دانلود و خرید کتاب لباس عروس نلسون رودریگز ترجمه رضا عابدین زاده

معرفی کتاب لباس عروس

کتاب لباس عروس نوشتهٔ نلسون رودریگز و ترجمهٔ رضا عابدین زاده است. نشر قطره این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی حاوی یک نمایشنامهٔ تراژیک سه‌پرده‌ای.

درباره کتاب لباس عروس

کتاب لباس عروس دربردارندهٔ یک نمایشنامهٔ سه‌پرده‌ای نوشتهٔ نلسون رودریگز است. «اِلِید»، «لوسیا»، «پدرو»، «مادام کلسی» (زنی عشوه‌گر از ۱۹۰۵)، زنی با روبند، خبرنگار اول (پیمنتا)، خبرنگار دوم، خبرنگار سوم، خبرنگار چهارم، مردی از زمان گذشته (مرد ریشو)، زنی از زمان گذشته، دومین مرد از گذشته (پسر عاشق‌پیشه)، نظافتچی (که درست شبیه پدرو است)، مرد پالتوپوش (که درست شبیه پدرو است)، دوست‌پسر مادام کلسی و قاتل (که درست شبیه پدرو است)، زنی در حال خواندن روزنامه، «گاستائو» (پدر اِلید و لوسیا)، «دونا لیجیا» (مادر اِلید و لوسیا)، «دونا لورا» (مادر شوهر اِلید و لوسیا)، دکتر اول، دکتر دوم، دکتر سوم و دکتر چهارم شخصیت‌های این متن نمایشی هستند. 

نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب لباس عروس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و علاقه‌مندان به نمایشنامه‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب لباس عروس

«کلسی: (آرام و آزرده.) مگه چه خطایی کردم؟

مادر: خطا! (لحنش تغییر می‌کند.) یه پسر، درواقع یه بچه، ساعت دو، سه، چهار صبح می‌آد خونه. متوجه نیستی؟

تاریکی، صدای اِلید.

اِلید: (صدا از میکروفون.) اما من باز دارم همه‌چیز رو قاتی می‌کنم. آلفردو جرمانت، یه اسمه توی یه اُپرا.

لا تراویاتا، اُپرای لا تراویاتا! پدرِ پسره اومد تا از دختره توضیح بخواد. همه‌چیز توی سرم به‌هم ریخته کلسی!

نور در سطح خاطره. کلسی و مادرِ دوست‌پسرش. لحن اجرا متفاوت است اما کماکان مضحک و مسخره است.

کلسی: (با ناله و شِکوه.) اون مرد با چشم‌ها و نگاه‌های هیزش بدجوری خیره می‌شه به آدم.

مادر: (کاملاً پریشان.) داری اغراق می‌کنی. اسکارلت!

کلسی: رِت ارزش ورود به یه خونهٔ اصیل و دلنشین رو نداره!

مادر: (پاهایش را روی هم می‌اندازد، رفتاری کاملاً ناشایست دارد.) اگرچه اشلی هم زیادی عارف مسلکه، خیلی زیادی. اون‌جوری هم دوست ندارم.

کلسی: (گریان و ناراحت.) اشلی از ملانی خواستگاری کرده. می‌خواد با اون ازدواج کنه!

مادر: (با تأکید.) اگه من جای تو بودم، رِت رو انتخاب می‌کردم، صدبار بهتر از اون یکیه!

کلسی: (اشک‌بار.) گمون نکنم!

مادر: (هوس‌انگیز و توصیفگر.) آه، اما اون بهتره بچه! دیدی چقدر قویه؟ خیلی قوی!

تاریکی.

اِلید: (صدا از میکروفون.) می‌بینی کلسی؟ باز هم همون‌طوری شد. با خودم فکر می‌کنم دارم ماجرای تو رو تعریف می‌کنم و دارم هرچی رو که راجع به جنایت توی روزنامه‌ها خوندم می‌گم، و بعد به خودم می‌آم و می‌بینم همه‌چیز رو قاتی کرده‌ام! لا تراویاتا و بربادرفته رو قاتی می‌کنم... با قتل تو! شگفت‌آوره. (مکث.) نیست؟

نور در سطح خاطره. رفتار کلسی و مادرِ دوست‌پسر، اکنون طبیعی و عادی است.

مادر: (تهدیدکنان.) این آخرین‌باره که ازت می‌خوام، تمومش می‌کنی یا نه؟

کلسی: (به نرمی.) هر چیزی از من بخواه جز این. این رو نخواه.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
می‌دونی می‌تونیم چی‌کار کنیم؟ کلسی: چی‌کار؟ دوست‌پسر:حدس بزن. کلسی: بگو. دوست‌پسر: (به‌آرامی.) باهم بمیریم.
پویا پانا
با وجود کتاب‌هات، کلاً یادت می‌ره که من حتی وجود دارم.
پویا پانا
هر آنکه مرده است در آرامش است.
پویا پانا
به‌نظرم یه جورهایی قشنگه که دو تا خواهر هم‌زمان از یه مرد خوششون بیاد. واقعاً نظرم اینه!...
پویا پانا
من به‌شدت ترجیح می‌دم یه عیاش باشم تا یه احمق!
پویا پانا
اِلید: چرا بعدش همچین کاری نکردی؟ تقصیر منه که تو بلد نیستی چطوری یه مرد رو تصاحب کنی... یا پسش بگیری؟ یا اینکه تو اون‌جور زن باعرضه‌ای نیستی، تقصیر منه؟ ها؟ زن روبنددار: (با خشم.) من هیچ‌وقت بی‌شرمی تو رو نداشتم. اِلید: (بی‌درنگ.) وقتی عاشقی، بی‌شرمی چه اهمیتی داره؟ زن روبنددار: (خسته از جدل.) خب بحث کردن بی‌فایده‌اس. اِلید: (خشمگین.) کاملاً بی‌فایده!
پویا پانا

حجم

۷۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

حجم

۷۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۲ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۷۰%
تومان