دانلود و خرید کتاب سه پند کوستاس پاپاگئورگیو ترجمه سوفیا کوتلاکی

معرفی کتاب سه پند

کتاب «سه پند» نوشتۀ کوستاس پاپاگئورگیو و ترجمۀ سوفیا کوتلاکی است و  انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. سه پند، از مجموعۀ دنیا خانۀ من است، داستانی زیبا از کشور قبرس را روایت می‌کند.

درباره کتاب سه پند

کودکان علاقۀ زیادی به شنیدن قصه دارند. آن‌ها از طریق قصه‌گویی، قدرت درک و بیانشان تقویت می‌شود، خلاقیت در آن‌ها پرورش پیدا می‌کند، دایرۀ واژگانشان گسترش پیدا کرده و شخصیت‌‌های قصه‌ها بر آن‌ها اثر می‌گذارد. قصه‌ها همچنین با ایجاد سؤال در ذهن کودکان به‌صورت غیرمستقیم به آن‌ها آموزش می‌دهند. کتاب شاهزادۀ بافنده یکی از کتاب‌های مجموعۀ «قصه‌ها و افسانه‌های مردم دنیا» است؛ مجموعه‌ای که آینۀ فرهنگ مردم دنیا است و تلاش می‌کند آیین‌ها، سنت‌ها و باورها را به خوانندگانش انتقال دهد.

کتاب سه پند، به زبانی ساده، روان و شیرین برای سنین کودک و نوجوان نوشته شده است. قصه‌های مجموعۀ دنیا خانۀ من است، پندآموز هستند و کودکان را با هم با افسانه‌های قدیمی، احوالات گذشتگان و تجربیاتشان آشنا کرده و نکات بسیار مهم و عمیقی را منتقل می‌کنند. مجموعۀ دنیا خانۀ من است چندین جلد دارد و هرکدام مربوط به یک کشور است؛ کتاب سه پند، داستانی از کشور قبرس است.

داستان سه پند دربارۀ مرد فقیر و ساده‌ای است که تصمیم‌ می‌گیرد روستا و همسرش را ترک کند تا بتواند کار بهتر با دستمزد بیشتری پیدا کند؛ چون با کاری که در محل زندگی‌اش انجام می‌داد فقط قدرت خریدن یک نان داشت. مرد فقیر در مزرعۀ یک مرد ثروتمند کاری پیدا می‌کند و مدت طولانی آنجا می‌ماند. او که حالا پول به دست آورده و قصد بازگشت به خانه را دارد، با پیشنهاد عجیبی روبه‌رو می‌شود. مرد ثروتمند پیشنهاد می‌کند در ازای دریافت سکه به او پند بدهد. آیا مرد فقیر این کار را می‌کند؟ آیا پندها ارزش پول‌ها را دارد؟ کودکان با خواندن داستان زیبای سه پند، مفهوم صبوری را یاد می‌گیرند و متوجه می‌شوند که در هر کاری نباید عجله کرد.

خواندن کتاب سه پند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان، نوجوانان و علاقه‌مندان به افسانه‌های ملل مختلف پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سه پند

«بالاخره روز رفتن رسید. یورقیس کمی لباس، نان خشک و اسلحه‌اش را داخل یک بقچهٔ بزرگ گذاشت و بعد از خداحافظی با همسرش راه افتاد. یورقیس رفت و رفت و رفت تا که به یک شهر رسید. خارج از شهر مزرعۀ یک مرد ثروتمند بود. یورقیس همان جا کار پیدا کرد. او گوسفندها، بزها و گاوها را نگه می‌داشت. هر روز آن‌ها را به چرا می‌برد و بعدازظهر شیرشان را می‌جوشاند. او هر روز موقع کار به همسرش و روستای کوچکش فکر می‌کرد. دلش خیلی تنگ شده بود؛ ولی هنوز برای برگشتن زود بود باید چند سالی آنجا کار می‌کرد و پول در می‌آورد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸ صفحه

حجم

۵٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۲۸ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۷,۲۰۰
۷۰%
تومان