کتاب آفاق فکرت در سپهر فطرت
معرفی کتاب آفاق فکرت در سپهر فطرت
کتاب آفاق فکرت در سپهر فطرت حاصل گفتوگوی غلامرضا اعوانی و حامد زارع است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب آرای «غلامرضا اعوانی».
درباره کتاب آفاق فکرت در سپهر فطرت
کتاب آفاق فکرت در سپهر فطرت روایتگر سادگیها و پیچیدگیهای زندگی فکری غلامرضا اعوانی و فرازوفرودهای تفکر حکمی او است؛ تفکری که منتقد جدایی علم از حکمت و حتی دین از حکمت است. کتاب حاضر مصاحبههای چندینسالۀ حامد زارع با غلامرضا اعوانی را در بر گرفته است. این اثر از چهار فصل تشکیل شده است. فصل نخست با عنوان «سالشمار زندگی» دربرگیرندۀ حوادث، حالات و حاشیۀ زندگی دکتر غلامرضا اعوانی است. فصل دوم با عنوان «نگرش علمی»، معرفتشناسی و هستیشناسی را مورد تدقیق قرار داده است. فصل سوم با عنوان «رویکرد حکمی» یک تبیین از طریق چندین توضیح دربارۀ نظام حکمی غلامرضا اعوانی را ارائه کرده است. فصل چهارم با عنوان «حکیمان الهی» بررسی مصداقی چند نفر از حکمای الهی مورد توجه این استاد است. بیشتر مصاحبههای این کتاب در ساختمان زیبا و تاریخی «مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران» یا همان «انجمن فلسفه» انجام شده است؛ انجمنی که بههمت «سید حسین نصر» در دهۀ ۱۳۵۰ خورشیدی تأسیس شد و غلامرضا اعوانی سالها ریاست آن را بر عهده داشت. کتاب آفاق فکرت در سپهر فطرت به احترام همۀ فیلسوفانی که در چندین دهه به این انجمن رفتوآمد داشتهاند، بهخاطرۀ همیشهزندۀ انجمن فلسفۀ ایران تقدیم شده است.
غلامرضا اَعْوانی در ۵ اسفند ۱۳۲۱ در سمنان به دنیا آمد. او پژوهشگر، مترجم و استاد پیشین گروه فلسفهٔ دانشگاه شهید بهشتی، یک چهرهٔ ماندگار ایران در سال ۱۳۸۲، عضو پیوستهٔ فرهنگستان علوم، رئیس انجمن حکمت و فلسفهٔ ایران، رئیس سابق مؤسسهٔ پژوهشی حکمت و فلسفهٔ ایران و برگزیدهٔ جایزهٔ علمی علامه طباطباییِ بنیاد ملی نخبگان در سال ۱۳۹۰ بوده است. او به زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، یونانی باستان، سمنانی و لاتین مسلط است و کتابهای گوناگونی در حوزهٔ فلسفه به رشتهٔ تحریر در آورده است. پیشگفتار کتاب حاضر نوشتهٔ اوست.
خواندن کتاب آفاق فکرت در سپهر فطرت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب فلسفه و آرای «غلامرضا اعوانی» پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب آفاق فکرت در سپهر فطرت
«شما با چهرههای علاقهمند به پژوهش در باب عرفان و تصوف نظیر دکتر سید حسین نصر و پرفسور توشیهیکو ایزوتسو حشر و نشر علمی و فکری داشتهاید. از سوی دیگر، با چهرههایی نظیر ویلیام چیتیک نیز همکار بودهاید. این سوابق به ما میگوید که زمینه علمی شما سنتی و عرفانی است تا علمی و فلسفی. نظر خود شما چیست؟
اجازه بدهید برای پاسخ دادن به این پرسش یک مقدمه تاریخی عرض کنم. پرفسور توشیهیکو ایزوتسو در سال ۱۳۴۸ به ایران آمدند. در آن دوران بنده و آقای ویلیام چیتیک دو اتاق جداگانه در یک واحد مسکونی کرایه کرده بودیم. بنده آقای دکتر چیتیک را دورادور از زمان تحصیل در دانشگاه آمریکایی بیروت میشناختم.
او نیز همانند من پس از شرکت در سخنرانیهای دکتر نصر به مطالعات اسلامی علاقهمند شده و برای تحصیل به ایران آمده بود و در دانشکده ادبیات در رشته زبان و ادبیات فارسی که مخصوص دانشجویان خارجی بود تحصیل میکرد. در دانشگاه تهران بود که رابطه دوستانهای با همدیگر آغاز کردیم. ما هر دو دانشجو بودیم و با یکدیگر خانهای دانشجویی در کوچه آسمان نزدیک پارک دانشجوی فعلی، که بعدها در نزدیکی آن انجمن فلسفه تشکیل شد، کرایه کردیم. پنج سال در آن خانه زندگی دانشجویی داشتیم و چون برای تقویت زبان فارسیاش از او قول گرفته بودم با منانگلیسی صحبت نکند، دایم با یکدیگر به زبان فارسی درباره مباحث و مسائل فلسفی صحبت میکردیم. روزی آقای چیتیک به من گفتند که یک استاد ژاپنی به تهران آمده است که بسیار اهل فضل است. چیتیک پیشنهاد داد تا در جلسات شرح فصوص الحکم ابنعربی ایزوتسو شرکت کنیم. در ابتدا تنها ما دو نفر در این جلسات خصوصی شرکت میکردیم. سطح جلسات واقعا بالا بود و مطالب بسیار عمیقی مطرح میشد. پیش از حضور در این جلسات درس، ابتدا باید همه شروح فصوص را از کاشانی گرفته تا قیصری میخواندیم و از لحاظ علمی آماده میشدیم. بعد از آن بود که ایزوتسو در مورد فصوص بحث میکرد. این جلسات به مدت سه سال و به صورت مداوم ادامه داشت تا اینکه انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران تأسیس شد.
فکر تأسیس انجمن شاهنشاهی فلسفه متعلق به ایزوتسو بود یا اینکه دکتر نصر تأسیس انجمن را پیشنهاد کرد؟
به نظر من دکتر نصر بود که همیشه پیگیر تأسیس انجمنی برای فلسفه در ایران بود. البته در جشن افتتاحیه انجمن، که در باشگاه بانک سپه در خیابان تخت طاووس (شهید مطهری کنونی) برگزار شد، همه این بزرگان و چهرههایی نظیر محسن مهدی حضور داشتند. ممکن است حضور فلاسفهای مانند ایزوتسو و کربن در ایران مسبب تأسیس انجمن شده باشد، اما باید اذعان داشت که بانی اصلی انجمن دکتر نصر بوده است.
آقای دکتر، بعد از تأسیس انجمن شاهنشاهی فلسفه ایران به همت دکتر نصر، چه ارتباطی با آن مرکز داشتید؟
من تنها به دنبال کار علمی و مطالعات فلسفی بودم. این نکته را بگویم که جلسات خصوصیای که ما پیش از این با ایزوتسو داشتیم و قدری گسترش پیدا کرده بود، به انجمن منتقل شد. بعد از تأسیس انجمن، کلاسهای کربن هم در آنجا تشکیل میشد و کمکم انجمن به مرکز فلسفی مهمی در آسیا تبدیل شد. وجود انجمن برای نسل ما غنیمت بود چون میتوانستیم از محضر اساتید برجسته در یک مرکز به صورت همزمان بهره ببریم. در کلاسهای ایزوتسو که در انجمن برگزار میشد، بنده به همراه جیمز موریس، ویلیام چیتیک و همسرش سرکار خانم ساچیکو موراتا وهمچنین آقای دکتر نصراللّه پورجوادی که بعدها به جمع ما اضافه شد مشارکت فعال داشتیم. من همکاری علمی خاصی با مرحوم آقای ایزوتسو داشتم. ایشان رساله جذوات و مواقیت میرداماد را برای تصحیح و ترجمه به زبان انگلیسی به بنده داد که البته قدری سستی کردم و آن کار را به سرانجام نرساندم. یک کار مشترک هم با ایشان روی شرح حکمة الاشراق قطبالدین شیرازی انجام دادیم که با دوره پیروزی انقلاب همزمان شد و تمام یادداشتهایمان و فیشهایی که تهیه کرده بودیم گم شد. به خاطر دارم که در یک فرصت مطالعاتی که پیش از انقلاب در آلمان بودم یک نسخه نفیس از شجرهالالهیه شهرزوری پیدا کردم و قرار شد با آقای پرفسور ایزوتسو تصحیح کنیم که آن هم متأسفانه به جایی نرسید.»
حجم
۴۱۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه
حجم
۴۱۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۹۱ صفحه