کتاب خاطرات آیت الله احمدی میانجی
معرفی کتاب خاطرات آیت الله احمدی میانجی
کتاب خاطرات آیت الله احمدی میانجی بهقلم عبدالرحیم اباذری را انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است. این کتاب به شرح زندگی و فعالیتهای آیتالله احمد میانجی میپردازد.
درباره کتاب خاطرات آیت الله احمدی میانجی
روایت خاطرات در تبیین ابعاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است. اسناد تصاویر و حتی ثبت وقایع هرگز بهتنهایی نمیتوانند بیانکنندهٔ زوایای پیدا و پنهان تاریخ باشند چرا که انگیزهها و آرمانها، اخلاصها و ایثارها، تصمیمات پنهانی با نقایص و کاستیهای فراوان از چشم و گوش سندساز و عکاس و مورخ مخفی اما در اذهان باقی میمانند. خاطرات میتوانند منابع مکتوب تاریخ را گویا کنند و آنچه را که از دیدهها پنهان مانده، آشکار نمایند؛ خصوصاً افرادی که خود جزء تاریخسازان بودهاند. مرکز اسناد انقلاب اسلامی بهخاطر رسالتی که در تدوین تاریخ انقلاب اسلامی به عهده گرفته است، صدها ساعت خاطره را از شاهدان تحولات و وقایع ضبط کرده است و تاکنون چندین کتاب خاطره را با هماهنگی راویان منتشر نموده است. آیتالله احمدی میانجی عضو جامعهٔ مدرسین و استاد اخلاق حوزهٔ علمیهٔ قم بود. این دو خصوصیت بر اهمیت خاطرات وی از جهت محتوا و صحت میفزاید و امید است انتشار این کتاب به بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی کمک نماید. ویژگی منحصربهفرد این خاطرات در این است که آیتالله میانجی رابط جامعهٔ مدرسین و آیتالله شریعتمداری بوده است و انگیزهٔ اصلی آیتالله از بازگویی خاطرات در همین نکته نهفته است. این کتاب کوشیده تا وقایع زندگی این شخصیت و ارتباط آن با تاریخ انقلاب را کاویده و کوشیده ازاینطریق باب مطالعه و تفحص بیشتر را باز کند.»
خواندن کتاب خاطرات آیت الله احمدی میانجی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به تاریخ معاصر ایران و دوستداران زندگینامهها از خواندن این کتاب سود خواهند برد.
بخشی از کتاب خاطرات آیت الله احمدی میانجی
«نام من علی احمدی است و در منطقهٔ اوچتپه واقع در چهارفرسخی غرب شهر میانه از استان آذربایجان شرقی به دنیا آمدم. تاریخ تولدم طبق شناسنامه ۱۳۰۴ه.ش میباشد؛ اما با اندکی تأمل، تاریخ تولدم تابستان ۱۳۰۵ میباشد؛ چون که مرحوم پدرم تاریخ تولدم را پشت یکی از کتابهایش به نام «جامع الاخبار» چهارم محرم ۱۳۴۵ه. ق یادداشت کرده است. نام پدرم، حسین علی بوده و خانوادهام تا چند نسل از اهل علم بودهاند. پدرم در آن منطقه که حدود پانزده آبادی را در برمیگیرد به اصطلاح «آقا»ی منطقه بوده است که اگرچه از راه کشاورزی امرار معاش مینموده اما اموری از قبیل منبر، پاسخ به سؤالات شرعی و اصلاح بینالناس را نیز به عهده داشت. لازم است بهعنوان ادای حق در اینجا توضیح بیشتری دربارهٔ زندگانی مرحوم پدرم بدهم. ایشان بنا به آنچه به خط خودشان نوشتهاند، در سال ۱۳۳۱ قمری وارد مدرسهٔ حسن پادشاه تبریز شده و تا سال ۱۳۳۶ در آنجا به تحصیل اشتغال داشته است. کتاب لمعه را در همانجا آموخته است. سال ۱۳۳۶ که قحطسالی پیش میآید، ایشان بهاجبار ترک تحصیل نموده و به شغل کشاورزی اشتغال میورزد و علاوهبر آن وظایف عالم دینی را نیز عهدهدار میگردد. در خانهاش به روی همه باز بود. نیروهای دولتی و غیردولتی و حتی اربابها که مالکین آن زمان بودند به خانهٔ ایشان میآمدند و مهمان میشدند و بهاصطلاح میخوردند و میرفتند. حتی زنوشوهرها که اختلاف داشتند آنجا میآمدند و تا زمانی که بین آنان صلح و صفا برقرار میشد مهمان پدرم بودند. تمام درآمد خودش را صرف همین امور میکرد و لذا در بین تمام اهالی منطقه حتی اربابها و مالکین از نفوذ و احترام خاصی برخوردار بود. من یادم است روزی دو نفر از جوانها را برای تأدیب کتک زد و آنها هم ناراحت نشدند؛ چرا که باورشان این بود که ایشان از جایگاه پدری آنان را تأدیب کرده است؛ آنها خودشان را مقصر میدانستند. از نصیحت به ملوک و رعایا کوتاهی نمیکرد به مردم و رعایا توصیه میکرد که تقلب در کارتان نباشد و کار خودتان را درست انجام دهید و به اربابها و مالکین سفارش میکرد که رعیت، بندگان خدا هستند به آنها ظلم نکنید آنها را اذیت نکنید و این بود که از هر دو طرف مورد احترام و اکرام بود. علما و روحانیونی که از مراکز علمی مثل قم و دیگر جاها برای تبلیغ میآمدند در خانهٔ ما سکنی گزیده و از آنها پذیرایی میشد. پدرم در جهت حل مشکلات علما و روحانیون تلاش مینمود و حتی گاهی دیون آنها را نیز ادا میکرد. وی بهشدت از روحانیون دفاع میکرد. اگر کسی جسارتی به یک روحانی میکرد ایشان در دفاع از روحانی تا آنجا پیش میرفت که طرف را تنبیه هم میکرد. شدیداً حرمت روحانیون را حفظ میکرد. عشقوعلاقهٔ او به اهلبیت (ع) و حضرت امام حسین (ع) نیز خیلی عجیب بود. گاهی اوقات در خلوت خودش روضه میخواند و گریه میکرد. خلاصه اینکه زندگیاش به تمام معنی روحانی بود و این نحوهٔ زندگی تا آخر عمرش نیز ادامه داشت؛ اگرچه در اواخر عمرش به شهر مهاجرت کرد و بهاصطلاح شهرنشین شد.»
حجم
۶٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه
حجم
۶٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۴۸ صفحه