
کتاب هرمیس (جلد اول)
معرفی کتاب هرمیس (جلد اول)
کتاب الکترونیکی هرمیس (جلد اول) نوشتۀ پگاه رستمیفرد در انتشارات آراسبان چاپ شده است. این کتاب درباره تجربه درونی مردی است که با درد عاطفی و معنوی مواجه میشود و برای مواجهه با خویشتنِ ازهمگسستهاش، خانه و زندگی را ترک میکند و در مسیر بیانتها و معنوی، به جستجوی هویتی تازه میپردازد.
درباره کتاب هرمیس (جلد اول)
این رمان در قالب تکگویی اولشخص روایت میشود و شخصیت اصلیاش، مردی با نام مستعار هرمیس پس از تحمل ضربات روحی متعدد و نابودشدن امید و آرزو، تصمیم میگیرد از خانهای که همهچیز را از دست داده، بیرون برود نه برای فرار، بلکه برای یافتن خویشتنِ ازهمگسستهاش. آغاز داستان در فضایی سیاه و سرد شکل میگیرد: شخصیت با لباس، کوله و خانهای کاملاً مشکی احاطه شده است و حتی صدای «آه» جای نفس را گرفته. نماد سر شیر طلایی روی سینهاش، تنها نشانه ارتباط با هویتی است که شاید باید حفظ شود. با خروج از خانه، فضای طبیعی مانند موچسبهای سبز، برکه و ماه با فضایی پر از حس رکود و خستگی مواجه میشود و تصویری از ماهیهایی که در بیرمقی منتظر مردن هستند، ارائه میگردد.
فصل اول داستان با نمادپردازی دقیق، مخاطب را در فضای روانی شخصیت گمشده فرو میبرد. راوی خودش را «مرد اقرار» معرفی میکند: کسی که نمیتواند واقعیتهای زندگیاش را انکار کند و تمام احساسات و مسئولیتها را پذیرفته است. اکنون او به دنبال رهایی از این مسئولیتها نیست، بلکه در مسیر یک سفر آکنده از تنهایی، خامی و در عین حال بازشناسی هویت و معنای زیستن گام برمیدارد. متن پر از تصاویر فلسفی و نمادین است: نماد شیر، سکوت، سیاهی، راهپله، راه تاریک و تنهایی نهایی. شخصیت شعوری فلسفی درباره امید، معجزه و واقعگرایی دارد میداند معجزه رخ نخواهد داد، حتی اگر انتظارش را داشته باشد. در انتهای بخش معرفی، راوی اعلام میکند شاید هویتش همیشه با عنوان «هرمیس» یا «نفرت» مشخص بماند و این عنوان حکشده، بخشی از زندگیاش را تشکیل دهد. او در مسیر گسستن از گذشتهاش، با تقدیر و شکستهای سرد ناشناس مواجه میشود. سبک روایت با توصیفهای شاعرانه، روانشناختی و ساختاری فلسفی همراه است و خواننده را به درون شخصیتی میبرد که نه به دنبال انعطاف است و نه به دنبال فرار؛ بلکه در جستوجوی معنایی جدید است، حتی اگر آن معنا، گور تنهایی روح او باشد.
کتاب هرمیس (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای مخاطبانی مناسب است که به داستانهای روانشناسانه و فلسفی با تمرکز بر بحران هویت، تنهایی معنوی و تجربههای سرگشتگی شخصیت علاقه دارند.
بخشی از کتاب هرمیس (جلد اول)
«من و معین هم زمان با هم به طرف آن دختر که حالا فهمیده بودم اسمش آهار است، رفتیم و هر کدام از یک طرف سعی کردیم کنترلش کنیم. مانده بود بین من و معین که هر از گاهی یک نگاه کوتاه به هم میانداختیم و گاهی این نگاهها با هم گره میخوردند. او هم مثل من روی صورتش اخم داشت اما نه به خاطر ماجرایی که پیش آمده بود. به خاطر دیدن من! کار همیشگیاش بود! دوباره به آن دختر که در حال تقلا کردن بود نگاه کردم. زوری نداشت اما در آن لحظه از عصبانیت هر کاری از دستش بر میآمد. نگاهی به ماهان که بی حال و بی رمق سر جایش خشک شده بود انداختم و هر سه نفر از اتاق خارج شدیم. همچنان جیغ میکشید و فریاد میزد. جملههای آخرش عجیب به دل من مینشستند!
- ازت انتقام میگیرم ماهان. فکر میکنی خبر ندارم چکار میکنی؟ من ازت مدرک دارم میلاد همهٔ اطلاعاتتو کپی کرده بود. میلاد میدونست کارت که باهاش تمام بشه اونو هم مثل بقیه میکنی سپر بلای خودت و چه بلایی به سرش میاد. ازت انتقام میگیرم. ازت نمیگذرم عوضی. ازت نمیگذرم...
بیچارگیاش را احساس میکردم. وقتی در بین من و معین جیغ میکشید و دست و پا میزد، خودِ کلمهٔ بیچاره بود. از دفتر ماهان خارج شدیم. رو به معین کردم و گفتم:
- بسپرینش به من. اینجا همه شما رو میشناسن درست نیست...
هنوز اخم داشت. نگاه آرام اما پر از درد و درماندگیاش را به چشمهایم دوخت و برای تشکر و تایید، آرام سرش را تکان داد. درمانده تر از ماهان، همان برادر کوچک ترش بود. همان که همیشه تاوان اشتباههای ماهان را پس میداد. معین به دفتر ماهان برگشت. من ماندم و یک دنیا فکر جدید در سر و دختری که حتی نای راه رفتن نداشت و مجبور بودم پنچ طبقه را زیر نگاه آن همه کارمند و مراجع با او طی کرده و از آن محیط دورش کنم. دیگر جیغ و داد نمیکرد. انگار با وجود حال بدش شأن خود را میشناخت.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه