تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
معرفی کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
کتاب الکترونیکی «در جستوجوی دختری به نام آلاسکا» نوشتهٔ جان گرین و با ترجمهٔ پریوش آریانجو، توسط نشر ادبیات معاصر منتشر شده است. این رمان در دستهٔ داستانهای نوجوانان قرار میگیرد و به روایت زندگی نوجوانی به نام «مایلز هالتر» میپردازد که برای یافتن معنای زندگی و تجربههای تازه، به مدرسهای شبانهروزی نقل مکان میکند. داستان با محوریت دوستی، عشق، هویت و مواجهه با فقدان، دغدغههای نوجوانان را به تصویر میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
«در جستوجوی دختری به نام آلاسکا» نخستین رمان جان گرین است که در قالب داستانی نوجوانانه روایت میشود. این کتاب با نگاهی به زندگی نوجوانان آمریکایی در مدرسهای شبانهروزی، به مسائلی چون دوستی، عشق، هویتیابی و مواجهه با مرگ میپردازد. روایت از زبان «مایلز هالتر» شکل میگیرد؛ نوجوانی که شیفتهٔ آخرین جملات افراد مشهور است و با امید یافتن «شاید بزرگ» زندگی، به مدرسهٔ کالور کریک در آلاباما میرود. ساختار رمان بهگونهای است که وقایع را به دو بخش «قبل» و «بعد» تقسیم میکند و با این تمهید، تعلیق و کنجکاوی را در طول داستان حفظ میکند. فضای مدرسه، روابط میان دانشآموزان و چالشهای نوجوانی، در بستر روایتی صمیمانه و گاه تلخ و شیرین، به تصویر کشیده شدهاند. شخصیتها هرکدام با دغدغهها و زخمهای خود، در جستوجوی معنا و رهایی از هزارتوی زندگی هستند. این کتاب با پرداختن به موضوعات مهمی چون فقدان، امید و بخشش، تصویری از فرازونشیبهای بلوغ و بزرگشدن ارائه میدهد.
خلاصه کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با نقل زندگی «مایلز هالتر» آغاز میشود؛ نوجوانی منزوی که علاقهٔ خاصی به آخرین جملات افراد مشهور دارد و زندگی روزمرهاش را بیهیجان و تکراری میبیند. او تصمیم میگیرد برای یافتن «شاید بزرگ» زندگیاش، به مدرسهٔ شبانهروزی کالور کریک در آلاباما برود. در این مدرسه با هماتاقیاش «چیپ مارتین» (کلنل) و دختری مرموز و پررمزوراز به نام «آلاسکا یانگ» آشنا میشود. آلاسکا با شخصیت پیچیده و رفتارهای غیرقابل پیشبینی، بهتدریج توجه مایلز را جلب میکند و او را وارد دنیایی از دوستی، شوخیهای نوجوانانه و ماجراجویی میکند. مایلز در کنار کلنل، آلاسکا و دوستان دیگرشان، با قوانین نانوشتهٔ مدرسه، رقابتهای پنهان، و چالشهای بلوغ روبهرو میشود. در طول داستان، رابطهٔ مایلز و آلاسکا عمیقتر میشود و مایلز مجذوب رازها و زخمهای پنهان آلاسکا میگردد. اما حادثهای ناگهانی، همهچیز را تغییر میدهد و مایلز و دوستانش را با پرسشهایی دربارهٔ معنای زندگی، مرگ و بخشش روبهرو میکند. روایت کتاب، با نگاهی به امید، فقدان و جستوجوی معنا، تجربهٔ بلوغ و بزرگشدن را به تصویر میکشد، بیآنکه پاسخی قطعی برای هزارتوی زندگی ارائه دهد.
چرا باید کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صادقانه و بیپرده، دغدغههای نوجوانی، جستوجوی هویت و معنای زندگی را به تصویر میکشد. شخصیتهای چندلایه و روابط پیچیدهٔ میان آنها، خواننده را با فرازونشیبهای بلوغ و تجربههای تلخ و شیرین نوجوانی همراه میکند. «در جستوجوی دختری به نام آلاسکا» نهتنها به موضوعاتی چون عشق، دوستی و فقدان میپردازد، بلکه با طرح پرسشهایی دربارهٔ امید، بخشش و عبور از هزارتوهای زندگی، ذهن مخاطب را به چالش میکشد. این اثر، فرصتی برای همدلی با شخصیتهایی است که هرکدام بهنوعی در جستوجوی رهایی و معنا هستند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای نوجوانان و جوانانی که با دغدغههای هویت، دوستی، عشق و معنای زندگی دستوپنجه نرم میکنند، مناسب است. همچنین علاقهمندان به رمانهای بلوغ و داستانهایی با محوریت روابط انسانی و چالشهای نوجوانی، از این اثر لذت خواهند برد.
بخشی از کتاب در جست و جوی دختری به نام آلاسکا
«یک هفنه قبل از اینکه خانه و خانوادهام را در فلوریدا ترک کنم و به مدرسهی شبانهروزی در آلاباما بروم به اصرار مادرم تک مهمانی خداحافظی برپا کردیم... دروغ است اگر بگویم زیاد پرتوقع نبودم... مجبور شدم تمام «دوستان مدرسه» اعم از بچههای تئاتر و دانش آموزان عاشق ادبیات که در سالن غذاخوری تنگ و تاریک مدرسه بهاجبار کنارشان مینشستم را دعوت کنم؛ اما میدانستم نمیآیند. هرچند، مادرم هنوز بر این باور بود که همه خواهند آمد. مادرم مقدار زیادی دیپ کنگر فرنگی پخته بود. اتاق پذیرایی را با کاغذ رنگیهای سبز و زرد (رنگهای مدرسهی جدیدم) تزیین کرده بود. اطراف میز بیستوچهار کاغذ رنگی چیده بود. در خانه و زمانی که بیشتر چمدانهایم را بسته بودم، تقریبا ساعت پنج عصر کنار من و پدرم روی مبل اتاق نشیمن نشست و منتظر آمدن یک لشکر مهمان شد که قرار بود برای خداحافظی با مایلز بیایند. درنهایت از این لشکر فقط دو نفر آمدند؛ ماری لاوسون، دختری ریزنقش، با موهای بلوند که عینکی مستطیل شکل بهصورت داشت و ویل که میتوانم بگویم توپر بود. ماری همانطور که مینشست، گفت: «سلام مایلز.» گفتم: «سلام.» ویل پرسید: «تابستون چهطور بود؟» «خوب بود. تابستون شما چهطور گذشت؟» ویل پاسخ داد: «خوب! نمایش عیسی مسیح آبرستاره رو اجرا کردیم... من مسئول تنظیم دکور و صحنه بودم و ماری هم تنظیم نور صحنه رو بر عهده داشت.» گفتم: «چه جالب!» طوری سرم را تکان دادم که انگار از این چیزها سر درمیآوردم؛ و دیگر حرفی نمانده بود. شاید باید سوالاتی در مورد آن نمایش میپرسیدم اما اولا اصلا نمیدانستم چه بپرسم و دوما اهمیتی نداشت که بدانم. سوما؛ اصلاً علاقهای به این گفتوگوهای بیسروته نداشتم... ولی برعکس من مادرم میتوانست ساعتها در مورد این مسائل حرف بزند. بنابراین با پرسیدن سوالاتی در مورد ساعات تمرین، میزان موفقیت نمایش و استقبال تماشاگران، جو را سنگینتر و خستهکنندهتر کرد.»
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۵ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۶۵ صفحه