کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ گابریل مارسل
معرفی کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ گابریل مارسل
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ گابریل مارسل نوشتهٔ برایان ترینور و ترجمهٔ سیدحسین حسینی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است؛ جلد ۸۳ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد».
درباره کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ گابریل مارسل
کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ گابریل مارسل (Gabriel (-honore) marcel; The Stanford Encyclopedia of Philosophy) جلد ۸۳ از مجموعهٔ «دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد» است. این کتاب که ۱۵ فصل دارد، شما را با آرای «گابریل مارسل» آشنا میکند؛ فیلسوف، منتقد تئاتر، نمایشنامهنویس و موسیقیدانی که در سال ۱۸۸۹ به دنیا آمد و در ۱۹۷۳ میلادی درگذشت. او در سال ۱۹۲۹ کاتولیک شد و فلسفهاش بعدها «اگزیستانسیالیسم مسیحی» نام گرفت. او علاوهبر آثار فراوان فلسفی، حدود ۳۰ نمایشنامه نوشته است. در سالهای ۱۹۴۹ - ۱۹۵۰ درسگفتارهای «گیفورد» را در دانشگاه ابردین ایراد کرد که در دو جلد به نام «راز هستی» منتشر شد و... . با او آشناتر شوید.
دانشگاه استنفورد انتشار این دانشنامه را در سال ۱۹۹۵ میلادی آغاز کرد. پس از مدتی متن کامل مقالات را در اینترنت در دسترس علاقهمندان قرار داد. کسانی که در تدوین این دانشنامهٔ بزرگ نقش دارند، از استادان و مؤلفان بهنام در حوزهٔ فلسفه هستند. این دانشنامه به سرپرستی دکتر «ادوارد ن. زالتا» صدها مدخل دارد و یکی از بهترین راهها برای آشنایی مقدماتی با مباحث فلسفی است. «مسعود علیا» در سال ۱۳۹۲ با همکاری انتشارات ققنوس، تصمیم به ترجمهٔ بعضی از مدخلهای این دانشنامه گرفت. او بههمراه مترجمانی نامآشنا آخرین ویراست مقالات دانشنامهٔ فلسفهٔ استنفورد را با حفظ سبک و زبان به پارسی برگرداند. انتشارات ققنوس این مجموعه را با کسب اجازه از گردانندگان این دانشنامه (بهویژه دکتر زالتا) منتشر کرده است. عناوین بعضی از این جلدها عبارت است از «مفهوم شر»، «فلسفهٔ دین»، «عقل به روایت کانت»، «زیباییشناسی فمینیستی»، «ژاک لکان»، «اخلاق ارسطو»، «باروخ اسپینوزا»، «فیشته» و «پدیدارشناسی».
خواندن کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ گابریل مارسل را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ آرای یک فیلسوف، منتقد تئاتر، نمایشنامهنویس و موسیقیدان («گابریل مارسل») پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دانشنامه فلسفه استنفورد؛ گابریل مارسل
«مارسل در موقعیتهای گوناگونی درباره هستی سخن گفته است، اما یکی از گویاترین مدخلهای این بحث، تمایزی است که میان بودن و داشتن میگذارد. این تمایز در برخی موارد بدیهی است و، بنابراین، چندان مطلب خاصی بیان نمیکند. از باب نمونه، بیشتر مردم بهآسانی تصدیق میکنند که میان داشتن خانه و مهماننواز بودن تفاوتی وجود دارد. با این همه، موارد دیگری هست که در آنها تمایز بین چیزی داشتن و به گونهای بودن بسیار مهمتر است. از باب نمونه، هنگامی که امیدواریم، امید جزء داشتههایمان نیست، بلکه امیدوار هستیم. به همین ترتیب، ما باور نداریم [یعنی باور جزء داشتههایمان نیست]، بلکه باورمند هستیم.
مثال شاخص مارسل درباره بودن و داشتن نمونهای است که هر دو سوی این تمایز را در بر میگیرد: "بدن من"؛ بدن من، تا آنجا که بدن من است، هم چیزی است که من دارم و هم چیزی است که من هستم، و هیچیک از این وصفها بهتنهایی نمیتواند آن را به طور بسنده توضیح دهد. من میتوانم بدنم را به وجهی جدا از خود به عنوان ابزار در نظر بگیرم. ولی با اینکار، یعنی فاصله گرفتن از بدنم برای درک آن به عنوان یک عین، به عنوان چیزی که جزء داشتههای من است، بدن من دیگر بدن "من" محسوب نمیشود. در اینجا من میتوانم "یک" بدن داشته باشم، اما نه بدن "خودم". به محض اینکه این پیوستگی را در نظر بگیرم که بدن مورد بحث، بدن من است، نه یک بدن، این بدن دیگر چیزی نیست که صرفاً داشته باشم، بلکه علاوه بر این، خود من است، همان چیزی است که هستم. از سوی دیگر، این را نیز نمیتوان گفت که من فقط بدنم هستم. من میتوانم در شرایط خاصی با بدنم مثل ابزار رفتار کنم و از این طریق آن را از سر خود باز کنم. شخصی که در تصادف پایش را از دست میدهد، شأنِ شخص بودنش کاهش نمییابد و، بنابراین، بدن ما به یک معنا عینی است که داریم.»
حجم
۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه