کتاب نگرش همه چیز است
معرفی کتاب نگرش همه چیز است
کتاب «نگرش همه چیز است» نوشتۀ جف کلر و ترجمۀ علی اصغر شجاعی است و انتشارات ادبیات معاصر آن را ترجمه کرده است.
درباره کتاب نگرش همه چیز است
نگرش همه چیز است کتابی است که بر قدرت نگرش و تأثیر آن بر موفقیت تأکید میکند. این اثر به مخاطبان نشان میدهد که چگونه میتوانند از طریق تغییر نگرش و دیدگاههای خود، زندگی خود را دگرگون کرده و به اهداف بزرگ دست یابند. جف کلر با ارائۀ راهکارهایی ساده و کاربردی، به افراد کمک میکند تا از موانع ذهنی عبور کرده و با انگیزه و اعتمادبهنفس بیشتری به سمت موفقیت حرکت کنند.
جف کلر در کتاب نگرش همه چیز است به اهمیت نگرش مثبت و اینکه چگونه این نگرش میتواند مسیر زندگی را تغییر دهد، تغییر طرز تفکر و باورهای منفی به مثبت؛ و بررسی اقدام عملی برای دستیابی به اهداف با استفاده از قدرت ذهن و تعهد به موفقیت میپردازد. او از تجربیات شخصی خود و مثالهای واقعی استفاده میکند تا به خواننده نشان دهد که تغییر نگرش نهتنها بر احساسات و افکار فرد تأثیر میگذارد، بلکه به طور مستقیم بر رفتارها و تصمیمات او نیز مؤثر است. کلر معتقد است که نگرش، پایه و اساس هر دستاوردی در زندگی است و افراد با داشتن نگرشی مثبت میتوانند بر چالشها غلبه کرده و به موفقیتهای بیشتری دست یابند. نگرش همه چیز است برای افرادی که به دنبال تحول در زندگی خود هستند و میخواهند با ایجاد تغییرات درونی به موفقیتهای بیرونی برسند، یک منبع الهامبخش و مفید به شمار میرود.
عناوین درسهای اصلی که در کتاب نگرش همه چیز است به آن پرداخته شده عبارتاند از: نگرش تو، پنجرهای رو به جهان پیرامونت است، تو یک آهنربای انسانی هستی، موفقیت خود را مجسم کن! متعهد شو و کوهها را جابهجا کن! مشکلاتت را به فرصت تبدیل کن، کلام تو، راهگشای تو است، حالت چطور است؟ دیگر شکایت نکن! با آدمهای خوشبین و مثبتنگر معاشرت کن، برای رشدکردن، با ترسهایت مبارزه کن، برو بیرون و شکست بخور و شبکهسازی و نتایج خوب.
خواندن کتاب نگرش همه چیز است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران کتابهای خودیاری و موفقیت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نگرش همه چیز است
«آیا تابهحال در شغلی انجاموظیفه کردهای که بیشتر روزها، کار خود را با ترسولرز انجام دهی؛ تابهحال سنگینی بار دنیا را بر دوش خود احساس کردهای؟ من چنین احساسی داشتم. سنگینی شغل وکالت، کمرم را خم کرده بود؛ هر روز متحمل عذاب جسمی و روحی میشدم. شکستهتر از سن واقعیام به نظر میآمدم. دچار سردردها و دلشورههای همیشگی بودم. ترسم از این بود که به مشکل جسمی حادی دچار شده باشم. به چندین پزشک مراجعه کردم و آنها آزمایشهایی را برایم نوشتند؛ ولی چیزی در آزمایشها نشان داده نشد و پزشکان مشکل جسمیای را تشخیص ندادند. یکی از آنها، برای درمان درد معدهام، آلومینیوم ام جی اس را تجویز کرد. روحاً مرده بودم. زندگیام بیمعنا بود. مصرف مداوم و هرروزه داروهای شیمیایی، بر ظاهرم هم تأثیر گذاشته بود. اگرچه اواخر دههٔ بیست زندگی خود را پشت سر میگذاشتم، شبیه چهلسالهها بودم!»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۶۶ صفحه