
کتاب در باب معنای زندگی
معرفی کتاب در باب معنای زندگی
کتاب در باب معنای زندگی نوشتهٔ ویل دورانت و ترجمهٔ عبدالمحمد دلخواه است. انتشارات فرمهر این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب معنای زندگی است.
درباره کتاب در باب معنای زندگی
کتاب در باب معنای زندگی سه فصل دارد؛ «گلچین تردیدها» و «نظر چند شخصیت معاصر در باب معنای زندگی» و «نامه به شخصی که قصد خودکشی داشته است». بخش پایانی این کتاب «ضمیمه. پاسخ یک زندانی حبس ابد به ناشر کتاب درمورد معنا و ارزش زندگی» نام گرفته است. این کتاب دربارهٔ یکی از مهمترین پرسشهای بشر است؛ اینکه معنای زندگی چیست؟ با این کتاب میتوانیم پاسخ ویل دورانت و نویسندگان دیگر به این پرسش را بخوانیم. چه شد که ویل دورانت این اثر را نگاشت؟ ماجرا از این قرار بوده است که یک روز مرد خوشپوشی بهسمت ویل دورانت میرود و به او میگوید قصد دارد خودش را بکشد؛ مگر اینکه او دلیل و معنایی برای زندگی نشانش بدهد. ویل دورانت به فکر فرو میرود. او میکوشد جوابها و استدلالهایی برای او داشته باشد، اما تلاشش نتیجهای ندارد؛ بنابراین تصمیم میگیرد از تمام نویسندگان و متفکران دنیا دعوت کند تا به این پرسش مهم، اساسی و مشترک در تمام دنیا پاسخ دهند. او نامهای به ۱۰۰ نفر نوشت؛ نامهای که در طرح پرسشها، فلسفی بود و طنینی شاعرانه داشت. او از مخاطبان نامهاش دعوت کرد نهتنها به پرسش بنیادی معنای زندگی (بهنحو انتزاعی) جواب دهند؛ بلکه بگویند خودشان (بهطور عینی و خاص) در زندگی چگونه معنی، هدف و رضایتمندی یافتند. چه کسانی به این پرسش پاسخ دادند؟ «مهاتما گاندی»، «جورج برنارد شاو»، «سینکلر لوئیس»، «جواهر لعل نهرو» و «آندره موروئا» برخی از افرادی بودند که ویل دورانت به آنها نامه نوشته بود. نتیجه تبدیل به کتابی ارزشمند و خواندنی شد که فلسفهٔ حیات را از دیدگاه افراد بزرگ و متفکران معروف بیان کرده است. معنای زندگی برای شما چیست؟
خواندن کتاب در باب معنای زندگی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب معنای زندگی پیشنهاد میکنیم.
درباره ویل دورانت
ویلیام جیمز دورانت (William James Durant) در تاریخ ۵ نوامبر ۱۸۸۵ به دنیا آمد. او فیلسوف، تاریخنگار و نویسندهٔ آمریکایی بود. مهمترین اثر او «تاریخ تمدن» است که در ایران شامل مجموعهای ۱۳ جلدی میشود. ویل دورانت این مجموعه را در ۱۱ جلد و با همکاری همسرش «آریل دورانت» نوشته است. آنها در این کتاب توانستهاند با استفاده از آثار مورخان دیگر (از هرودوت تا آرنولد توینبی) که از ابتدای تاریخ مکتوب بشر تا کنون زیستهاند، مکتب تازهای از تاریخنگاری را به وجود آورند. «معنای زندگی» کتاب دیگری از اوست. ویل دورانت در ۷ نوامبر ۱۹۸۱ درگذشت.
بخشی از کتاب در باب معنای زندگی
«مری ای. وولی
(مربی برجسته و رئیس پیشین کالج مونت هولیوک امریکا)
آقای دورانت عزیز،
همانطور که من به زیستن و کار و تلاش ادامه میدهم معنای زندگی هم رشد میکند و متعالیتر میشود. نهتنها مفهوم و ارزش آن، بلکه شادی و خرسندی از آن هم بهتدریج بیشتر میشود و من نسبت به زمانی که دختربچه بودم اکنون حالات افسردگی کمتری دارم. در رأس این ارزشمندی فزاینده، دین قرار دارد.
فکر میکنم اگر غیرازاین بود، نمیتوانستم «کارم را ادامه دهم». چون هم از رنجهای این جهان خوب آگاهی دارم و هم از آن بسیار آسیب دیدهام، نمیتوانم بفهمم چطور ممکن است انسانی با زندگی مواجه شود و اعتقادی به یک قدرت متعالی نداشته باشد، شخصیتی که با او، صمیمیت و همدلی واقعیت پیدا میکند. طریقت من بسیار ساده است و الهیات کمی در بر دارد. عیسی مسیح از نظر من نمود والای عشق بهطور عام و همچنین عشق به خدا است، و زندگی او وحی و الهامی است که نشان میدهد زندگی را باید چگونه زیست، نه به لحاظ درجه و مقیاس، بلکه به لحاظ نوع زیستن.
من نیروی انگیزهبخش سختکوشی را در زندگی سایر افراد هم میبینم، در زندگی برخی از آشنایان و بسیاری اشخاص دیگر که تاریخ زندگیشان را مطالعه کردهام. اینکه میبینیم افراد زیادی بودهاند که زندگیشان مملو از توان و زیبایی بوده است نشان میدهد که انگیزهای برای زیستن وجود دارد. پدر و مادر خودم بخشی از این انگیزه بودهاند. آنها به روشی نامشهود نشان دادهاند که عشق چه دستاوردهای بزرگی برای بشر میتواند به ارمغان بیاورد.
«نیروی انگیزهبخش تحمل سختیها و رنجهای» دیگر را در فرصتهایی دیدهام که نصیب ما میشود تا در شکوفایی امکانات و استعدادهای دیگران سهمی داشته باشیم. نمیتوانم بفهمم چگونه یک شخص میتواند سالها با جوانان کار کند، مثل من، و به زندگی بدبین باشد! افراد زیادی دیدهام که زندگیشان به وضعیت و جایگاهی بسیار دلپذیر و قوی تعالی پیدا کرده است.
و اما درمورد «تسلی خاطر و خوشبختی»، فکر میکنم اینها خودبهخود در مسیر ما قرار میگیرند. اکنون که دارم این نامه را مینویسم یک صبح اکتبری است، در اوج شکوه پاییز، لحظهای که صِرف زندهبودن الهامبخش است. وقتی روزهای دلگیر و گرفته و لحظات افسردگی فرا میرسند، اگر درک کنیم که «خداوند در ملکوت خود جای دارد» حتی اگر احساس کنیم که هیچ چیز جهان با ما سر سازگاری ندارد، باز آرامش خاطر و خرسندی به ما روی میآورد. پس من دوباره بازمیگردم به دین و میگویم این است که مرا به ادامهٔ زندگی ترغیب میکند.
مری ای. وولی»
حجم
۱۱۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۱۱۲٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه