
کتاب آخرین شمشیر قدرت
معرفی کتاب آخرین شمشیر قدرت
کتاب آخرین شمشیر قدرت با عنوان اصلی Last sword of power نوشتهٔ دیوید گمل و ترجمهٔ طاهره صدیقیان است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان فانتزی را منتشر کرده است. این اثر جلد دوم از مجموعهٔ «سنگهای قدرت» است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آخرین شمشیر قدرت
کتاب آخرین شمشیر قدرت رمانی نوشتهٔ دیوید گمل، نویسندهٔ بریتانیایی است که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. گوتها از رهبری خونخوار و جدید پیروی میکردند، کسی که در پی گشودن دروازههای ووتان بود. قدرت جاودانهٔ او از قربانی کردن انسانها و جادوی سیاه نشأت میگرفت و هیچ شمشیری نمیتوانست به او آسیب برساند. او بر اسبی بالدار که از چرم ساخته شده بود، بر بادها سوار میشد، در حالی که سپاهیانش مسیری مرگبار را در سراسر پادشاهیهای شمالی ایجاد میکردند. چه ماجراهایی در این رمان فانتزی در پیش است؟ بخوانید تا بدانید. این رمان در ۱۸ فصل نگاشته شده است.
خواندن کتاب آخرین شمشیر قدرت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی بریتانیا و نوجوانان علاقهمند به رمانهای فانتزی پیشنهاد میکنیم.
درباره دیوید گمل
دیوید گمل (David Gemmell) با نام کامل «دیوید اندرو گِمِل» در سال ۱۹۴۸ به دنیا آمد و در سال ۲۰۰۶ میلادی درگذشت. او نویسندهٔ کتابهای قهرمانمحور و اهل بریتانیا بود. درحالیکه در جوانی به روزنامهنگاری مشغول بود، در سال ۱۹۸۴ اولین رمان رسمی خود با عنوان «اسطوره» را منتشر کرد. پس از آن زمان بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۶ بیش از ۳۰ رمان نوشت که بیشتر آنها حماسی و فانتزی بودهاند. گفته شده است که کودکی این نویسنده به جنگ و دعوا با زورگیران مدرسه یا فرارکردن از دست آنها گذشت. او درد زخمها و جراحات بسیاری را در این درگیریها چشید. بیشتر این تحقیرها و اذیت و آزارها بهعلت حضورنداشتن پدر واقعی او بود. با پافشاری پدر ناتنیاش یاد گرفت در مقابل سختیها ایستادگی کند. این طرز تفکر را در بیشتر رمانهای دیوید گمل دیدهاند. در نوجوانی بهعلت تشکیلدادن یک اتحادیهٔ قماربازی از مدرسه اخراج شد و پس از آن به کارهایی همچون کارگری و کار در کلوپهای شبانه پرداخت؛ تااینکه مادرش موقعیتی برای یک مصاحبهٔ کاری در روزنامهای محلی برای او دستوپا کرد. او از بین ۱۰۰ نفر شرکتکننده در این مصاحبه، بهعنوان روزنامهنگار انتخاب شد. پس از موفقیت در کار جدیدش فرصتهای شغلی مناسبی برای کار در روزنامههای بینالمللی همچون «دیلی میل»، «دیلی میرور» و «دیلی اکسپرس» یافت و از این طریق توانایی خود را در زمینهٔ نگارش پرورش داد. از رمانهای او میتوان به «اسطوره»، «نخستین ماجراجوییهای دراسِ اسطوره»، «دختر آیرون هند»، «شاهین نیمهشب» و «افسانه مرگ پیما» اشاره کرد.
بخشی از کتاب آخرین شمشیر قدرت
«پراساماکوس عنان اسبش را از آن صحنه برگرداند؛ چشمهای آزمودهاش میتوانست ببیند که امروز کسی پیروز میدان نخواهد بود و هر دو طرف خسته و خونین از جبهه عقب خواهند نشست. خودش به عنوان یک بریگانت میدانست بعد چه اتفاق خواهد افتاد. فردا ایلیاتیها تجدید قوا میکردند و به حمله ادامه میدادند، تا زمانی که دشمن یا فاتح و یا مغلوب میشد.
سمت غرب حرکت کرد، از میان میدانی گذشت که دیوارهایش، کنار دژی ویران شده، فرو ریخته بود. به خود لرزید، برای ارواحی که هنوز در آن جا راه میرفتند دعایی فرستاد و به طرف شمال غربی و کوهستان کالدون به راهش ادامه داد.
سفرش بدون حادثهای بزرگ سپری شد، اگرچه پناهندههای بسیار دیده بود و داستانهای هولناکی از شقاوت سپاه مهاجم شنیده بود. برخی اغراقآمیز بود و برخی دلهره آور. بریگانتِ پیر مدتها بود که از ستمگریهایی که انسان میتوانست بر همسایههای خود روا دارد، به حیرت نمیافتاد، با این حال خدای خود را سپاس گذارد که چنین داستانهایی هنوز میتوانست هم وحشت و هم اندوه در قلبش ایجاد کند.
آن شب کنار رودخانهای پر آب اتراق کرد و با اولین شعاع نور صعودش را به طرف کلبهای که کالین لاچ فراگ را برای اولین بار ملاقات کرده بود، پی گرفت. کلبه تغییر نکرده بود و دورنمای دلپذیر دود از دودکش کوتاه روحیهاش را تقویت کرد. هنگامی که از اسب پایین میآمد، مردی قوی هیکل و شمشیر در دست از کلبه بیرون آمد.»
حجم
۲۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۳۱۳ صفحه
حجم
۲۷۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۳۱۳ صفحه