دانلود و خرید کتاب روزهای قفقاز بانین ام البنین ترجمه فرهاد دشتکی نیا
تصویر جلد کتاب روزهای قفقاز

کتاب روزهای قفقاز

معرفی کتاب روزهای قفقاز

کتاب روزهای قفقاز نوشتهٔ بانین ام البنین و ترجمهٔ فرهاد دشتکی نیا است. نشر ثالث این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این ناداستان در باب زندگی در آذربایجان است.

درباره کتاب روزهای قفقاز

کتاب روزهای قفقاز یک خودزندگی‌نامه به قلم نویسنده‌ای آذربایجانی - فرانسوی است. این اتوبیوگرافی‌ که اولین‌بار در سال ۱۹۴۵ میلادی منتشر شد، داستان دوران کودکی و نوجوانی نویسنده در آذربایجان و در اوایل قرن بیستم میلادی را تعریف کرده است؛ دوره‌‌ای که شاهد تغییرات عمدهٔ سیاسی و اجتماعی بود. کتاب «روزهای قفقاز» به زندگی در آذربایجان پیش و حین انقلاب‌های روسیه و سپس تأسیس اتحاد شوروی پرداخته است. بانین ام البنین با جزئیات غنی و احساسی درخور و شایسته، خاطرات خود را از زندگی در میان خانواده‌ای ثروتمند و فرهنگ‌های متنوع موجود در قفقاز روایت کرده است. او داستان‌هایی دربارهٔ عشق، خیانت، سنت‌ و تغییر را به مخاطب کتاب عرضه کرده و تجربه‌ای منحصربه‌فرد از زندگی در این بخش از جهان را ارائه داده است. گفته شده است که این کتاب به‌دلیل توصیفات بصری و عاطفی غنی‌اش از زندگی در قفقاز در یک دورهٔ تاریخی تلاطم‌آمیز‌ حائز اهمیت است.

در یک تقسیم‌بندی می‌توان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشته‌هایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرند، اطلاق می‌شود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص، یا ارائهٔ اطلاعات و به دلایلی دیگر شروع به نوشتن می‌کند. در مقابل، در نوشته‌های غیرواقعیت‌محور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز می‌زند و این گونه به‌عنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیت‌محور) طبقه‌بندی می‌شود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم عامهٔ مردم است (البته نه به‌معنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب، یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ «مبتنی بر واقعیت» از هدف‌های دیگر ناداستان‌نویسی هستند. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمون‌های بی‌شماری می‌پردازد و فرم‌های گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی می‌توانند شامل این‌ها باشند: جستارها، زندگی‌نامه‌ها، کتاب‌های تاریخی، کتاب‌های علمی - آموزشی، گزارش‌های ویژه، یادداشت‌ها، گفت‌وگوها، یادداشت‌های روزانه، سفرنامه‌ها، نامه‌ها، سندها، خاطره‌ها، نقدهای ادبی.

خواندن کتاب روزهای قفقاز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب زندگی در آذربایجان در قالب خودزندگی‌نامه (اتوبیوگرافی‌) پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب روزهای قفقاز

«فعالیت‌های جمهوری نوپای آذربایجان گسترش یافته بود. هیئتی به نمایندگی از کشور ما به ژنو رفت؛ جمهوری به رسمیت شناخته شد. باکو شهری ملی و حتی شوونیست شد. البته جای تعجب هم نداشت، شهری که به پایتختی جمهوری نوپایی انتخاب شده بود باید هم شهر ملی می‌شد. بعضی از احزاب طرفدار سرسخت سنّت‌ها بودند، و بعضی‌هایشان هم برای همه «آزادی و پیشرفت» آرزو می‌کردند. این احزاب از خانه‌نشینی زنان انتقاد می‌کردند و معتقد بودند زن‌ها باید در زندگی اجتماعی مشارکت کنند. حقیقتاً هم در حاشیه ماندن زن‌ها باعث اتفاق‌های عجیب و غریبی شده بود. مثلاً در تماشاخانهٔ ملی باکو نمایش اتللو مرتب روی صحنه می‌رفت. چون آن نمایش بازیگر زن نداشت، نقش دِزدمونا را مردی با موهای بلند و ابروهای پت‌وپهن و دست‌های پشمالو بازی می‌کرد و وقتی به جای دزدمونا با صدای کلفت حرف‌های عاشقانه به اتللو می‌گفت، آدم از هیبت دزدمونا تعجب می‌کرد. تنها چیزیش که شبیه بازیگرهای زن بود موهای بلندش بود که روی شانه‌اش ریخته بود.

پایتختِ جوان شاد و سرزنده بود. یکی از دلایل سرزندگی پایتخت جوان‌هایی بودند که بعد از انقلاب از روسیه فرار کرده و به باکو آمده بودند. بسیاری از قفقازها و حتی غیرقفقازها به باکو پناهنده شده و منتظر پایان انقلاب بودند. اطمینان داشتند بعد از یکی دو ماه انقلاب تمام می‌شود و همه‌چیز مثل سابق عادی می‌شود. این «دوراندیشان» عبارت «بعد از رفتن بلشویک‌ها» را تکرار می‌کردند و از برنامه‌هایشان برای آینده می‌گفتند. عمیقاً باور داشتند بلشویک‌ها به زودی صحنه را ترک می‌کنند، برای همین، تا آن‌جا که می‌توانستند وام می‌گرفتند و با همان وام‌ها خوشگذرانی می‌کردند.

خانهٔ همیشه پر از مهمان ما این بار کانون استقبال رسمی مهمان‌ها شده بود. ما سه خواهر هم سعی می‌کردیم از بین مهمان‌ها آدم‌های لایقی برای خودمان انتخاب کنیم. داستان عاشق شدن ما مثل قبل بود و به نوبت عاشق می‌شدیم. اول زلیخا عاشق می‌شد، بعد نوبت ثریا بود و آخر هم نوبت به من می‌رسید. بعضی وقت‌ها در یک فصل عاشق چند نفر می‌شدیم. مثلاً در یک فصل، اول عاشق یک موسیقیدان روس شدیم، بعد عاشق پسری اهل سواحل بالتیک و آخرش هم عاشق یک مهندس سوئیسی شدیم. عشق‌هایمان ناپایدار بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۲۱۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۱۰۴,۰۰۰
۷۸,۰۰۰
۲۵%
تومان