
کتاب داستان کوتاه رفتن به کره ماه
معرفی کتاب داستان کوتاه رفتن به کره ماه
کتاب داستان کوتاه رفتن به کره ماه نوشتهٔ یوسف یزدانی است. انتشارات گیوا این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرار میگیرد، یک داستان کوتاه و معاصر و ایرانی است. این داستان با استفاده از عناصر سوررئالیستی، شخصیتهای روانپریش و فضاسازی تاریک، تجربهای غریب و تأملبرانگیز را برای شما رقم میزند. چهار مرد با یک ماشین سرقتی در حال فرار هستند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب داستان کوتاه رفتن به کره ماه اثر یوسف یزدانی
کتاب «داستان کوتاه رفتن به کرهٔ ماه» که در سال ۱۳۹۳ به قلم «یوسف یزدانی» نوشته شده، یک داستان کوتاه و معاصر و ایرانی است. این داستان چهار شخصیت دارد. راوی فردی درگیر با خیال و واقعیت است که مدام به «گلچهره» و فرار به کرهٔ ماه فکر میکند. او ذهنی مالیخولیایی دارد و از جزئیات فرار، به تصورات ذهنی میگریزد. «قنبر» رانندهٔ ماشینی است که شخصیتها سوار آن هستند. او رفتارهای متناقضی دارد؛ گاهی هیجانزده و گاه جدی و خشن است. «چشمچران» («نادر») فردی است که رفتارش یادآور گذشتهٔ تاریکی است. او وظیفه دارد پلیس را زیر نظر داشته باشد. «غلام» دیوانهوار عاشق «ماهبانو» است و مدام شعر میگوید؛ گویی در دنیای خودش زندگی میکند. داستان از دید اولشخص (راوی) روایت میشود. این زاویهدید باعث میشود که مرز بین واقعیت و خیال در ذهن راوی به مخاطب نیز منتقل شود. از درونمایههایی که نویسنده به آن پرداخته میتوان به فرار و رهایی، مرز بین خیال و واقعیت و سرنوشت محتوم اشاره کرد. فضای این داستان را تاریک و پرتعلیق توصیف کردهاند. این اثر صحنههای پرهیجان (فرار از پلیس) را با خیالپردازیهای راوی، حس عدم قطعیت و کابوسوار بودن ماجرا ترکیب کرده است.
خلاصه داستان داستان کوتاه رفتن به کره ماه
چهار مرد که عبارتند از راوی، «قنبر»، «چشمچران» و «غلام» با یک ماشین سرقتی از شهر فرار کردهاند. چشمچران که «نادر» نام دارد، حرکات ماشین پلیس تعقیبکننده را توصیف میکند. در میان فرار، راوی در خیالاتش غرق میشود. او به «گلچهره» و زندگی در مه یا روی کرهٔ ماه فکر میکند. غلام نیز در رؤیاهای عاشقانهاش فرو رفته است. در نهایت ماشین وارد مه میشود، صدای آژیر خاموش میشود و همه احساس پرواز میکنند. راوی که در ابتدا میخواست با پرهای مگس تا ماه پرواز کند، حالا متوجه میشود همه در حال پرواز هستند؛ انگار رؤیا و واقعیت در هم آمیخته است و سرنوشتشان را مه و خیال رقم میزند.
چرا باید کتاب داستان کوتاه رفتن به کره ماه را بخوانیم؟
مطالعهٔ این داستان کوتاه شما را با عوالم و افکار و احساسات چهار مرد ایرانی که یک ماشین را دزدیدهاند، آشنا میکند.
کتاب داستان کوتاه رفتن به کره ماه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره یوسف یزدانی
«یوسف یزدانی» که کتابهای «خفته در تنگنا» (زندگینامهٔ فریدون فروغی، خوانندهٔ موسیقی ملی ایران)، «گفتوگو با صادق هدایت»، «از پسفردا تا دیروز» (مجموعهای از فیلمنامههای کوتاه)، داستانهای کوتاه «پنجره»، «خودکشی پس از مرگ» و «رفتن به کرهٔ ماه» را منتشر کرده، نویسنده ایرانی و متولد سال ۱۳۵۳ است.
بخشی از کتاب داستان کوتاه رفتن به کره ماه
«همهٔ ما توی ماشین سواریِ کهنه نشسته بودیم، هر چهار نفرمان؛ من، قنبر، چشمچران و غلام. یکساعتی میشد با ماشین سرقتی از شهر زده بودیم بیرون. قنبر دودستی فرمان را گرفته بود و پا از روی پدال گاز برنمیداشت. جیغ میکشید، میخندید و یکدفعه در سکوت زل میزد به جادهٔ پرپیچوخم. کنارش چشمچران توی صندلی شاگرد نشسته بود و دستورات لازم را میداد. اسمش نادر بود، اما از خیلی سال پیش به خاطر چشمچرانی از جنازهٔ زنی، اسمش شده بود چشمچران. خودش هم بعد از سالها با این اسم کنار آمده بود و دیگر شاکی نمیشد.
نصفشب چشمچران گفت باید فرار کنیم. من نخوابیده بودم، بیدار بودم و داشتم برای گرفتن مگس گندهای تلاش میکردم. «پس بقیه چی؟»
- گور پدر بقیه.
قنبر نیمخیز روی تخت نشست و با صدای کلفتش گفت: «گور پدر خودت.» از تخت پرید پایین. «منم میام. میخوام برم پیش زن و بچهم.»
قنبر اصلاً زن نداشت. فقط من زن داشتم. اسمش هم گلچهره بود. غلام با صدای قنبر بیدار شد. «من آمادهٔ فرارم!»»
حجم
۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴ صفحه
حجم
۵٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴ صفحه