
کتاب خانه مادرم
معرفی کتاب خانه مادرم
کتاب الکترونیکی «خانهٔ مادرم» نوشتهٔ شاری فرانک و با ترجمهٔ نسترن حیدردوست، روایتی از زندگی در دل یک خانوادهٔ مذهبی آمریکایی در قرن ۲۱ است. نشر آنان آن را منتشر کرده است. این اثر در دستهٔ داستانهای زندگینامهای و خاطرات قرار میگیرد و با نگاهی موشکافانه به روابط خانوادگی، نقش مذهب و تأثیرات تربیتی در شکلگیری شخصیت فرزندان میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خانه مادرم
«خانهٔ مادرم» اثری در قالب ناداستان و خاطرهنویسی است که به قلم شاری فرانک نوشته شده و به زندگی واقعی نویسنده در خانوادهای مذهبی و محافظهکار در آمریکا میپردازد. این کتاب با روایتی اولشخص، از دوران کودکی تا نوجوانی نویسنده را دنبال میکند و تصویری از فرازونشیبهای زندگی در خانوادهای با باورهای عمیق مذهبی و ساختار سنتی ارائه میدهد. شاری فرانک در این اثر، نهتنها به روابط پیچیده با مادرش، بلکه به تأثیرات اجتماعی و فرهنگی محیط اطراف، فشارهای مذهبی، نقش پدر و مادر و چالشهای رشد در چنین فضایی پرداخته است. ساختار کتاب بر پایهٔ روایتهای پیوسته و خاطرات شخصی استوار است و با جزئیات دقیق، احساسات، ترسها، امیدها و ناامیدیهای نویسنده را به تصویر میکشد. «خانهٔ مادرم» با تمرکز بر تجربههای زیسته، به موضوعاتی چون هویت، استقلال، آسیبهای روانی و جستوجوی معنا در دل خانواده و جامعه میپردازد و خواننده را با لایههای پنهان زندگی خانوادگی و تأثیرات آن بر شکلگیری شخصیت آشنا میکند.
خلاصه داستان خانه مادرم
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «خانهٔ مادرم» با روایت شاری فرانک از سالهای کودکیاش در خانوادهای مذهبی آغاز میشود؛ جایی که مادرش، روبی، با آرمانهای سختگیرانه و باورهای مذهبی عمیق، نقش محوری در تربیت فرزندان دارد. شاری از همان ابتدا با فشارهای عاطفی و انتظارات بالای مادرش روبهروست؛ مادری که عشق و محبتش مشروط به اطاعت و موفقیت است و هرگونه ضعف یا احساسات کودکانه را نشانهٔ ضعف میداند. پدر خانواده، کوین، شخصیتی آرامتر دارد اما در سایهٔ اقتدار مادر قرار گرفته است. شاری در کنار خواهر و برادرانش، با چالشهایی چون تنبیههای سختگیرانه، رقابت برای جلب توجه مادر و تلاش برای کسب تأیید او بزرگ میشود. فضای خانه پر از قوانین، وظایف و انتظارات است و هرگونه ابراز احساسات یا نیاز به محبت، با واکنش سرد یا حتی تنبیه روبهرو میشود. نویسنده به تدریج درمییابد که باید احساساتش را پنهان کند و برای بقا، خود را با خواستههای مادر تطبیق دهد. در این میان، شاری به نوشتن خاطرات و پناه بردن به دنیای کتابها روی میآورد تا بتواند با اضطرابها و تنهاییاش کنار بیاید. او در خاطراتش از لحظات تلخ و شیرین، حسادت به رابطهٔ مادر و مادربزرگ، و تلاش برای یافتن هویت مستقل سخن میگوید. با بزرگتر شدن، فاصلهٔ عاطفی میان او و مادرش بیشتر میشود و شاری درمییابد که برای رسیدن به آرامش و معنا، باید راه خود را از مسیر خانواده جدا کند. کتاب با روایت صادقانه و جزئینگر، تصویری از تأثیرات عمیق تربیت خانوادگی و مذهبی بر روان و هویت فرد ارائه میدهد.
چرا باید کتاب خانه مادرم را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صریح و بیپرده، تجربههای زیستهٔ نویسنده را از دل یک خانوادهٔ مذهبی و پرتنش به تصویر میکشد. «خانهٔ مادرم» فرصتی برای آشنایی با تأثیرات تربیت سختگیرانه، فشارهای مذهبی و نقش والدین در شکلگیری شخصیت فرزندان فراهم میکند. خواندن این اثر، مخاطب را با لایههای پنهان روابط خانوادگی، آسیبهای روانی و جستوجوی هویت در دل سنت و مذهب روبهرو میسازد. این کتاب نهتنها برای کسانی که به روایتهای زندگینامهای علاقه دارند، بلکه برای افرادی که دغدغهٔ فهم پیچیدگیهای روابط والد-فرزند و تأثیرات محیط خانوادگی بر رشد فردی را دارند، تجربهای تأملبرانگیز خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان به خاطرهنویسی، روایتهای زندگینامهای و موضوعات مربوط به خانواده، مذهب و روانشناسی توصیه میشود. همچنین برای کسانی که با چالشهای روابط والدین و فرزندان، فشارهای مذهبی یا جستوجوی هویت فردی دستوپنجه نرم میکنند، این اثر میتواند الهامبخش و روشنگر باشد.
بخشی از کتاب خانه مادرم
«یک سال از آخرین باری که صدایشان را شنیده و چهرهشان را دیده بودم، میگذشت وفکر گرفتار بودنشان در آن خانه، مرا از درون میخورد. با وجود همهی تلاشهايم - تماسهای تلفنی بیشمار. التماسهای عاجزانه به هر کسی که به ذهنم خطور میکرد - به نظر میرسید هیچ کاری از دستم برنمیآیدتا آنها را ازخطر دورکنم. تلفنم زنگ خورد. اسم همسایهمان روی صفحه نمایشگر ظاهر شد. انگار در یک لحظه قلبم دیوانهوار خود را به قفسهی سینهام میکوبید - هر تماس از این همسایه. مثل یک خط نجات بود. یعنی خبری از بچهها... یعنی هنوز زنده بودند؟... »شری» پلیسها اومدن خانهی مادرت !» کلمات از بلندگو با عجله و بدون سلام بیرون ريختتد. "اسلحد دستشونه میخوان در رو بشکتن ۲۳ کوچک جسد که توسط افراد بیچهرهی یونیفرمپوش از خانهی مادرم بیرون آورده میشدند. این فکر که "تموم شدن, مردن." مثل خوره به جانم افتاده بود گیج و منگ سوییچ ماشینم را برداشتم و دواندوان بیرون رفتم. رانندگی از آپارتمان دانشجوییام تا خانهی مادرم در اسپرینگویل معمولاً بیست دقیقه طول میکشید. اما در این از یک سال قبل. از وقتی که روبی مرا طرد کرده بوده به آن خانه برنگشته بودم. روبی. قدیس خودخواندهی مادری. روبی، کسی که زندگیام را به نسخهای از «نمایش ترومن» برای هوادارانش در شبکههای اجتماعی تبدیل کرده بود. روبی، کسی که من و خواهر و برادرهایم را تمام عمر قربانی تفسیر پیچیدهاش از جرم و مجازات کرده بود - تا اینکه جودی از راه رسید و طعمهای جدید و وحشتناکی از سادیسم به این رژیم اضافه کرد.»
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه
حجم
۱٫۷ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۹ صفحه