون دلیل روشن بازداشت می‌شود. فضای داستان سرشار از ترس، بی‌اعتمادی و حضور دائمی پلیس مخفی است. کیتلین که معلم مدرسه است، ناچار می‌شود با غیبت پدر و فشارهای سیاسی و اجتماعی دست‌وپنجه نرم کند. او در محیطی زندگی می‌کند که هر حرکت و حرفی می‌تواند بهانه‌ای برای اتهام و بازداشت باشد. در کنار روایت کیتلین، داستان‌هایی از همسایگان و دوستانش نیز روایت می‌شود؛ از جمله زولاتن، کارگر کارخانه، که او هم زیر سایهٔ نظارت حزب و فشارهای ایدئولوژیک زندگی می‌کند. روایت‌هایی از بازجویی، زندان، جلسات اجباری حزب و زندگی روزمرهٔ مردم، فضای خفقان‌آور آن دوران را به تصویر می‌کشد. در این میان، کیتلین تلاش می‌کند امید خود را حفظ کند و برای آزادی پدرش و حفظ کرامت انسانی خود بجنگد، در حالی که هر لحظه ممکن است خودش نیز قربانی سیستم سرکوبگر شود. داستان با تمرکز بر روابط انسانی، دوستی‌ها و مقاومت در برابر ظلم، پیش می‌رود و تصویری ملموس از زندگی در سایهٔ دیکتاتوری ارائه می‌دهد.

چرا باید کتاب خداحافظ بوداپست را خواند؟

این کتاب با روایت داستانی انسانی و ملموس، تجربهٔ زندگی در دوران سرکوب سیاسی و اجتماعی را به تصویر می‌کشد. خواننده با جزئیات زندگی روزمره، ترس‌ها، امیدها و مقاومت شخصیت‌ها آشنا می‌شود و می‌تواند درک عمیق‌تری از تأثیرات روانی و اجتماعی حکومت‌های استبدادی و مهاجرت اجباری به دست آورد. همچنین، کتاب به موضوعات مهمی چون هویت، وفاداری، شجاعت و حفظ کرامت انسانی در شرایط دشوار می‌پردازد.

خواندن کتاب خداحافظ بوداپست را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای علاقه‌مندان به داستان‌های تاریخی، روایت‌های اجتماعی و سیاسی، و کسانی که دغدغهٔ مهاجرت، سرکوب و مقاومت را دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال درک بهتر از زندگی مردم عادی در دوران حکومت‌های توتالیتر هستند، خواندن این کتاب توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب خداحافظ بوداپست

«صدای زنگ در، خوابش را درهم ریخت، کیتلین از خواب پرید و گوش کرد. اما تنها چیزی که می‌شنید صدای نبض خودش در گیجگاهش بود. شب از نیمه گذشته بود و آسمان به ساعات خاکستری قبل طلوع آفتاب نزدیک می‌شد. به‌یاد می‌آورد که دیشب زود خوابیده بود و روز خسته‌کننده‌ای از تدریس داشت و بعد این که پدرش در صندلی مورد علاقه‌اش نشسته بود، برایش کتابی از «توماس مان» خوانده بود. نور چراغ خیابان از لای پرده دیده می‌شد که باعث به‌وجود آمدن سایه‌هایی در اتاق شده بود. خیابان خلوت بود. آیا صدای زنگ را در خواب شنیده بود؟ آن‌قدر این روزها زمزمه‌ها و نگاه‌های معنی‌دار در مورد این موضوعات شنیده و دیده بود که نمی‌توانست این افکار را از سر بیرون کند. آدر مورد آن آقای مسن شنیدی چی شد؟ نصف شب ریخته‌اند توی خانه‌اش. وای خدای من، از کجا فهمیدی؟ همسرش را دیدم که توی صف نانوایی بود. مراقب باش، پیروسکا دارد می‌آید. مردم با این امید زندگی می‌کردند که این اتفاق برای آنها نمی‌افتد. بعضی در مورد صدای زنگ‌های نیمه شب حرف می‌زدند. احساس ترسی که در نیمه شب و با صدای این زنگ‌ها آدم دست می‌داد. احساسی بود شبیه حمله‌ی گرگی در وسط جنگل. کیتلین پتورا تا روی چانه‌اش بالا می‌کشد و گوش می‌دهد. در حالیکه انقباض عصلات چانه‌اش را حس می‌کند و تمام ذرات وجودش هوشیار شده است. صدای زنگ در، سکوت را برای بار دوم می‌شکند و این بار متوقف نمی‌شود. می‌داند که این دیگر خواب نیست. بلند می‌شود و از ترس یا از سرما لرزشی در درونش احساس می‌کند. خودش هم مطمئن نیست از ترس می‌لرزد یا از سرما؟ با خودش فکر می‌کند شاید آن چیزی نیست که از آن می‌ترسد. شاید یکی از همسایه‌ها برای درخواست کمک در می‌زند. شاید ماریای پیر از آن‌طرف خیابان آمده حلو در خانه. همسرش میلان بیمار است. ممکن است اتفاقی برای او افتاده باشد؟ اما خب در این صورت چرا جوزف سرایدار را بیدار نکرده؟ کیتلین می‌داند دارد به لباس خوابش چنگ می‌زند. در اتاق خواب را باز می‌کند و به راهروی منتهی به در آپارتمان نگاه می‌کند. پدرش دارد به سمت در می‌رود. گام‌هایش آرام است. حتی در لباس خواب گشادش هم قدٍ بلند و چهارشانه‌اش به خوبی نمایان است. موهای خاکستری‌اش به‌خوبی کوتاه و مرتب شده و پیشانی بلند و چشم‌های تیزبینش چهره‌ای کاملاً مطابق شغل آکادمیکش یعنی استاد دانشگاه بودن را به نمایش می‌گذارد. صدای زنگ در همچنان ادامه دارد و دیگر گوشخراش شده است. اگر همینطور به در زدن ادامه بدهند، همه‌ی اهالی ساختمان بیدار می‌شوند. اما انگار برایشان اهمیتی ندارد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

قیمت:
۷۶,۰۰۰
تومان