دانلود و خرید کتاب بی‌اسمی احمد شاکری
تصویر جلد کتاب بی‌اسمی

کتاب بی‌اسمی

نویسنده:احمد شاکری
انتشارات:نشر اسم
امتیاز:
۳.۱از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بی‌اسمی

«بی‌اسمی» نام رمانی از احمد شاکری (-۱۳۵۳) با موضوع دفاع مقدس است. در ابتدای کتاب این‌گونه آمده‌است: تقدیم به شهدای مفقودالاثر و با احترام به شهید ابراهیم هادی. در «بی اسمی» داستان یک اعزام برای عملیاتی بزرگ روایت شده است. تمام موقعیت داستان در یک قطار رخ می‌دهد. شخصیت اصلی مسافر این قطار است که در پی گمشده‌ای است: چشم باز کرد. مردی را نگاه می‌کرد که روی شیشۀ بخار گرفتۀ مقابلش محو و شبح‌گونه بود. با اورکت کره‌ای روی شلوار چهار جیب خاکی‌اش. بند پوتین‌هایش شُل بود. اما گویا به آن اهمیتی نمی‌داد. کوله را روی شانۀ چپش انداخته بود و دستِ باندپیچی‌شده‌اش را توی سینه‌اش نگه‌داشته بود. کلاه بافتنی تا روی گوش‌هایش پایین آمده بود و چشم‌های بی‌اعتمادش که به او ظاهری محجوب می‌داد را پنهان می‌ساخت. مرد ایستادۀ میان شیشه کنار رفت. نگاهش به عمق شیشۀ واگن نفوذ کرد. چشمش از مرد میان‌سال به دو نوجوانی دوخته شد که خیره، او را می‌پاییدند. به خود که آمد، دید آخرین نفری است که روی سکوی شمارۀ ۳، مقابل پنجرۀ واگن ۱۷ ایستاده است. اعزام بزرگ شروع شده بود. قطار مملو از سربازانی بود که سرخوشانه سرها را از پنجرۀ کوپه‌ها بیرون آورده بودند و پرچم‌هایشان را تکان می‌دادند و سرود می‌خواندند. هوا سرد بود و سوز برفِ شب قبل، صورت را می‌سوزاند. بخار جوشان غلیظی از زیر قطار بالا آمد. صورت را به گرمایش سپرد. قطار محو شده بود. صداها محو شده بودند. فقط او مانده بود. چشم که می‌بست خودش را هم از یاد می‌برد. سوت بلند قطار زیر طاق بلند ایستگاه پیچید. زمین زیر پایش از سایش چرخ‌های فولادی قطار بر ریلِ یخ‌زده لرزید. پردۀ بخار، نازک و نازک‌تر شد و ...
نظری برای کتاب ثبت نشده است
هرچقدر چیزی که گم‌کرده باشی مهم‌تر باشه دردش هم بیشتره!
چڪاوڪ
«قصۀ انگشتر، قصۀ غریبی است حسین!»
چڪاوڪ
ایمانی که ایمان نباشد کفر است.
چڪاوڪ
چطور ممکن است کلید همۀ قفل‌ها را نشانت دهند و آن را با تمام انگشت‌هایت لمس نکنی و دندانه‌های آن را نشماری؟
چڪاوڪ

حجم

۹۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۹۲٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان