
کتاب جکرانکو
معرفی کتاب جکرانکو
معرفی کتاب جکرانکو
کتاب الکترونیکی «جکرانکو» (سرکتآستامة: سهرایی: آکرمه ۱۳۶۱ -) نوشتهٔ «اکرم سهرابی (شکوفه)» و منتشرشده توسط انتشارات آنان در سال ۱۴۰۲، مجموعهای از داستانهای کوتاه فارسی است که در قالبی روایی و شاعرانه به دغدغههای انسانی، هویت، رنج و جستوجوی معنا میپردازد. این اثر با نگاهی به جهان درونی شخصیتها و پیوند آن با اسطورهها و نمادها، فضایی خیالانگیز و گاه سوررئال خلق میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب جکرانکو
«جکرانکو» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که در فضایی میان واقعیت و خیال روایت میشوند. این کتاب در سال ۱۴۰۲ منتشر شده و به نظر میرسد دغدغههای هویتی، زنانه و فلسفی در بطن روایتهای آن جریان دارد. شخصیتهای اصلی، اغلب زنانی هستند که در مرز میان خواب و بیداری، گذشته و حال، و واقعیت و رویا سرگرداناند. روایتها با زبانی نمادین و گاه شاعرانه، به مفاهیمی چون رهایی، جستوجوی سرزمین خود، و مواجهه با تاریکیهای درونی میپردازند. در این میان، عناصر اسطورهای و نمادین مانند ملکه، سرباز، شیطان، آینه و پروانه، به عنوان شخصیتهایی چندلایه و استعاری ظاهر میشوند. کتاب با اپیزودهایی پیوسته اما مستقل، تصویری از سفر درونی انسان برای یافتن معنا و هویت را ترسیم میکند. فضای کتاب، گاه وهمآلود و گاه ملموس است و مرز میان واقعیت و خیال را بارها جابهجا میکند. این اثر، نمونهای از داستاننویسی معاصر فارسی است که به دغدغههای وجودی و زنانه با نگاهی متفاوت میپردازد.
خلاصه کتاب جکرانکو
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستانهای «جکرانکو» با محوریت شخصیتهایی چون ملکه، سرباز، پروانه و شیطان، در فضایی میان رویا و واقعیت روایت میشوند. روایتها اغلب با یک بحران یا پرسش وجودی آغاز میشوند؛ ملکهای که در قصر خود احساس تعلق نمیکند و به دنبال سرزمین واقعی خویش است، سربازی که در مرزها نگهبانی میدهد و با مفاهیم وفاداری و حقیقت دستوپنجه نرم میکند، و پروانهای که در جستوجوی معنای بودن و رهایی است. در این میان، شیطان به عنوان نمادی از تاریکی و وسوسه، نقشآفرینی میکند و آینه به عنوان نماد خودشناسی و مواجهه با حقیقت ظاهر میشود. روایتها با دیالوگهای درونی و بیرونی، سفر شخصیتها را از دل تاریکی به سوی نور و معنا دنبال میکنند. هر اپیزود، بخشی از این سفر درونی را به تصویر میکشد؛ از مواجهه با رنج و تنهایی تا لحظههای کوتاه رهایی و امید. داستانها با عناصر نمادین و شاعرانه، مرز میان خواب و بیداری، زندگی و مرگ، و عشق و رنج را بارها جابهجا میکنند، بیآنکه پایانی قطعی یا پاسخ نهایی ارائه دهند.
چرا باید کتاب جکرانکو را خواند؟
این کتاب با روایتهایی نمادین و شاعرانه، تجربهای متفاوت از داستاننویسی معاصر فارسی ارائه میدهد. «جکرانکو» برای کسانی که به جستوجوی هویت، معنا و مواجهه با تاریکیهای درونی علاقهمندند، فرصتی برای همنشینی با روایتهایی خیالانگیز و چندلایه فراهم میکند. مواجهه با شخصیتهایی که در مرز میان واقعیت و رویا سرگرداناند، میتواند دریچهای تازه به دغدغههای وجودی و زنانه بگشاید و مخاطب را به تأمل دربارهٔ خود و جهان پیرامونش دعوت کند.
خواندن کتاب جکرانکو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای کوتاه معاصر فارسی، دوستداران روایتهای نمادین و فلسفی، و کسانی که دغدغههایی درباره هویت، رنج، و جستوجوی معنا دارند، مناسب است. همچنین برای مخاطبانی که به ادبیات زنانه و روایتهای شاعرانه علاقه دارند، تجربهای متفاوت خواهد بود.
فهرست کتاب جکرانکو
- اپیزود اول: لالایی خواب روایت آغازین کتاب با محوریت شخصیتهایی چون ملکه و سرباز، به دغدغههای هویت و تعلق میپردازد و فضای داستان را میان واقعیت و رویا ترسیم میکند.- اپیزود دوم: رویای درخت زیتون در این بخش، گفتوگوهای ملکه و سرباز درباره سرنوشت، دوستی و جستوجوی سرزمین خود، محوریت دارد و عناصر نمادین مانند باران و سگ، به روایت عمق بیشتری میبخشند.- اپیزود سوم: راز آینهٔ شب این فصل با حضور آینه و ملکه، به موضوع خودشناسی، عبور از گذشته و مواجهه با حقیقت میپردازد و نقش آینه به عنوان نماد شناخت خود برجسته میشود.- اپیزود چهارم: توهم گل سرخ روایت پروانه و جکرانکو، جستوجوی معنای عشق و خلق کلمهای تازه را در مرکز توجه قرار میدهد و به پیوند میان زبان، رقص و رهایی میپردازد.- اپیزود پنجم: خواب عمیق خار در این بخش، مواجهه ملکه با شیطان و فرشته، و عبور از رنج و تاریکی برای رسیدن به رهایی و معنا روایت میشود. این فصل به مفاهیمی چون تسلیم، مبارزه و امید میپردازد.
بخشی از کتاب جکرانکو
«همین الان با چند تا سنگ یه شکل و یه اندازه شکستم و هزار تیکه شدم. یه تیکهام افتاد روی تبه لابلای حروفی که تازه سبز شدن. یه تیکهام افتاد لابلای گندمهای گندمزان یه تیکهام افتاد تو آتیش. یه تیکهام افتاد تو چشمهای یه پرنده تو اعماق اقیانوس. یهتیکهام افتاد لابلای درختهای زیتون... همین الان صدای صورتکها رو میشنوم که میخونن :نقش او در دل چه زیبا مینشست*:سنگدل آینهی ما را شکستآینه صد پاره شد در پای دوستباز در هر پاره عکس روی اوستپشت این صبح دروغین تیرگیاستای غریب افتادهی برگشته روزکار دارد با تو این هجران هنوزاه ای آینه جان آینه جاننیست خوابی خوشتر از تو در جهان ...#هوشنگ ابتهاج
حجم
۳۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه
حجم
۳۳۷٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۲ صفحه