کتاب هنر مدرن در ناخودآگاه
معرفی کتاب هنر مدرن در ناخودآگاه
کتاب هنر مدرن در ناخودآگاه نوشتهٔ اریک کندل و ترجمهٔ کامران غبرایی است. انتشارات کتابسرای نیک این کتاب را منتشر کرده است. این اثر در باب سررشتهٔ ناخودآگاه در هنر، ذهن و مغز از وین ۱۹۰۰ تا امروز است.
درباره کتاب هنر مدرن در ناخودآگاه
کتاب هنر مدرن در ناخودآگاه که ویراستهٔ «ناتالی چوبینه» است، پنج بخش دارد. این کتاب نشان داده است که چگونه میتوانیم چشمانداز علم ذهنشناسی و دورنمای علوم انسانی را در یک کانون مشترک گردِ هم آوریم و در دهههای پیشرو گفتوگویی را ادامه دهیم که بنایش بر هموند ساختن هنر، ذهن و مغز بوده است و سرآغازش به وینِ ۱۹۰۰ بازمیگردد. با توجه به این امکان، نویسنده بر آن شده است تا هنر مدرن در ناخودآگاه را با برشمردن مسئلهٔ نحوهٔ تأثیرگذاری متقابل علم و هنر در گذشته به پایان ببرد و شرح دهد که در آینده این دو رشته به چه ترتیبی بر معرفت ما و بر لذت ما از محصولات علمی و هنری تأثیر خواهند گذاشت.
خواندن کتاب هنر مدرن در ناخودآگاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب هنر مدرن پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هنر مدرن در ناخودآگاه
«ازهمین روست که از آن زمان به این سو، اهمیتیابی زیستشناسی ذهن در محدودهٔ علم و محافل علمی محصور نمانده است. توانایی ما در مطالعهٔ فرایندهای ذهنی پیچیدهای چون ادراک حسی، عاطفه، همدلی، یادگیری و حافظه نوید امکانیابی تازهای میدهد تا شکاف میان علم و هنر را پر کنیم. ازآنجاکه خلق هنری و واکنش مخاطب هنر جملگی از محصولات مغز است، پس یکی از شگفتآورترین چالشهای علم نوخاستهٔ ذهن به طبیعت هنر بازمیگردد. هیچ بعید نیست که هرچه بیشتر از زیستشناسی ادراک حسی، عاطفه، همدلی و خلاقیت سر درمیآوریم، موضع بهتری نیز در فهم این امر خواهیم داشت که چرا تجربهٔ هنری بر ما تأثیر میگذارد و چرا همواره هنر پارهای از تمام فرهنگهای بشری بوده است.
سمیر زکی، از پیشگامان پیزیباشناسی یادآوری میکند که کارکرد اصلی مغزْ کسب دانش تازه دربارهٔ جهان است و هنر دیدنی وصلهای بر همین کارکرد است. ناگفته پیداست که ما دانش خود را از منابع متنوعی گرد میآوریم: از کتابها، اینترنت و از کاوشگری در جهان بیرون. لیکن زکی هدف هنر را متفاوت مییابد: هنر کارکرد مغز را به شکلی مستقیمتر از دیگر فرایندهای دانشیابی بسط میدهد. همهٔ حواس در کسب دانش از جهان بیرون کارکردهایی متناظر دارند، اما دیدن بیش از هر کنش دیگری در دریافت دادهها دربارهٔ آدمها، فضاها و اشیا کارآمد است. افزونبراین، برخی از شکلهای دانش، همچون دانش دربارهٔ بیانگریهای چهره یا میانکنشهای گروههای اجتماعی صرفاً از راه بینایی میسر میشود. ازآنجاکه دیدن پرتکاپوترین فرایند مغزی است، هنر تجسمی نیز ما را به کاوشگری پرتکاپو و کنشمند در جهان بیرون فرامیخواند.
با بازخوانی کار اکسپرسیونیستهای اتریشی اکنون به مجموعی از پرسشهای تازهٔ مرتبط با پیزیباشناسی عواطف رسیدهایم، یعنی پرسشهایی مرتبط با همان زمینهای که هدفش درآمیزش مطالعات هنری با روانشناسی شناختی و عصبشناسی ادراک حسی، عواطف و همدلی است. برخی از پرسشهای پرتکرارِ پیزیباشناسی عواطف را میتوان در دم برشمارد: طبیعت زیباشناسی از منظر زیستشناسی چیست؟ آیا اصول کلی زیستشناسی بر واکنش ما به هنر نیز صدق میکند یا واکنشهای ما به آثار هنری هماره فردی و فردیتبنیان است؟»
حجم
۶٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه
حجم
۶٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۶۶۴ صفحه