
کتاب اولین پادشاه روشنایی (جلد اول)
معرفی کتاب اولین پادشاه روشنایی (جلد اول)
کتاب الکترونیکی اولین پادشاه روشنایی (جلد اول) از نوشتهٔ مرجان صالحی است. انتشارات سایه سیاه این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب دربردارندهٔ داستانی برای نوجوانان و جلد اول از مجموعهٔ «اولین پادشاه روشنایی» است. نام جلد اول «ولیعهد جادوگر لوراس» است. این مجموعه پنججلدی حاوی روایتهایی از سرزمینهایی با سرنوشتهایی متفاوت است.
درباره کتاب اولین پادشاه روشنایی (جلد اول)
کتاب اولین پادشاه روشنایی (جلد اول) روایتی جذاب از زندگی موجوداتی جادویی درکنار و روبهروی انسانها. مرجان صالحی، نویسندهٔ این کتاب در ابتدای کتاب برای شما توضیح داده که موجوداتی جز انسانها در کنار انسانها زندگی میکنند. گاهی به آن ها پری و گاه شیطان و گاه عناصر میگویند، اما چیزی که حقیقت دارد قدرت جادویی عظیم این موجودات است.
شخصیت اوّل این داستان یک قهرمان همهچیزتمام نیست و او نیز همچون دیگر شخصیتها در طول داستان کامل میشود و تغییر میکند. در این داستان گروه مبارز و شورشی شارنهاو که در جنگلهای اطراف پایتخت به صورت غیرمتمرکز و چریکی مشغول مبارزه با حکومت خاندان بیرحم سانتراند، با ولیعهد مرموز و عجیب این خاندان همراه میشوند. ولیعهد صورت خود را پوشانده بود. رازهای زیادی داشت که برملا شدنشان به قیمت جانش تمام میشد. اهل مدارا بود و سعی نمیکرد با رفتارش در مرکز توجّه باشد. تواضعش بهنظر دروغین برداشت میشد امّا حقیقت داشت. چنان اخلاق مدار بود که اصالتش را به رخ میکشید. زندگی دوگانهای را دنبال میکرد. در ظاهر، ولیعهدی بینظیر و در باطن، جادوگری مرموز بود. ولیعهدی که قول مساعدت مطمئن داده است و میخواهد گفتهاش را اثبات کند. آیا گروه از دادن فرصت به او پشیمان میشود؟ آیا این مرد همان کسی است که در ظاهر نشان میدهد و یا همچون صورت پوشیدهاش، رازهای نهان و خوفناکی را پنهان ساخته است؟ این کتاب روایت ولیعهد و سفری مهم است.
خواندن کتاب اولین پادشاه روشنایی (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان علاقهمند به داستانهای فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اولین پادشاه روشنایی (جلد اول)
«از این که کلت را در آن شیب تند تنها بگذارد، ناراحت بود اما میدانست او به زمان بیشتری نیاز دارد. میدانست جرأت حرف زدن با هرید را به خود نمیدهد چون اولین کسی که از گروه اخراج میشد، خود او بود! باید هر چه سریعتر حرکت میکرد تا بتواند ولگار را به دنبال او بفرستد. این ماجرا چنان با سرعت اتفاق افتاده بود که فرصت نکرد چیزی برای خوردن کلت کنار بگذارد!
شیب دامنهٔ دره، تند و خاکش یخ زده بود. لایهٔ نازکی از برف روی خاک نشسته بود و با وجود سرمای هوا ذوب نمیشد. خورشید به آرامی پایین میرفت و تنها گرمای اندک خود را از کوهستان دریغ میکرد. از ماندن در این کوهستان خسته شده بود و میخواست هر چه سریعتر از آن خارج شود. با نزدیک شدن به لبۀ دره متوجۀ صدای عجیبی شد. چیزی دربارهٔ ماهیت این صدا نمیدانست. در جا ماند و به حفرهٔ عظیمی نگاه کرد که صدای ترسناکی از درونش منتشر میشد. حفرهٔ عظیم مخروطی، صدا را با چرخش درون خود، موهوم و ترسناک میکرد. چنان عمیق بود که انتهای آن را چون نقطهای نورانی میدید. نگاهی به اطرافش کرد. معماری آن نشان میداد که نمیتواند به طور طبیعی ایجاد شده باشد. این حفره یک سازه با مهندسی خاص بود. پلههایی در دیوارهٔ آن تعبیه شده بود که در انتهای حفره ناپدید میشدند. جنس دیوارهها سنگی و سخت بود و آلن را کنجکاو میکرد بداند چه کسی میتواند چنین سازهای بسازد.
به دنبال دردسر نبود برای همین ترجیح داد بیاهمیت به راه خود ادامه دهد اما همین که قدمی برداشت صدای ترسناک درون حفره بلندتر و هر لحظه به او نزدیکتر میشد. صدا با واضح شدن به غرش شباهت پیدا کرده بود. با نگرانی به درون حفره نگاهی انداخت. با دیدن جسم بالدار سرخی که خود را از حفره بالا میکشید با وحشت عقب رفت اما سرعتش برای فرار مناسب نبود و جسم بالدار از حفره بیرون پرید و لبهٔ حفره نشست. آلن سرش را بالا آورد تا بتواند آن موجود سرخ بالدار را ببیند. اعتراف میکرد که از هیبت موجود ترسیده است!
اژدهای سرخ غولپیکری در برابرش نشسته بود که طول کوچکترین ناخن چنگالش حداقل شش برابر قد آلن بود! رنگ سرخ فلسهای سخت اژدها در نور خورشید چنان میدرخشید که گویی هر کدام به تنهایی ستارهٔ سرخی در حال واپاشی هستند. چشمان درشت اژدها همچون شرارههای آتش میدرخشید. رنگ درون چشمانش مثل آمیختگی رنگهای فصل پاییز به طور مداوم تغییر میکرد. مردمک عمودی چشمانش او را هدف گرفته بود.»
حجم
۴۶۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۸۶ صفحه
حجم
۴۶۷٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۴۸۶ صفحه
نظرات کاربران
این مجموعه بی نظیر رو اصلا از دست ندید. من با شروع کردنش نتونستم ازش دست بکشم و هرچی جلو تر رفت بشتر به کتاب وابسته شدم. قلم نویسنده به قدری زیا و با جزئیات هستش که شما رو می
مرموز بودن آلن دوست دارم اما جدا چرا باید هرید همراهی کنه؟ اخه چرا؟😭 مرد به خودت بیا تو ولیعهدی😭
یه مجموعه درجه یک. هرگز هرگز به جلد اولش بسنده نکنید، اگه یکم تحمل کنید بهتون قول میدم تبدیل میشه به یکی از ماندگارترین مجموعههایی که خوندین توی قلب و دهنتون.
این کتاب شاهکاره، چرا؟ نویسنده ایرانی و قلم پخته و خوبی داره، شخصیتها هم خوب پردازش شده. در طول رمان شما غافلگیر می شید و نمی تونید انتهاش رو حدس بزنید. حوادث و خطرات و چالش های زیادی داره و
من تا قبل از این کتاب با هیچ کتاب و داستانی تا این حد اخت نشده بودم... اصلا انگار خودم تو این داستان زندگی کردم.. با اینکه کتاب های خارجی فانتزی از نویسنده های مشهور زیادی خوندم ولی به جرات