کتاب الهه خاموش معبد
معرفی کتاب الهه خاموش معبد
کتاب الهه خاموش معبد نوشتۀ سمیه سیدیان در انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است. این کتاب، رمانی مناسب برای نوجوانان و جزو کتابهای پرنده آبی در گروه کودک و نوجوان نشر است.
درباره کتاب الهه خاموش معبد
کتاب الهه خاموش معبد، داستانی فانتزی دارد که بهصورت سومشخص روایت میشود و دربارۀ دختری به نام آناهید است. آناهید دختر نوجوانی است که با مادربزرگش زندگی میکند. تولد آناهید نزدیک است در حالی که هیچ دوستی ندارد و او تصمیم میگیرد تولدش را در یک آتشکده برگزار کند؛ اما این تصمیم با مخالفت مادربزرگش روبهرو میشود. آناهید که هیچ چیز از گذشتۀ خود نمیداند علت مخالفت مادربزرگش را درک نمیکند و به همین دلیل تصمیم میگیرد تا هر طور شده به آتشکده برود.
الهه خاموش معبد، داستان رازهای سربهمهر است. رازهایی مربوط به گذشتههای دور که همواره کسانی سعی میکنند پاسدار آنها باشند و مقابل برملاشدنشان بایستند. داستان دختری است که در زمان حال زندگی میکند؛ اما زندگی و تقدیرش به افسانههای دور گره خورده است و از کودکی او را در هالهای از راز نگه داشتهاند. آناهید دور از دنیایی که از زمان تولد متعلق به آن بوده نگه داشته شده است، سرنوشتی که قبلتر از آنکه او به دنیا بیاید در دفتر زندگیاش ثبت شده است. آدمیزاد هیچوقت یارای مقابله و مبارزه با سرنوشت را ندارد و باید روزی در مقابل آن قرار بگیرد و رازها بالاخره برملا میشوند. رمان الهه خاموش معبد داستان جنگیدن برای زندگی است. داستان زمین، زمینی که توسط انسان خشک و بیآب شده و تشنه است. داستان بر پایۀ دو نماد شکل گرفته است: خاک و آب که دو عنصر حیاتی زیستن و دو مادۀ اساسی و حیاتی آفرینش. هر جا سخن از زمین است و آب طبیعتاً صحبت از زنانگی و مادرانگی هم هست. زنی که همیشه بار هستی، تولد و مرگ بر دوش او بوده و هست.
کتاب الهه خاموش معبد اولین رمان سمیه سیدیان است جایزۀ کتاب سال البرز را از آن خود کرد.
خواندن کتاب الهه خاموش معبد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به نوجوانان دوستدار رمانهای فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب الهه ی خاموش معبد
«هوا طوفانی بود... رعد و برق یه لحظه هم قطع نمی شد... بارون مثل سیل از آسمون می بارید ... همه چی به هم ریخته بود مردم ترسیده بودن.... نمی دونستن باید چیکار کنن ... هر روز خبر مرگ زن ها می اومد... آناهید صندلی پشت میز ناهارخوری را کشید نزدیک مامان بزرگ و نشست رویش مامان بزرگ زانویش را مالید و ادامه داد: الهه ها شرور شده بودن... با نیروهای اهریمنی تبانی کردن قدرت چشم هاشون رو کور کرده بود... معبد دیگه امن نبود.»حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه