
کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
معرفی کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا نوشته جان گرین و با ترجمه پریوش آریان جو، توسط نشر ادبیات معاصر منتشر شده است. این رمان در دستهی داستانهای نوجوانان قرار میگیرد و به روایت زندگی نوجوانی به نام مایلز هالتر میپردازد که برای یافتن معنای زندگی و تجربههای تازه، به مدرسهای شبانهروزی نقل مکان میکند. داستان با محوریت دوستی، عشق، هویت و مواجهه با فقدان، دغدغههای نوجوانان را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
کتاب در جستوجوی دختری به نام آلاسکا نخستین رمان جان گرین است که در قالب داستانی نوجوانانه روایت میشود. این کتاب با نگاهی به زندگی نوجوانان آمریکایی در مدرسهای شبانهروزی، به مسائلی چون دوستی، عشق، هویتیابی و مواجهه با مرگ میپردازد. روایت از زبان مایلز هالتر شکل میگیرد؛ نوجوانی که شیفتهی آخرین جملات افراد مشهور است و با امید یافتن هدف بزرگ زندگی، به مدرسهی کالور کریک در آلاباما میرود.
ساختار رمان بهگونهای است که وقایع را به دو بخش قبل و بعد تقسیم میکند و با این تمهید، تعلیق و کنجکاوی را در طول داستان حفظ میکند. فضای مدرسه، روابط میان دانشآموزان و چالشهای نوجوانی، در بستر روایتی صمیمانه و گاه تلخ و شیرین، به تصویر کشیده شدهاند. شخصیتها هرکدام با دغدغهها و زخمهای خود، در جستوجوی معنا و رهایی از هزارتوی زندگی هستند. این کتاب با پرداختن به موضوعات مهمی چون فقدان، امید و بخشش، تصویری از فرازونشیبهای بلوغ و بزرگشدن ارائه میدهد.
خلاصه داستان در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان با نقل زندگی مایلز هالتر آغاز میشود؛ نوجوانی منزوی که علاقهی خاصی به آخرین جملات افراد مشهور دارد و زندگی روزمرهاش را بیهیجان و تکراری میبیند. او تصمیم میگیرد برای یافتن هدف بزرگ زندگیاش، به مدرسهی شبانهروزی کالور کریک در آلاباما برود. در این مدرسه با هماتاقیاش چیپ مارتین (کلنل) و دختری مرموز و پررمزوراز به نام آلاسکا یانگ آشنا میشود.
آلاسکا با شخصیت پیچیده و رفتارهای غیرقابل پیشبینی، بهتدریج توجه مایلز را جلب میکند و او را وارد دنیایی از دوستی، شوخیهای نوجوانانه و ماجراجویی میکند. مایلز در کنار کلنل، آلاسکا و دوستان دیگرشان، با قوانین نانوشتهی مدرسه، رقابتهای پنهان، و چالشهای بلوغ روبهرو میشود. در طول داستان، رابطهی مایلز و آلاسکا عمیقتر میشود و مایلز مجذوب رازها و زخمهای پنهان آلاسکا میگردد، اما حادثهای ناگهانی، همهچیز را تغییر میدهد و مایلز و دوستانش را با پرسشهایی دربارهی معنای زندگی، مرگ و بخشش روبهرو میکند. روایت کتاب، با نگاهی به امید، فقدان و جستوجوی معنا، تجربهی بلوغ و بزرگشدن را به تصویر میکشد، بیآنکه پاسخی قطعی برای هزارتوی زندگی ارائه دهد.
چرا باید کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صادقانه و بیپرده، دغدغههای نوجوانی، جستوجوی هویت و معنای زندگی را به تصویر میکشد. شخصیتهای چندلایه و روابط پیچیدهی میان آنها، خواننده را با فرازونشیبهای بلوغ و تجربههای تلخ و شیرین نوجوانی همراه میکند. کتاب در جستوجوی دختری به نام آلاسکا نهتنها به موضوعاتی چون عشق، دوستی و فقدان میپردازد، بلکه با طرح پرسشهایی دربارهی امید، بخشش و عبور از هزارتوهای زندگی، ذهن مخاطب را به چالش میکشد. این اثر، فرصتی برای همدلی با شخصیتهایی است که هرکدام بهنوعی در جستوجوی رهایی و معنا هستند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهی این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که با دغدغههای هویت، دوستی، عشق و معنای زندگی دستوپنجه نرم میکنند، مناسب است؛ همچنین علاقهمندان به رمانهای بلوغ و داستانهایی با محوریت روابط انسانی و چالشهای نوجوانی، از این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
«یک هفته قبل از اینکه خانه و خانوادهام را در فلوریدا ترک کنم و به مدرسهی شبانهروزی در آلاباما بروم به اصرار مادرم تک مهمانی خداحافظی برپا کردیم... دروغ است اگر بگویم زیاد پرتوقع نبودم... مجبور شدم تمام دوستان مدرسه اعم از بچههای تئاتر و دانش آموزان عاشق ادبیات که در سالن غذاخوری تنگ و تاریک مدرسه بهاجبار کنارشان مینشستم را دعوت کنم؛ اما میدانستم نمیآیند. هرچند، مادرم هنوز بر این باور بود که همه خواهند آمد. مادرم مقدار زیادی دیپ کنگر فرنگی پخته بود. اتاق پذیرایی را با کاغذ رنگیهای سبز و زرد (رنگهای مدرسهی جدیدم) تزیین کرده بود. اطراف میز بیستوچهار کاغذ رنگی چیده بود. در خانه و زمانی که بیشتر چمدانهایم را بسته بودم، تقریبا ساعت پنج عصر کنار من و پدرم روی مبل اتاق نشیمن نشست و منتظر آمدن یک لشکر مهمان شد که قرار بود برای خداحافظی با مایلز بیایند. درنهایت از این لشکر فقط دو نفر آمدند؛ ماری لاوسون، دختری ریزنقش، با موهای بلوند که عینکی مستطیل شکل بهصورت داشت و ویل که میتوانم بگویم توپر بود. ماری همانطور که مینشست، گفت: «سلام مایلز.» گفتم: «سلام.» ویل پرسید: «تابستون چهطور بود؟» «خوب بود. تابستون شما چهطور گذشت؟» ویل پاسخ داد: «خوب! نمایش عیسی مسیح ابرستاره رو اجرا کردیم... من مسئول تنظیم دکور و صحنه بودم و ماری هم تنظیم نور صحنه رو بر عهده داشت.» گفتم: «چه جالب!» طوری سرم را تکان دادم که انگار از این چیزها سر درمیآوردم؛ و دیگر حرفی نمانده بود.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۵ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۵ صفحه
