دانلود و خرید کتاب صوتی یک میلیون جرینگی یا قضیه اوراق کردن لمیوئل پیتکین
معرفی کتاب صوتی یک میلیون جرینگی یا قضیه اوراق کردن لمیوئل پیتکین
کتاب صوتی یک میلیون جرینگی یا قضیه اوراق کردن لمیوئل پیتکین داستانی از ناتانیل وست است که با زبان طنز و همچنین بیان تلخ و گزندهاش، مخاطبان را به دهههای نخستین سده بیستم میلادی در آمریکا میبرد.
نشر صوتی واوخوان این اثر را با ترجمه رضا علیزاده و صدای آرشیا آروین منتشر کرده است.
یک میلیون جرینگی یا قضیه اوراق کردن لمیوئل پیتکین، رمانی تلخ و گزنده است که البته لحن طنزآمیز آن، مانع شده تا فضای داستان تاریک و سیاه باشد. ناتانیل وست در این کتاب، با نگاهی انتقادی به آمریکای دهه سی میلادی مینگرد و در کتابش، به بحرانهای اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دوران اشاره میکند.
کتاب صوتی یک میلیون جرینگی یا قضیه اوراق کردن لمیوئل پیتکین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
شنیدن کتاب صوتی یک میلیون جرینگی یا قضیه اوراق کردن لمیوئل پیتکین را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم.
درباره ناتانیل وست
ناتانیل وست (Nathanael West) ۱۷ اکتبر ۱۹۰۳ در یک خانواده ثروتمند در نیویورک به دنیا آمد و ۲۲ دسامبر ۱۹۴۰ از دنیا رفت. او نویسنده و رماننویسی بود که در سبک کمدی سیاه و طنز مینوشت. از وست تا به حال کتابهای دلشکسته، روز ملخ و یک میلیون جرینگی منتشر شده است.
بخشی از کتاب صوتی یک میلیون جرینگی یا قضیه اوراق کردن لمیوئل پیتکین
(شاید برای خواننده دانستن این که حدس من تا این اندازه صائب بوده جالب باشد. یک دکوراتور داخلی، وقتِ گذشتن از آن حوالی به شدت تحت تاثیر جلوه خانه قرار گرفته و برای خریدش سراغ ارباب برد رفته بود و به همین دلیل آن جناب تصمیم گرفته بود قرارداد خانم پیتکین را فسخ کند. اسم باعث و بانی این تراژدی، آسا گلداستاین، و شغل شریف او خرید و فروش « نماهای داخلی و خارجی مستعمراتی » بود.آقای گلداستاین تصمیم داشت قطعات خانه را از هم جدا و دوباره آن را در ویترین مغازه اش در خیابان پنجم نیویورک سرهم کند.)
وکیل اسلمپ هنگام ترک خانه محقر در آستانه در به لمیوئل، پسر بیوه زن برخورد. پسر از لای در مادرش را غرق در اشک دید و به آقای اسلمپ گفت: «به مادرم چه گفتی که گریهاش انداختی؟»
وکیل گفت: «برو کنار پسر!» و لم را با چنان شدتی هل داد که جوانک بیچاره از پلههای آستانه به زیرزمین که بدبختانه درش باز مانده بود سقوط کرد. زمانی که لم خود را از آنجا رهانید، آقای اسلمپ راه جاده پایین را پیش گرفته و دور شده بود.
قهرمان ما اگرچه هفده ساله، اما جوانکی نیرومند و پرشور، اگر به خاطر مادرش نبود، دنبال وکیل میرفت. با شنیدن صدای مادر تبری را که برداشته بود از دست انداخت و برای دلداری دادن او داخل خانه دوید.
بیوه زن بینوا ماجرایی را که تا حال مشغول روایت آن بودیم برای پسر تعریف کرد و آن دو غرق اندوه نشستند. هرچه به مغز خود فشار آوردند، راهی برای حفظ سرپناه خود پیدا نکردند.
سرانجام لم در اوج نومیدی تصمیم گرفت برود و با آقای ویپل، برجسته ترین شهروند اوتس ویل دیدار کند. آقای ویپل زمانی رئیس جمهور ایالات متحده بود و او را از مِین تا کالیفرنیا با اسم محبت آمیز ویپل « کاکلی » میشناختند. پس از چهار سال ریاست موفقیت آمیز، کلاه سیلندرش را به اصطلاح کوبیده و گاوآهن کرده و با سر باز زدن از ریاست مجدد ترجیح داده بود به زادگاهش اوتس ویل برگردد و دوباره شهروند معمولی شود. تمام وقت خود را بین گوشه دنجش در گاراژ و بانک ملی رت ریور که شخصاً ریاستش را بر عهده داشت میگذراند.
آقای ویپل بارها به لم اظهار علاقه کرده بود و جوانک احساس می کرد شاید او بخواهد برای نجات خانه به مادرش کمک کند.
زمان
۴ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۲۲۳٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۴ ساعت و ۳ دقیقه
حجم
۲۲۳٫۹ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد