کتاب مثل یک میلیونر بازنشسته شو
معرفی کتاب مثل یک میلیونر بازنشسته شو
کتاب مثل یک میلیونر بازنشسته شو نوشتهٔ کریستی شن و برایس لئونگ و ترجمهٔ فاطمه زنجانی است. انتشارات بله این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب مثل یک میلیونر بازنشسته شو
کتاب مثل یک میلیونر بازنشسته شو یک راهنمای کاربردی برای رسیدن به استقلال مالی و بازنشستگی زودهنگام است. نویسندگان این کتاب، با رویکردی صریح و بدون تعارف، نشان میدهند که چگونه میتوان بدون اتکا به شانس یا ارث و میراث، به ثروت رسید. کریستی شن، که در ۳۱ سالگی با دارایی یک میلیون دلار بازنشسته شد، داستان خود را با خوانندگان به اشتراک میگذارد و به آنها میآموزد که چگونه با تصمیمگیریهای هوشمندانه و مدیریت صحیح مالی، به هدف خود برسند. این کتاب با ارائهٔ ابزارها و استراتژیهای کاربردی، خوانندگان را قادر میسازد تا هزینههای زندگی خود را کاهش دهند بدون آنکه کیفیت زندگیشان افت کند، و یک سبد سرمایهگذاری پایدار بسازند که بتواند از بحرانهای اقتصادی و بازارهای نزولی جان سالم به در ببرد. از جمله این ابزارها میتوان به "قانون ۴ درصد" و "سپر بازدهی" اشاره کرد که برای دستیابی به بازنشستگی زودهنگام بسیار کارآمد هستند.
خواندن کتاب مثل یک میلیونر بازنشسته شو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مدیریت کسب و کار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مثل یک میلیونر بازنشسته شو
«با دقت فراوان، اولین کیفی که خریده بودم را مورد بررسی قرار دادم و ساعتها به تماشای ویدیوهای یوتیوب پرداختم. هنگام خرید آن (یک کیف سبز نارنجی پنلوپ)، قلبم از شوق به تپش افتاد. این نخستین وسیله شیکی بود که داشتم و نشاندهنده ورود رسمیام به طبقه متوسط بود. کل شب را به بوییدن و نوازش چرم آن گذراندم و زیر لب «گنج من» را زمزمه کردم... میدانید؟ حالا که داستانش را مینویسم، کمی دیوانگی به نظر میرسد، پس بیایید به اصل موضوع بپردازیم.
آن اولین خرید واقعاً مرا شاد کرد. اما تجربه خرید دومین کیفم (یک کیف دستی طلایی اشلی) با اولی متفاوت بود. کاملاً متعجب شدم. به همان اندازه برای بررسی آن وقت صرف کرده و پول خرج کرده بودم، اما حس یکسانی نداشت. همان هیجان اولیه را تجربه نکردم. تا وقتی به پنجمین کیفم رسیدم، دیگر هیچ حس خاصی نداشتم و حتی یادم نیست چه شکلی بود. به زودی از کیفهایم به قدری خسته شده بودم که همه آنها را به جز یکی فروختم یا به دیگران دادم.
به نوعی، ناخواسته بر روی موج لذت سوار شده بودم.
زمانی که چیزی خاص و دوستداشتنی تهیه میکنیم یا افزایش دستمزدی را تجربه میکنیم، شادی ما افزایش مییابد زیرا این تغییرات مثبت را در زندگی خود احساس میکنیم. به همان اندازه، وقتی رویدادهای ناخوشایندی همچون پنچری لاستیک یا مشکلات سلامتی برایمان رخ میدهند، این تغییرات منفی باعث ناراحتی ما میشوند. با این حال، با گذر زمان، ما به شرایط جدید خود عادت کرده و به حالت اولیه شادی خود بازمیگردیم. چند روانشناس به نامهای فیلیپ بریکمن، دن کوتس و رونی جانوف-بولمن در سال ۱۹۷۸ برای اولین بار روی این موضوع تحقیق کردند. در این تحقیق، آنها سطح شادی دو گروه را بررسی کردند: افرادی که برنده قرعهکشی شده بودند و افرادی که به تازگی از ناحیه پایین تنه دچار فلج شده بودند. طبق انتظار، برندگان از سطح شادی بالاتری نسبت به گروه کنترل برخوردار بودند و افراد فلج به نسبت سطح شادی پایینتری را گزارش دادند. با این حال، با گذشت زمان، هر دو گروه به وضعیت خود عادت کرده و پس از یک سال، سطح شادی خود را همانند قبل از تجربه تغییرات زندگیشان گزارش کردند.»
حجم
۶٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۶٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه