دانلود و خرید کتاب داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ یوسف یزدانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ

کتاب داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ

نویسنده:یوسف یزدانی
انتشارات:انتشارات گیوا
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ

کتاب داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ نوشتهٔ یوسف یزدانی است. انتشارات گیوا این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرار می‌گیرد، داستانی کوتاه، معاصر و ایرانی است. داستان درمورد یک شیء است که خود را زندانی سرنوشت می‌بیند و در عین زنده‌بودن احساس مردگی می‌کند. این داستان را فریادی خاموش از دل تنهایی، پوچی و اسارت انسان در سرنوشتی تحمیلی دانسته‌اند که راهی برای تغییر آن وجود ندارد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ اثر یوسف یزدانی

کتاب «داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ» که در سال ۱۳۷۹ به قلم یوسف یزدانی نوشته شده، یک داستان کوتاه، معاصر و ایرانی است. از شخصیت‌های این داستان می‌توان به مجسمه (راوی) اشاره کرد. او شخصیت اصلی داستان و نمادی از قدرت و جنگاوری است اما درونش دنیایی از حسرت، ناامیدی و آرزوهای سرکوب‌شده دارد. شخصیت دیگر مرد جوان است. او نماد اندوه، سرگشتگی و فقدان امید در دنیای انسانی است. این داستان کوتاه به درون‌مایه‌ها یا مضامینی مانند زندگی و مرگ، اسارت و آزادی، پوچی و بیهودگی و جبر و سرنوشت پرداخته است. مکان داستان (ورودی شهر، کنار دریاچه) مکانی بینابین است؛ نه کاملاً شهری است و نه کاملاً طبیعی؛ بلکه جایی برای گذر و عبور است. می‌توان این مکان را استعاره‌ای از برزخ میان زندگی و مرگ دانست. داستان از زاویه‌ دید اول‌شخص (مجسمه) روایت می‌شود. این اتفاق مجسمه را از یک شیء بی‌جان به موجودی با احساس، تفکر و رنج‌های انسانی تبدیل کرده است.

خلاصه داستان داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ

این خلاصه پایان داستان را فاش می‌کند.

مجسمه‌ای به نام «ارادهٔ قدرت» که بیست سال است در ورودی یک شهر ایستاده، روایتگر داستانی تلخ از سرنوشت تحمیلی خودش است. او به‌دست استاد «آیاز رستگار» تراشیده شده است. این مجسمه در آرزوی آزادی، موسیقی، عاشقی و حرکت است، اما ناچار به سکون و نمادی از قدرت و جنگاوری تبدیل شده است. روزها و فصل‌ها می‌گذرد، اما او همچنان اسیر گذشته و تنها و ناامید به زندگی‌اش ادامه می‌دهد. مرد جوانی که روی نیمکت نزدیک او نشسته، غرق در اندوه است و ناگهان تصمیمی عجیب می‌گیرد. او از مجسمه بالا می‌رود، طنابی به گردنش می‌اندازد و خود را حلق‌آویز می‌کند. مجسمه که قادر به حرکت یا فریاد نیست، شاهد این خودکشی است و سنگینی این بار بر گردنش را حس می‌کند. پایان تلخ داستان، تقابل زندگی و مرگ را در سکوتی دردناک به تصویر می‌کشد.

چرا باید کتاب داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ را بخوانیم؟

مطالعهٔ این اثر شما را از رهگذر یک شیء با ویژگی‌ها و نیازهای یک انسان روبه‌رو می‌کند.

کتاب داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه که راوی آن یک شیء است، پیشنهاد می‌کنیم.

درباره یوسف یزدانی

«یوسف یزدانی» نویسنده ایرانی و متولد سال ۱۳۵۳، آثاری در زمینهٔ ادبیات و سینما منتشر کرده است. از جمله کتاب‌های او می‌توان به «کتاب خفته در تنگنا» (زندگی‌نامهٔ فریدون فروغی، خوانندهٔ موسیقی ملی ایران)، «گفت‌وگو با صادق هدایت»، «از پس‌فردا تا دیروز» (مجموعه‌ای از فیلم‌نامه‌های کوتاه)، «داستان کوتاه پنجره» و «داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ» اشاره کرد.

بخشی از کتاب داستان کوتاه خودکشی پس از مرگ

«دود سیگار به شکل حلقه‌وار از بالای سرش می‌پرند بالا. می‌روند تا نمی‌دانم کجا. چه‌قدر دلم سیگار می‌خواهد. سیگارهای مختلف: کوتاه، بلند، با انواع توتن‌ها، حتا پیپ. اگر می‌توانستم حرف بزنم یا او زبان مرا می‌فهمید، آن‌وقت پهلوان خوش‌بختی بودم. می‌توانستم از خودم، زندگی‌ام و از آرزوهام برایش بگویم، اما هیچ‌کدام این‌ها شدنی نیست. حتا حرکت کردن، رفتن توی دریاچه برای آب‌تنی، یا برای خفه کردن خودم. همیشه سعی کرده‌ام خودم را به حماقت بزنم تا زندگی را تحمل کنم و صوراسرافیل را نشنیده بگیرم یا صدایش را در خودم خفه کنم. موفق هم بوده‌ام. من به دنیا آمده‌ام برای خفه کردن خودم. تمام زندگی‌ام همین طوری گذشت.

کاش می‌توانستم به هر زبانی شده به او بفهمانم برو به جای من زندگی را زندگی کن و تا می‌توانی از آن لذت ببر. زنده‌ها قدر زندگی را نمی‌دانند و مُرده‌ها حسرت زندگی را می‌کشند اما من می‌دانم، من خوب می‌دانم آزادی‌ام به دست مرگ است. من از زندگی جا مانده‌ام. من در گذشته جا مانده‌ام و گذشته را سال‌هاست کول کرده‌ام. اما یک روز خواهم مُرد. عمرم به پایان خواهد رسید و کس دیگری جایم را خواهد گرفت، همچنان که من جای کس دیگری پهلوانی می‌کنم. من نخواهم بود و در غیاب من خورشید دوباره طلوع خواهد کرد و این دریاچه، این درخت‌ها، کوه‌ها همه خواهند بود. وقتی مُردم همه چیز را به خدا خواهم گفت. وقتی مُردم حتماً باد گریه خواهد کرد. وقتی مُردم سکوت جنازه‌ام را تشییع خواهد کرد. وقتی مُردم، تکه‌های تنم سنگ‌فرش زیر عابران خواهد شد. وقتی مُردم، به خدا خواهم گفت که استاد آیاز چه بلایی سرم آورد و چگونه این سرنوشت محتوم را به من تحمیل کرد. وقتی مُردم، همه چیز را به تو خواهم گفت و تو همه چیز را می‌دانی.

حیف مردم حالی‌شان نیست که دوران شمشیر و اسلحه به سر آمده و الان دوران عاشقی است. کاش می‌توانستم به آدم‌ها حالی کنم به جای دعوا کردن، بنشینند با هم حرف بزنند و وقت‌شان را صرف عاشقی کنند. کدام آدم عاقلی به جای بافتن موی معشوقش، به جنگ و کشتار فکر می‌کند؟ آدم‌ها دیوانه‌اند. آدم‌ها نه از دیگران که از خودشان انتقام می‌گیرند.

چه‌قدر این مردجوان آشفته است. از روی نیمکت بلند می‌شود. سر می‌چرخاند و چشم می‌دوزد به من. چه‌قدر دلم سر چرخاندن می‌خواهد. به چشم‌هاش که نگاه می‌کنم از اشک برق می‌زنند. ساک دستی‌اش را برمی‌دارد و پاهای بی‌نایش را روی زمین می‌کشد. چند قدم نزدیک‌تر می‌آید و از پایین به بالا نگاهم می‌کند. هر چه پیش‌تر می‌آید از زاویهٔ دید من خارج می‌شود. حالا فقط صدای پاشنه‌های کفش‌اش را روی سطح پیاده‌رو می‌شنوم که توی ذهنم می‌پیچد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

حجم

۸٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰ صفحه

قیمت:
۱۶,۹۰۰
تومان