کتاب طبیب + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب طبیب

کتاب طبیب نوشته و منتشرشده توسط «کارگروه محتوایی مؤسسهٔ خدمات مشاوره‌ای و پژوهش‌های اجتماعی آستان قدس رضوی»، روایتی است از زندگی و سلوک معنوی «میرزا جواد آقا ملکی تبریزی»، یکی از چهره‌های عرفان و اخلاق شیعی. این اثر در قالب ۱۰۰ روایت کوتاه، ابعاد مختلف شخصیت و آموزه‌ها و خاطرات این عالم را به تصویر می‌کشد و به علاقه‌مندان عرفان اسلامی و تاریخ معاصر ایران پیشنهاد می‌شود. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب طبیب اثر کارگروه محتوایی موسسه خدمات مشاوره‌ای و پژوهش‌های اجتماعی آستان قدس رضوی

کتاب «طبیب» (صد روایت از زندگی میرزا جوادآقای ملکی تبریزی (ره)) زندگی «میرزا جواد آقا ملکی تبریزی» را در قالب ۱۰۰ روایت کوتاه و مستقل روایت می‌کند. هر روایت، بخشی از سلوک معنوی، آموزه‌های اخلاقی، خاطرات شاگردان و حالات عرفانی این عالم را بازگو می‌کند. کتاب در فضایی میان تاریخ، عرفان و اخلاق حرکت می‌کند و تلاش دارد تصویری زنده و ملموس از شخصیت و سیر تربیتی او ارائه دهد. دورهٔ روایت‌شده، اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری را در بر می‌گیرد؛ زمانی که تحولات فکری و اجتماعی مهمی در ایران و حوزه‌های علمیه رخ می‌داد. نویسندگان با بهره‌گیری از منابع معتبر و نقل قول‌های مستقیم از شاگردان و معاصران، کوشیده‌اند تا از افراط در اسطوره‌سازی پرهیز کنند و چهره‌ای انسانی و قابل لمس از «ملکی تبریزی» ارائه دهند. این کتاب نه‌تنها به زندگی شخصی و معنوی او می‌پردازد، بلکه به تأثیرگذاری او بر شاگردان، آثار مکتوب و جایگاهش در عرفان شیعی نیز اشاره دارد.

خلاصه کتاب طبیب

روایت‌ها از تولد و تربیت خانوادگی «میرزا جواد آقا ملکی تبریزی» در تبریز آغاز می‌شود و به مهاجرت او به نجف برای تحصیل علوم دینی و سیروسلوک عرفانی نزد استادانی چون «حاج ملاحسینقلی همدانی» می‌پردازد. این کتاب مراحل مختلف رشد معنوی او، مبارزه با نفس، تجربه‌های شخصی در عبادت، مراقبه و تهجد و ارتباط عمیقش با قرآن و اهل‌بیت را به تصویر می‌کشد؛ همچنین به تأثیرگذاری او بر شاگردان، نقش او در تربیت معنوی دیگران و خاطراتی از مجالس وعظ و تدریس اشاره می‌کند. در بخش‌هایی از کتاب، توصیه‌های عملی و نکات اخلاقی برگرفته از سخنان و رفتارهای «ملکی تبریزی» نقل می‌شود؛ ازجمله اهمیت توبه، مراقبه، دعا، توسل و محبت به اهل‌بیت. کتاب با روایت‌هایی از سال‌های پایانی عمر او، وفات و جایگاهش در میان شاگردان و بزرگان معاصر به پایان می‌رسد. هر روایت، با زبانی ساده و گاه شاعرانه تلاش می‌کند تا تجربه‌های معنوی و انسانی این عارف را به مخاطب نزدیک کند.

چرا باید کتاب طبیب را خواند؟

این کتاب فرصتی است برای آشنایی با سلوک معنوی و اخلاقی یکی از چهره‌های تأثیرگذار عرفان شیعی. روایت‌های کوتاه و متنوع کتاب حاضر مخاطب را با ابعاد مختلف زندگی، اندیشه و رفتار «میرزا جواد آقا ملکی تبریزی» آشنا می‌کند و الهام‌بخش جست‌وجوی معنویت و خودسازی است. این کتاب با نقل خاطرات و توصیه‌های عملی، راه‌هایی برای مراقبه، تهجد و مبارزه با نفس پیش پای خواننده می‌گذارد و تصویری ملموس از عرفان عملی ارائه می‌دهد.

خواندن کتاب طبیب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به عرفان اسلامی، تاریخ علمای شیعه، پژوهشگران اخلاق و معنویت و کسانی که دغدغهٔ خودسازی و سلوک معنوی دارند، مناسب است. این اثر به طلاب و دانشجویان رشته‌های الهیات و معارف اسلامی که به‌دنبال الگوهای عملی در سیروسلوک هستند، پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب طبیب

«مرد حکیمی در اصفهان بود و عادتش بر اینکه چون وقت غذایش می‌رسید، خادم خود را می‌فرستاد تا برای او و برای هرکس که در نزد اوست (هر که می‌خواهد، باشد) غذا بخرد و آن حکیم با آن شخص حاضر با هم غذا بخورند. اتفاقاً روزی در وقت غذا یکی از طلاب شهر برای حاجتی نزد وی آمده بود. حکیم به خادمش گفت: «برای ما غذا بخر تا ما تغذّی کنیم.» خادم روانه شد و برای آن دو نفر غذایی خرید و حاضر کرد. حکیم به آن مرد فاضل گفت: «بسم الله، بیا غذا بخوریم!» آن شیخ گفت: «من غذا نمی‌خورم!» گفت: «آیا غذا خورده‌ای؟!» گفت: «نه.» گفت: «چرا غذا نمی‌خوری با آنکه هنوز غذا نخورده‌ای؟!» گفت: «من احتیاط می‌کنم از غذای شما بخورم»! گفت: «سبب احتیاطت چیست؟!» گفت: «من شنیده‌ام که تو قائل به وحدت وجود هستی! و آن کفر است و جایز نیست برای من که با شما از غذای شما بخورم؛ زیرا غذا به‌واسطهٔ ملاقات با شما نجس می‌شود!» گفت: «تو معنای وحدت وجود را چه تصور کرده‌ای، تا اینکه حکم به کفر قائل به آن داده‌ای؟!» گفت: «به جهت آنکه قائل به وحدت وجود، می‌گوید خدا همهٔ اشیاست و جمیع موجودات الله هستند!» حکیم گفت: «اشتباه کرده‌ای! بیا غذا بخور! زیرا که من قائل به وحدت وجود هستم و نمی‌گویم که جمیع اشیا خدا هستند؛ چون ازجملهٔ اشیاء جناب شماست و من شکی ندارم در اینکه شما در مرتبهٔ حمار هستید یا پست‌تر از حمار؛ پس کجا می‌توان کسی قائل به الوهیت شما بگردد؟ بنابراین احتیاط شما بدون وجه است و اشکال در غذاخوردن نیست! بیا! غذا بخور!»»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

بریده‌هایی از کتاب

همان‌طور که اگر انسان عبد انسان دیگری باشد، تنها باید به اوامر آقای خودش توجه کند و کاری به آب و غذا نداشته باشد چون این‌ها را آقا و صاحب او برایش فراهم می‌کند، بنده هم نباید جز تلاش برای رضایت الهی و رسیدن به خداوند، دغدغهٔ دیگری داشته باشد! حیف است این سرمایه در اختیار انسان قرار گرفته و شخص با این استعداد می‌تواند تا اوج آسمان‌های معنویت پرواز کند؛ اما تمام قدرت و توان خود را صرف اموری کند که نزد اهل حقیقت، اصلاً به حساب نمی‌آیند!
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰
می‌فرمود: «عجیب‌تر از این دیده‌ای که خالقْ مخلوق را برای هم‌نشینی خود بخواند؛ ولی مخلوق اجابت نکند و درحالی‌که آقا مناجات بنده و انس او را دوست دارد، بنده از قبول عنایت او خودداری کند؟»
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰
اعضای بدن را نعمتی از جانب خداوند متعال می‌دانست که هرکدام برای خود آدابی دارند و مراقبتی؛ اما در این میان می‌فرمود که خیلی مراقب زبانتان باشید، زیرا سختی ادب‌کردن هیچ عضوی از اعضای بدن مانند سختی ادب‌کردن و درست‌استفاده‌کردن از زبان نیست. برای همین بزرگان فرموده‌اند تا می‌توانید سکوت پیشه کنید؛ چون اگر سخن شما از نقره باشد، سکوتتان طلاست!
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰
اعضای بدن را نعمتی از جانب خداوند متعال می‌دانست که هرکدام برای خود آدابی دارند و مراقبتی؛ اما در این میان می‌فرمود که خیلی مراقب زبانتان باشید، زیرا سختی ادب‌کردن هیچ عضوی از اعضای بدن مانند سختی ادب‌کردن و درست‌استفاده‌کردن از زبان نیست. برای همین بزرگان فرموده‌اند تا می‌توانید سکوت پیشه کنید؛ چون اگر سخن شما از نقره باشد، سکوتتان طلاست!
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰
یکی از شاگردان نقل می‌کرد: «همراه استاد رفته بودیم به قبرستان. دیدیم استاد جایی نشست و شروع کرد به خواندن فاتحه؛ اما قبری آنجا نبود. پرسیدیم: 'آیا قبر شخص بزرگی اینجاست که مشخص نیست و ما نمی‌دانیم؟' آقا لبخندی زد و چیزی نگفت. هفتهٔ بعد فرزند بیست‌وسه‌ساله‌اش براثر بیماری درگذشت و در همان مکان به خاک سپرده شد.
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰
«خداوندا به ما رحم کن و با معرفت و محبتت برما منت بگذار و ما را از دنیای ظلمات به‌سوی نور خارج فرما! اگر خودت را به ما بشناسانی، در نتیجهٔ این معرفت تو را دوست خواهیم داشت و وقتی تو را دوست داشتیم، آن محبتت نه‌تنها هرچه باطل و جهل و غرور در ماست می‌سوزاند، بلکه هر حجاب و مانعی را که بین ما و تو وجود دارد، از بین می‌برد و ما همان‌گونه خواهیم شد که دوست داری محبانت چنان باشند.»
کاربر ۶۵۱۲۹۱۰

حجم

۹۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

حجم

۹۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۲ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
تومان