کتاب گام های مستحکم (جلد اول)
معرفی کتاب گام های مستحکم (جلد اول)
کتاب گام های مستحکم (جلد اول) نوشتهٔ مرجان صالحی است. انتشارات سایه سیاه این مجموعه داستان کوتاه، معاصر و ایرانی را روانهٔ بازار کرده است؛ برای نوجوانان و بزرگسالان.
درباره کتاب گام های مستحکم (جلد اول)
کتاب گام های مستحکم (جلد اول) [آتش در ارتش] حاوی یک مجموعه داستان کوتاه از مجموعهٔ «هشت کشور هشت داستان» است. عنوان برخی از این داستانها عبارت است از «ریشههای عمیق»، «فکرهای بزرگ داوسل»، «عقاید یک دائمالخمر»، «جابهجایی مرزهای حماقت» و «کوزهای در انتهای دنیا». این داستانهای طنز برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب گام های مستحکم (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب گام های مستحکم (جلد اول)
«دو ساعت قبل؛ مرکز اوانتوی
در حالی که میدوید با رسیدن به دکهٔ وسایل روشنایی و آتش بازی، دو منور کوچک را برداشت و بلند فریاد زد: «روی میز!»
مرد با دیدن اینکه یک سرباز دو منور از روی دکهاش دزدید دستپاچه فریاد زد: «دز...» پیش از آنکه حرفش را کامل کند سکهٔ نقرهای رنگی را روی دکهاش دید. از سرعت سرباز شگفت زده زد. او هم منور را با خود برده و هم پولش را بیشتر از آنچه بود، پرداخت کرد.
لای در حالی که میدوید رو به تراو گفت: «به سمت جنگل میرن. جلوتر برو و با دینل تعقیبشون کن. من چندر رو به سمت شما هدایت میکنم و نیروها رو میفرستم. تا برنگشتم دست به کار احمقانهای نزنید.» همین که تراو سری به تأیید تکان داد، لای یکی از منورها را به او سپرد و مسیرش را تغییر داد تا در میان بازار متوقف شد. نیازی نبود تا به او بگوید این منور چه کاربردی دارد. کالسکه وزیر از او دروتر میشد و خطر شنیدن صدای منور را کمتر میکرد. یکی از منورها را روی زمین گذاشت و فتیلهٔ آن را روشن کرد در حالی که به سمت سربازان دیوارهٔ دفاعی قصر میدوید منتظر شنیدن صدای منور ماند. بازار نیمه تعطیل کارش را برای دویدن راحتتر کرده بود.
منور طبق انتظارش تا مسافت خوبی بالا رفت و نورش چشمهای زیادی را به خود معطوف کرد. یکی از آنها چندر بود که با دیدن نور به یاد حرف لای افتاد: «اوانتوی لعنتت کنه مرد. لازم به آتشبازی نبود.» همان طور که به سمت منور میدوید با خود گفت: «دارن به سمت جنگل میرن؟ توی سیاهی شب؟» چهرهاش درهم رفت: «بقیه کجان؟»
او نمیدانست شیل و راگوین در حال تعقیب کالسکهٔ مشکوک هستند که از عمارت وزیر خارج شده بود. هر چند شیل با این کار و رها کردن عمارت مخالف بود اما راگوین او را با این استدلال راضی کرد: «میخواد هیچ نشانهای باقی نذاره. منم بودم اسیرم رو جابهجا میکردم.»»
حجم
۵۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۶۳ صفحه
حجم
۵۵۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۶۶۳ صفحه
نظرات کاربران
بنظرم یکی از بهترین کتاب های فانتزی بود که خوندم که وجه طنز داستان و زیاد بود و نه خیلی کم واقعا منو خندوند و سرگرم کرد ( تمام داستانم طنز نیست )
از خوندنش پشیمون نمیشید. واقعا داستان اموزنده و جذابی داره و کنارش کلییی قراره بخندونتون😍 پ.ن : ماجرا یه جوریه که اولش ممکنه فک کنید با یه کمدی ساده طرفید اما یه کم که برید جلو شخصیت اصلی و رفقاش چنان
یک کتاب جذاب با کارکترهای غیرقابل پیش بینی و طنز. حتما خوندنش پیشنهاد میکنم
محتوای کتاب جنایی و پیچیده با رگه های طنزه اما انقدر قوی که اصلا خط داستان رو بهم نمیزنه، چیزی که منو بیش از حد به وجد میآورد نقاطی بود که اتفاقات کاملا غیر منتظره میوفتاد چیزی که هرچقدر هم
داستان کتاب جذاب و گیراس و شما رو دنبال خودش میکشونه نثرش ساده و دلنشینه و ورق خورش خیلی خوبه =)) با این کتاب هم میخندین هم شوکه میشین هم اگر احساساتی باشین گریه میکنین ارزش چندین بار خوندن رو داره از دستش
من خیلی تعریف این رمان رو شنیدم، واقعا هم عالیه.. قلم روانی داره. شخصیتها خوب پردازش شده. طنزگونه نوشته شده ولی یه جاهایی هم واقعیت ها رو عنوان میکنه و از همه مهم تر، شما نمیتونی روند داستان رو حدس
کتاب های این نویسنده یکی از یکی جذابتره. به جرات میگم کتاب هاش با کتب فانتزی خارجی و نویسنده های مشهور برابری میکنه. گام های مستحکم هم یک شاهکار دیگه از این انتشارات بود که از خوندنش پشیمون نمیشید. کلی
کتاب عالی با داستان جذاب بیصبرانه منتظر جلد های بعدی هستم 👌🏼
گامهای مستحکم کتابی هست که وقتی شروعش کنی، تمومش هم میکنی و اصلا متوجه گذر زمان در طی داستان نمیشه، کتابی که خواننده رو مثل یک قایق امن روی رودخانهی پر جوش و خوش به جلو میبره ... لذت میبرید
داستان جذابی برای اکثر رده های سنیه روند جذابی داره کلیشه نداره معماهای جذابی تو ذهن ایجاد میکنه که نمیذاره کتاب زمین بذارین طنز زیبایی داره که با روند داستان کاملا همخونی داره هیجان داستان دوست داشتم ریشه های یوهان