کتاب آرزوی آدم آهنی
معرفی کتاب آرزوی آدم آهنی
کتاب «آرزوی آدم آهنی» نوشتۀ مجید راستی است و انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب آرزوی آدم آهنی
قصهها مزایای بیشماری دارند و کودکان از طریق داستانها موارد زیادی را یاد میگیرند و نسبت به مسائل آموزشی واکنش بهتری نشان میدهند. آموزش در حین خواندن آموزش غیرمستقیم نام دارد و کودکان بدون اینکه بدانند نکات زیاد را میآموزند. آموزشها میتواند مهارتهای زندگی، هنجارها و رفتارهای درست باشد یا مطالب و حقایق علمی دنیای اطراف. این آموزشها چون بهصورت داستان برای کودکان خوانده میشود، از شنیدن آن لذت میبرند و در ذهنشان باقی میماند. مطالعۀ داستان همچنین تأثیرات فراوانی بر کودکان و نوجوانان میگذارد؛ قدرت درک و خیالپردازیشان تقویت میشود، خلاقیت در آنها پرورش پیدا کرده و دایرۀ واژگانشان گسترش پیدا مییابد. قصهها همچنین با ایجاد سؤال در ذهن کودکان و نوجوانان، به آنها آموزش میدهند.
کتاب آرزوی آدمآهنی داستانی تخیلی و جذاب برای کودکان است که به دنیای آرزوها میپردازد. این داستان با معرفی یک آدمآهنی آغاز میشود که به طور کامل از آهن ساخته شده و در شهری پر از انسانها زندگی میکند.او درحالیکه ظاهری سرد و بیروح دارد، در دلش آرزوهایی بزرگ و زیبا نهفته است. آدمآهنی آرزو میکند که همه چیز در دنیای اطرافش از آهن باشد؛ از درختها و گلها گرفته تا میوهها. این آرزوها نشاندهندهٔ حس تنهایی و غم او هستند زیرا او باوجود زندگی در یک شهر شلوغ، احساس متفاوتی دارد و نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند. یک روز، آدمآهنی در مواجهه با پیرمردی که به دنبال نوهاش میدود، از او میپرسد چگونه میتواند به آرزوهایش برسد. پیرمرد او را به سمت فرشتۀ آرزوها هدایت میکند و بهاینترتیب، داستان به جستوجوی آدمآهنی برای پیداکردن این فرشته و تحقق آرزوهایش میپردازد.
کتاب آرزوی آدمآهنی علاوه بر جنبههای تخیلی و سرگرمکننده، به کودکان این پیام را منتقل میکند که آرزوها و امیدها بخشی از زندگی هستند و هرکسی میتواند برای رسیدن به آنها تلاش کند. همچنین، به کودکان آموزش میدهد که عشق و ارتباطات انسانی از اهمیت بیشتری نسبت به خواستههای مادی برخوردارند. داستان با تصاویری زنده و پر از تخیل، دنیای کودکان را پر از شوروشوق میکند و به آنها یادآوری میکند که هر آرزویی ممکن است.
خواندن کتاب آرزوی آدمآهنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به کودکان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آرزوی آدمآهنی
«یک آدمآهنی بود که همه چیزش آهنی بود. چشمهایش آهنی بود، گوشهایش آهنی بود، دندانهایش آهنی بود، اصلاً تمام تنش آهنی بود. آدمآهنی توی شهر آدمها تنها زندگی میکرد. توی دل آدمآهنی پر از آرزو بود. هروقت درخت میدید میگفت: کاش درختها آهنی بودند. از کنار باغچه رد میشد، میگفت: کاش گلها آهنی بودند. میوههای روی درخت را میدید میگفت: کاش میوهها آهنی بودند.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه