
کتاب از فلورانس تا تبریز
معرفی کتاب از فلورانس تا تبریز
کتاب از فلورانس تا تبریز نوشتهٔ زهره زاهدی توسط آسمان نیلگون منتشر شده است. این کتاب رمانی ایرانی است و در سال ۱۴۰۴ منتشر شده است. داستان این رمان به خانوادهای اشاره دارد که بین دو شهر فلورانس و تبریز در رفتوآمد هستند. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب از فلورانس تا تبریز
کتاب از فلورانس تا تبریز رمانی نوشتهٔ زهره زاهدی است که در سال ۱۴۰۴ به چاپ اول رسیده است. نویسنده در این کتاب داستانی خانوادگی و چندنسلی را روایت میکند که ارتباطات و چالشهای بین دو فرهنگ ایتالیایی و ایرانی را در بر میگیرد. داستان در دو شهر فلورانس و تبریز جریان دارد و به مسائلی نظیر هویت، ازدواج، خانواده، رازهای پنهان و تجربیات فردی میپردازد. رمان شامل عناصری از قبیل مهاجرت، بیماری، مرگ، و در نهایت به چالش کشیدن درک شخصیتها از واقعیت و خاطراتشان است.
خلاصه کتاب از فلورانس تا تبریز
داستان رمان از فلورانس تا تبریز با معرفی یک خانواده آغاز میشود که پدر تاجر ایتالیایی و مادر تبریزی است. این خانواده دو قلو به نامهای «مارال» و «بایرام» دارند. مارال، با وجود اینکه در تبریز بزرگ شده، از نوجوانی دلبسته ایتالیاست و درنهایت به آنجا مهاجرت میکند تا راهبه شود. او در نامهای به برادرش بایرام توضیح میدهد که در ایتالیا خودش را پیدا کرده و در حال ترک کسوت راهبگی و بازگشت به زندگی عادی است، اما پیش از بازگشت فوت میکند. از سوی دیگر، بایرام نیز پس از مرگ پدرش و ازدواج با «آنا»، در ماه عسلشان در ناپل دچار حادثهای تلخ میشود؛ آنا در طوفان دریایی غرق میشود و بایرام به کما میرود. پس از به هوش آمدن بایرام، «زویی» (خواهر دوقلوی آنا) فاش میکند که مادر واقعی بایرام (آنا) سالها پیش در حادثهای مشابه غرق شده بوده و او (زویی) از همان زمان برای محافظت از خانواده و بایرام، خود را به جای خواهرش جا زده و بایرام را بزرگ کرده است. این افشاگری در یک میز گرد خانوادگی صورت میگیرد و سؤالات بسیاری را در مورد خاطرات بایرام و ارتباط آنها با گذشته (کابوسهای غرق شدن یک مادر روسی به نام تاتیانا) مطرح میکند. «آیدین» (پسر خاندایی) با طرح دیدگاهی فلسفی، به امکان وجود زندگیهای گذشته و ارتباط آنها با تجربیات فعلی (مانند احساسات مارال به ایتالیا، خاطرات آیدین از روسیه تزاری و کابوسهای بایرام) اشاره میکند، هرچند که این موارد را کاملاً توضیحناپذیر میداند. در پایان داستان، شخصیتها به زندگی خود ادامه میدهند. آیدین و «آیناز» (دختری با ژن روسی) ازدواج کرده و پزشک میشوند. بایرام از کابوسهایش رهایی مییابد، در رشتهٔ حقوق تحصیل میکند و وکیل میشود و زندگی مشترکی را آغاز میکند. زویی و پدر بایرام نیز در کنار هم زندگی و کار میکنند. داستان با اشاره به اینکه بسیاری از سؤالات مربوط به تجربیات ماورایی و ارتباطات پنهان بیجواب میمانند، به این نتیجه میرسد که این هدایای معنوی که به افراد داده میشود، خصوصی هستند و باید برای رشد و مسیر شخصی فرد مورد استفاده قرار گیرند، هرچند که دلایل کامل آنها نامشخص باقی میماند.
چرا باید کتاب از فلورانس تا تبریز را بخوانیم؟
کتاب از فلورانس تا تبریز به دلیل روایت داستانی پر کشش و معمایی، که شامل رازهای خانوادگی عمیق و پیچیدگیهای روابط انسانی است، میتواند جذاب باشد. این رمان به مسائلی چون هویت فردی در بستر فرهنگی متفاوت (ایتالیایی-ایرانی)، مواجهه با غم و فقدان، و تلاش برای کشف حقیقت میپردازد. همچنین، طرح عناصری مانند یادآوری زندگیهای گذشته و ارتباطات ماورایی، به داستان ابعاد فلسفی و رمزآلودی میبخشد که میتواند خواننده را به تفکر دربارهٔ ماهیت وجود و تجربهٔ انسان وادارد. ترکیب این مضامین با رویدادهای دراماتیک و افشاگریهای غافلگیرکننده، آن را به یک رمان خواندنی تبدیل میکند.
خواندن کتاب از فلورانس تا تبریز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر به رمانهایی علاقه دارید که به پویاییهای پیچیده خانوادگی، روابط عاطفی و رازهایی که نسلها را تحت تأثیر قرار میدهند، میپردازند، خواندن این رمان را به شما پیشنهاد میکنیم. کسانی که به داستانهایی با محوریت چالشهای هویتی افراد در مواجهه با دو فرهنگ متفاوت (ایتالیایی و ایرانی) و تعارض سنت و مدرنیته علاقه دارند نیز از خواندن این رمان لذت خواهند برد.
درباره زهره زاهدی
زهره زاهدی، نویسنده و مترجم ایرانی، در سال ۱۳۳۰ در تهران به دنیا آمد. او پس از اتمام تحصیلات خود در رشتهٔ بانکداری از دانشگاه آمریکایی بیروت، به فعالیت در عرصهٔ ترجمه و نگارش روی آورد. زاهدی ترجمهٔ کتابهای متعددی در حوزههای متنوعی چون روانشناسی عمومی، رمان و زندگینامهٔ فلاسفه را انجام داده است. از جمله آثار شاخصی که او به فارسی برگردانده میتوان به «استادان بسیار زندگیهای بسیار»، «برای یک روز دیگر»، «تنها عشق حقیقت دارد»، «چگونه از فرزند خود یک نابغه بسازیم»، «چهار توافق»، «چیزی بیشتر از زندگی»، «شواهدی برای زندگی پس از مرگ»، کتاب مشهور «غرق در نور» نوشتهٔ «بتی جی ایدی»، «معجزه وجود دارد»، «قلب بخشنده»، «وقتی خدا وارد شود معجزه میشود» و «نفر بعدیای که در بهشت ملاقات میکنید» اشاره کرد.
فهرست کتاب از فلورانس تا تبریز
نینا: در ۱۰ سالگی، شخصیت اصلی (نینا) کابوسی تکراری از غرق شدن فردی با موهای طلایی در طوفان دریایی میبیند و با فریاد «مایا ماتس... تاتیانا» بیدار میشود. این کابوس او را به شدت میترساند و نگرانی والدینش را برمیانگیزد.
بایرام: روایتگر تولد بایرام و خواهر دوقلویش مارال در تبریز، حاصل ازدواج پدری ایتالیایی با مادری تبریزی. مارال، علیرغم خواستگاران تبریزی، به دلیل دلبستگی شدید به ایتالیا و احساس آشنایی عمیق، قصد مهاجرت قاطعانه به آنجا را دارد، که منجر به بحث و ابهام در خانواده میشود.
الفونسو: پسر (راوی) ۲۰ ساله همراه پدر تاجر فرش خود به ایران سفر میکند. پدر که قبلاً این سفر را به تأخیر میانداخت، پیش از استقرار کامل پسر در ایران فوت میکند. این فقدان و تصمیم مادر برای رفتن نزد برادر بزرگتر به آمریکا، راه را برای مهاجرت و شروع زندگی جدید پسر در تبریز هموار میکند.
جیران: مادر، زندگی محدود و سنتی دختران در تبریز را شرح میدهد؛ از قواعد سختگیرانه گرفته تا مجبور شدن به راستدست شدن. او از مراسم خواستگاری خود با مرد ایتالیایی که برخلاف عرف، نظر او را جویا شد، میگوید و به این ترتیب ازدواج و تولد دوقلوهایش (بایرام و مارال) را روایت میکند.
مارال: مارال، خواهر دوقلوی بایرام، از دیدگاه خود تفاوتهای جنسیتی و نارضایتی عمیقش از زندگی در تبریز را بیان میکند. او احساس میکند کسانی و خاطراتی از جایی دیگر از ایتالیا او را میخوانند و تصمیم قاطع دارد برای کشف این حس، به ایتالیا سفر کند، علیرغم تلاشهای پدرش برای قانع کردن او.
دو سال بعد: این فصل شامل نامههایی بین مارال و بایرام است. مارال فاش میکند که در ایتالیا راهبه شده و در حال درک "خود واقعی" و قصد ترک کسوت راهبگی برای بازگشت به خانواده است. بایرام نیز از دلتنگی برای مارال و آشناییاش با آنا (همکلاسی و نامزدش) و خواهر دوقلویش زویی میگوید.
بازگشت نزد خانواده: زمان بازگشت بایرام و آنا برای عروسی به تبریز نزدیک است. خانواده نگران وضعیت مارال راهبه هستند. یک کشیش خبر فوت مارال (خواهر ماریا) را میدهد که بر اثر بیماری در یک روستا در جنوب ایتالیا فوت کرده است. این خبر، تلخترین شب زندگی بایرام را رقم میزند.
بعد از مارال: بایرام و آنا یک هفته پس از دریافت خبر، نامه مارال را میخوانند که در آن مارال از یافتن خودش و قصدش برای ترک راهبگی و بازگشت میگوید. اما این آرزوها محقق نمیشود. مرگ مارال، والدین بایرام را به شدت متأثر و بیمار میکند. بایرام و آنا در فلورانس بدون جشن ازدواج میکنند و زندگی مشترکشان را در سکوت آغاز میکنند.
عسل تلخ: در ماه عسل بایرام و آنا در ناپل، طوفانی ناگهانی قایق آنها را درهم میکوبد. آنا که شنا بلد نیست و وحشتزده شده، با اصرار بر ایستادن، به آب میافتد و غرق میشود. بایرام نیز بر اثر ضربه به سر بیهوش میشود و این ماه عسل شیرین به تلخی میگراید.
ده روز بعد: بایرام پس از ده روز کما به هوش میآید و زویی (خواهر دوقلوی آنا) خبر فوت آنا را به او میدهد. زویی جزئیات حادثه و پنهان ماندن عدم توانایی شنای آنا را شرح میدهد. بایرام برای محافظت از والدینش و نینا (فرزندش) از خبر مرگ آنا، تصمیم عجیب و تکاندهندهای میگیرد و از زویی میخواهد که با او ازدواج کند و خود را جای آنا جا بزند. زویی با اکراه میپذیرد.
میز گرد: در یک گردهمایی خانوادگی، پدر بایرام راز پنهان جایگزینی آنا با زویی را فاش میکند. بایرام به کابوسهایش (مادر روسی غرقشده) و ارتباط آنها با گذشته میپردازد. زویی در نهایت اعتراف میکند که او مادر واقعی بایرام نیست، بلکه خالهاش است که پس از غرق شدن آنا (مادر واقعی) بایرام را بزرگ کرده است.
ادامهٔ میز گرد: بایرام به تفاوتهای کابوسش با واقعیت اشاره میکند. آیدین با باور نکردن صرفاً تخیلی بودن کابوسها، دیدگاه فلسفی خود را دربارهٔ تناسخ و یادآوری زندگیهای گذشته مطرح میکند و برای آن شواهدی از پدیدههای غیرقابل توضیح (نبوغ پیکاسو و موتسارت) ارائه میدهد. پدر بایرام اعتراف میکند که ایدهٔ جایگزینی آنا با زویی از او بوده است.
میز گرد سوم: آیدین صحبتهایش را ادامه میدهد و از تجربه مشابه خود (احساس فراخوان از روسیه تزاری) و خوابهایش که او را به سمت پزشکی سوق داد، میگوید. او احساس آشنایی عمیقی با دختری روستبار به نام آیناز و نیز حسی خواهرانه نسبت به نینا دارد. او با تأکید بر اینکه بسیاری از پدیدهها فراتر از درک ما هستند، احتمال تناسخ را مطرح میکند و مثالهایی از نبوغ و شرارت در کودکی میآورد و میگوید که این تجربیات ممکن است برای یادگیری و تغییر تقدیر باشند.
پایان داستان: این فصل سرانجام شخصیتها را روایت میکند: آیدین و آیناز ازدواج میکنند و به پزشکی میپردازند. بایرام از کابوسهایش رها شده، وکیل میشود و ازدواج میکند. زویی و پدر بایرام نیز به زندگی و کارشان ادامه میدهند. راوی در نهایت بیان میکند که بسیاری از سوالات ماورایی بیجواب میمانند، زیرا دانش بشر در این زمینه محدود است. او این تجربیات را هدایای معنوی شخصی میداند و خود را خوشبخت میخواند.
بخشی از کتاب از فلورانس تا تبریز
«اما خبر خوب اینه که من بالاخره خودمو پیدا کردم و دلیل همهٔ آشفتگیها و وابستگیهام رو به ترک دنیا، پوشیدن این لباس و خدمت در دیر و کلیسا فهمیدم. تو درست میگفتی. «اگر» آدم هدفش خدمت به بیماران و نیازمندان باشه، نیازی به پوشیدن لباس خاص و انجام مراسم و آئینهای خاص نیست. آدم تو هر لباسی، در هر جای دنیا و به هر شکلی میتونه به دیگران خدمت کنه و چه بهتر که در وطن خودش به هموطنهای خودش خدمت کنه. «اگر» ... اما من بالاخره فهمیدم که هدف نهایی من این نبود. علت نیاز و دلبستگی من به ایتالیا و راهبگی هم این نبود. من بالاخره فهمیدم که کی بودم و چرا برای رسیدن به جایی که هستم، اینهمه بال و پر زدم و متأسفانه همه رو هم به دردسر انداختم. داستانش درازه و قابل نوشتن در چند سطر نامه نیست. انشاءالله وقتی همدیگه رو دیدیم، حضوری همه چیزو برات تعریف میکنم و تو رو هم از سردرگمی درمیارم.
به مادر مقدس گفتم که قصد دارم کسوت راهبگی رو ترک کنم. گفتم که توانایی انجام این کار و تحمل دوری از خانوادهم رو ندارم. البته او خیلی سعی کرد مانعم بشه و متقاعدم کنه که دارم تصمیم اشتباهی میگیرم. اما وقتی مقاومت من رو دید و فهمید که تصمیم خودمو گرفتم، با اکراه موافقت کرد و از من خواست این مأموریت آخر رو هم انجام بدم و بعد از اون کارم رو ترک کنم. من هم استقبال کردم. چرا که این یک ماه فرصت میداد موهام رشد کنه و از قیافهٔ یک راهبه بیرون بیام. برای موی کوتاه هم هزار جور بهانه میشه آورد و آناجان رو همچنان در بیخبری باقی گذاشت.»
حجم
۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۸۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه