دانلود و خرید کتاب سونامی سیروس همتی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سونامی

کتاب سونامی

نویسنده:سیروس همتی
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب سونامی

کتاب سونامی نوشتهٔ سیروس همتی است. انتشارات نیستان هنر این داستان ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب سونامی

کتاب سونامی سونامی اولین داستان بلند یا رمان سیروس همتی است. سیروس همتی بعد از دو مجموعه داستان کوتاه «ننه کاراته» و «یزله» این رمان را منتشر کرده است. رمان سونامی برگرفته از فیلم مستند «رؤیای بچه‌های اشور» به کارگردانی «ساتیار امامی» است. دیدن این فیلم برای نویسنده بن‌مایه الهام برای نگارش این اثر بوده است. سونامی، به روایتی، روایت ایران نامی است که سونامی، از هر جهت او را دربرگرفته و به عمق دریا کشانده است این رمان تنیده و برگرفته از فرهنگ شمال و جنوب کشور است و در تلاش است به خوانندگان بباوراند که ایران مهد فرهنگ‌ها و آداب رسوم بکر و نمایشی است. 

خواندن کتاب سونامی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های ایرانی و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سونامی

«زالو، برادر صبور، نوجوانی است تیزوبز و زرنگ. گردن‌بندی صدفی به گردن دارد. روی پلاک حلبی آن «صبور» حک شده است. زالو، اعجوبهٔ زمانه می‌تواند مُک هشت دقیقه یک‌نفس زیر دریا بماند. هر بار که نفس عمیقی می‌کشد، شکمش به قدواندازهٔ یک زن باردار، چندقلو، باد می‌کند وقتی به قعر دریا می‌رود. عین زالو به صدف می‌چسبد و تا مروارید از حلقوم صدف بیرون نکشد رهایش نمی‌کند. به همین دلیل او را زالو صدا می‌زنند.

اسم واقعی‌اش «عبدِما» است. صبور شوهر و برادرش را از زیر کتاب آسمانی راهی کرد. دعای خیر و کاسه‌ای آب بدرقهٔ راهشان. آن دو در ظلمت و سیاهی شب، سوسکی، از زیر حصار شهرک رد شدند. به دریا رسیدند. وقت خوبی بود. عکس ماه روی آب افتاده و این یعنی شب سعد. کَرجی را به آب انداختند. آمو، چَلیک، همان طناب ضخیم و محکم را به کمر زالو بست. قرارشان را کمافی‌السابق مرور کردند: «چلیکو کمتر از هشت دقیقه تکون دادم، یعنی من رو بکش بالا.»

زالو با دو آهَنک، هریک به طول یک وجب به ته دریا سُرید. چراغ‌قوهٔ دستی کوچک و ضدآبش را روشن کرد. دو صدف با دیدن زالو دهان بستند، اما دیر شده بود. آهنک در دو سوی کامشان قرار گرفت. دهان بسته نمی‌شد. زالو مروارید از حلقوم صدف اول کشید، در حال برداشتن مروارید صدف دوم بود که دو منبع نور، به اندازهٔ دو توپ چوگان، همچون دو چشم یک حیوان بزرگ دریایی توجه او را به خود جلب کرد. انگاشت نهنگ، کوسه، هشت‌پا یا ماهی مرکب است. دو مروارید را کنار پَر شالش چپاند. چراغ‌قوه را خاموش کرد و جلدی لای جلبک‌ها خزید. با اضافهٔ طناب، چلیک، خود را محکم به ستون سنگی بزرگ بست. به‌سمت نور خیره شد.

صدای مخوف نزدیک و نزدیک‌تر شد. زالو گوش‌های خود را گرفت ناگهان هیولای آهنی جلوی چشمش ظاهر شد، زالو نتوانست تشابهی بین او و زیردریایی بیابد. به ته جلبک‌ها پناه برد. غول، این هیولای آهنی عظیم‌الجثه شبیه هیچ غولی نبود، نرم و آرام از جلوی چشمان زالو رد شد. یک پرهٔ غول حجم زیادی از آب دریا را می‌مکید.

پرهٔ دیگر همان حجم آب دریا را پس می‌داد. ماهی‌های ریزودرشت، صدف‌ها و هر آبزی دریایی که در مسیر راهش بود، در کام غول گرفتار می‌شد. زالو با چلیک، خود را محکم به ستون سنگی بزرگ بست. هیولا دور شد. زالو، پس از حصول اطمینان از محو شدن غول، چلیک را تکان داد. به طرفه‌العینی به سطح دریا رسید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۸۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۸۴,۰۰۰
تومان