
کتاب او باید فرمانده باشد
معرفی کتاب او باید فرمانده باشد
معرفی کتاب او باید فرمانده باشد
کتاب الکترونیکی «او باید فرمانده باشد...» نوشتهٔ «نجمه کتابچی» و منتشرشده توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، روایتی داستانی از زندگی و دغدغههای جوانان ایرانی در دهههای ۳۰ و ۴۰ شمسی است. این اثر با محوریت شخصیتهایی چون حسین و کمال، به روایت تحولات اجتماعی، سیاسی و فکری آن دوران میپردازد و تصویری از کشمکشهای ایدئولوژیک، فقر، مبارزه و انتخابهای سرنوشتساز ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب او باید فرمانده باشد
«او باید فرمانده باشد...» اثری داستانی است که در بستر تاریخ معاصر ایران، به ویژه دهههای ۳۰ و ۴۰، روایت میشود. کتاب با نگاهی به زندگی طبقات فرودست و متوسط جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانانی که درگیر کار، تحصیل و دغدغههای معیشتی هستند، تصویری از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ارائه میدهد. نویسنده با تمرکز بر دو شخصیت اصلی، حسین و کمال، به بررسی تأثیر جریانهای فکری مختلف مانند مارکسیسم، حزب توده، ملیگرایی و نهضتهای مذهبی میپردازد. روایت کتاب از همدان آغاز میشود و به تهران میرسد؛ جایی که شخصیتها با مسائل جدیدی چون مهاجرت، مبارزه سیاسی، عشق، هویت و معنای زندگی روبهرو میشوند. اثر، علاوه بر بازتاب فضای پرتنش و پرتحول آن سالها، به روابط خانوادگی، نقش زنان، و چالشهای اخلاقی و ایدئولوژیک نیز میپردازد. در خلال داستان، وقایع مهمی چون قیام ۱۵ خرداد، دستگیری آیتالله خمینی، و مرگ تختی بازتاب مییابد و خواننده را با لایههای مختلف جامعه و جریانهای فکری آن زمان آشنا میکند.
خلاصه کتاب او باید فرمانده باشد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با روایت زندگی حسین، نوجوانی از خانوادهای فقیر در همدان، آغاز میشود که پس از فوت پدر، مسئولیت خانواده را برعهده میگیرد و برای کمک به معاش، شاگرد عطاری میشود. در کنار او، کمال، دوست و هممحلهایاش، با فروش روزنامه و فال حافظ، بار زندگی را به دوش میکشد. هر دو شخصیت با دغدغههای معیشتی، تحصیل و آیندهای نامعلوم روبهرو هستند. کمال به تدریج جذب جریانهای فکری چپ و حزب توده میشود و برای ادامه تحصیل و فعالیت سیاسی به تهران مهاجرت میکند. در تهران، او با فضای پرشور سیاسی، جلسات مخفی، و شخصیتهایی با گرایشهای مختلف آشنا میشود و درگیر بحثهای فلسفی و ایدئولوژیک میگردد. حسین نیز مسیر رشد خود را از شاگردی عطاری تا نجاری و باتریسازی طی میکند و با مسائل اجتماعی و سیاسی روز، از جمله قیام ۱۵ خرداد و دستگیری آیتالله خمینی، مواجه میشود. روایت کتاب، علاوه بر نمایش کشمکشهای فکری و اخلاقی شخصیتها، به روابط خانوادگی، عشق، و نقش زنان در جامعه نیز میپردازد. داستان با تلاقی سرنوشت شخصیتها در تهران و همدان، و مواجهه با انتخابهای دشوار و پیامدهای اجتماعی و فردی آنها، پیش میرود و تصویری از جامعهای در حال گذار و بحران هویت ارائه میدهد.
چرا باید کتاب او باید فرمانده باشد را خواند؟
این کتاب با روایت داستانی جذاب و شخصیتپردازی دقیق، فرصتی برای شناخت فضای اجتماعی، سیاسی و فکری ایران در دهههای ۳۰ و ۴۰ فراهم میکند. خواننده با دغدغهها، آرمانها و تردیدهای نسل جوان آن دوران آشنا میشود و میتواند تحولات تاریخی و ایدئولوژیک را از زاویهای انسانی و ملموس تجربه کند. اثر، علاوه بر بازتاب وقایع مهم تاریخی، به موضوعاتی چون هویت، اخلاق، عشق، مهاجرت و نقش زنان در جامعه میپردازد و بستری برای تأمل درباره انتخابهای فردی و جمعی در بزنگاههای تاریخی فراهم میآورد.
خواندن کتاب او باید فرمانده باشد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و تاریخی، پژوهشگران تاریخ معاصر ایران، دانشجویان علوم انسانی و کسانی که دغدغه شناخت تحولات فکری و سیاسی دهههای ۳۰ و ۴۰ را دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال درک عمیقتری از زندگی طبقات متوسط و فرودست و نقش جوانان در تحولات اجتماعی هستند، خواندنی خواهد بود.
فهرست کتاب او باید فرمانده باشد
- فصل اول: چرتکه، ادویه، جمع کسر روایت آغاز زندگی حسین و کمال در همدان، فقر، کار، خانواده و نخستین مواجهه با دغدغههای اجتماعی و فکری. - فصل دوم: نگهبان، سحر و افسون مهاجرت کمال به تهران، ورود به فضای سیاسی و حزبی، آشنایی با جریانهای فکری و تجربه زندگی دانشجویی و مبارزه. - فصل سوم: چه کسی ما را از این خون پاک خواهد کرد؟ اوجگیری تحولات سیاسی، قیام ۱۵ خرداد، دستگیری آیتالله خمینی، و تأثیر این وقایع بر زندگی شخصیتها و جامعه. - فصل چهارم: فتواهای مخفی ورود حسین به تهران، مواجهه با فضای جدید، کار، روابط اجتماعی و بازتاب تحولات فکری و مذهبی در زندگی روزمره.
بخشی از کتاب او باید فرمانده باشد
«این مغازهی عطاری اسلامیان خیلی قدیمی است. شاید از سال ۱۳۳۰، شاید هم قبل از آن اینجاست. آن قدیمها احتمالاً تابلو نداشت. نوشتههای روی شیشههایش، جنس ظرفها و چینش داخل مغازهاش، همهاش فرق داشت. پشت دخل، اوستای عطار خودش مینشست؛ پیرمرد عینکی تکیده و کمحرفی که شاگرد نداشت. وقتی پشت دخل مینشست، جوری غرق حساب و کتاب میشد که آمدوشد مشتری را نمیفهمید. بخت یارش بود که محلهشان دزد نداشت؛ وگرنه دخلش آمده بود و نشسته بود به خاک سیاه. ریش سفید پرپشت مسجدی و قامت بلند خمیدهاش هم مزید بر علت بود که بچّههای دستکجِ تخس، نگاه کج به جنس و دخل دکانش نیندازند. هرچند مرام و اسم و رسمش هم بیتأثیر نبود. هرکس در آن راسته از در و همسایه دربارهی عطاری اسلامی میپرسید، جوابش را این طور میدادند که کاسب خوشنام و خداشناسی است.»
حجم
۶۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۴۲ صفحه
حجم
۶۴۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۴۲ صفحه