کتاب پس از خورشید

کتاب پس از خورشید نوشتهٔ معصومه امیرزاده گشوئیه است. انتشارات نیستان هنر این کتاب را منتشر کرده است.

درباره کتاب پس از خورشید

کتاب پس از خورشید شامل مجموعه‌ای از داستان‌ها و روایت‌هاست که با تمرکز بر تجربیات شخصیت‌ها پس از وقایع و تغییرات بزرگ، به بررسی زندگی انسانی و واکنش‌های آنها می‌پردازد. امیرزاده در این کتاب از زبانی ساده و روان استفاده کرده و تلاش می‌کند تا از طریق داستان‌های کوتاه و مفهومی، درک عمیق‌تری از وضعیت انسانی ارائه دهد.

خواندن کتاب پس از خورشید را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب پس از خورشید

«نسیم دور گیسوی نخل‌ها می‌پیچید و توی صورت عرق کرده مرد پخش می‌شد. نامه رسان به در خانه خاتون رسید. کلون مردانه را کوبید. خاتون تا خود را به در برساند داد زد:

- ها کیه؟

- منم عبدالعلی!

به در رسید و نامه را گرفت. قربان و تصدق خاتون رفته بود. از کار و بار گرفته و درآمد خوبش نوشته بود. بعد هم مثل همیشه از خورشید خواستگاری کرده بود. هر چند این اواخر لحنش گزنده و تلخ بود. خاتون جواب نامه‌هایش را دیگر نمی‌داد. چندباری در لفافه گفته بود که دختر به غربت نمی‌فرستد. بساط خوس‌بافی‌اش (۲) را زیر بغل زد. به خانه همسایه قدیمی‌اش رفت تا دل سبک کند. بلقیس- زن همسایه- زیر سایه نخل حیاط نشسته بود.

- بلقیس تو بگو من با خسرو چه کنم؟

بلقیس داشت ذغال‌های روی قلیان را باد می‌زد:

- باز نامه داده؟

خاتون بساطش را به زمین گذاشت:

- نامه؟ تو بگو شاهنامه. یه بار می‌گه من مادر ندارم تو برام مادری کن. یه بار می‌گه چه کنم که پدرم دارا نبود. زمینی ازش نموند که من قصد غربت نکنم.

- برا چی این قد تلخ شدی خاتون؟ بده دخترتو بره.

- بدم بره؟!

- ها. والا من اگه دختر داشتم و خسرو خواستگارش بود صبر نمی‌کردم.

زن همسایه حق داشت! هنوز صدای نوحه‌هایی که خسرو ده شب محرم می‌خواند در گوش اهالی ده بود:

ایها الناس شما را به حق خون حسین

لحظه‌ای گوش نمایید بدین شیون و شین

تا بیان سازم از آن سبط رسول ثقلین

آن زمانی که به میدان لعینان آمد»