کتاب بی منطقی های هر روز ما (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب بی منطقی های هر روز ما (خلاصه کتاب)
کتاب الکترونیکی بیمنطقیهای هر روز ما (خلاصه کتاب) نوشتۀ دن آریلی با ترجمۀ گروه مترجمان شنیدار، توسط انتشارات شنیدار نگار نوین منتشر شده است. این کتاب خلاصهشدهٔ نسخهٔ اصلی است و به بررسی نیروهای پنهانی میپردازد که تصمیمگیریهای انسانی را هدایت میکنند.
درباره کتاب بیمنطقیهای هر روز ما (خلاصه کتاب)
کتاب بیمنطقیهای هر روز ما ترکیبی از روانشناسی، اقتصاد و علوم رفتاری است و تلاش میکند رفتارهای غیرمنطقی انسانها را با روشهای علمی توضیح دهد. دن آریلی در این اثر، با طرح سؤالاتی جذاب مانند «چرا اغلب بیشتر از ارزش واقعی کالاها هزینه میکنیم؟» یا «چرا تصمیمات اشتباه را بارها تکرار میکنیم؟»، به دنبال روشن کردن سازوکارهایی است که بر تصمیمگیری انسانها اثر میگذارند.
این اثر به موضوعاتی مانند تأثیر قیمتگذاری، نقش عواطف در تصمیمگیری، یا نحوه تعامل میان گزینههای انتخابی میپردازد. دن آریلی در این کتاب نشان میدهد که انتخابهای ما همیشه از منطق و استدلال ناشی نمیشوند، بلکه تحت تأثیر عواملی مانند محیط، سوگیریهای ذهنی و حتی تأثیرات فرهنگی هستند. دن آریلی، یکی از پژوهشگران حوزه اقتصاد رفتاری، در این اثر به طور مفصل توضیح میدهد که چرا رفتارها و تصمیمات ما اغلب غیرمنطقی هستند، اما در عین حال میتوانند الگوهای پیشبینیپذیری داشته باشند. این کتاب با استفاده از مثالها و آزمایشهای روانشناسی، نشان میدهد که چگونه عواملی مانند مقایسههای اجتماعی، اثر لنگر، و عواطف، انتخابهای ما را تحت تأثیر قرار میدهند.
دن آریلی استاد اقتصاد رفتاری و روانشناسی در دانشگاه دوک است و تحقیقات او در حوزه رفتار غیرمنطقی انسان شهرت جهانی دارد. او نویسنده چندین کتاب پرفروش دیگر مانند The Upside of Irrationality و The Honest Truth About Dishonesty است و مقالات او در نشریات معتبر علمی و عمومی منتشر شدهاند. آریلی در آثار خود به روشنی و با استفاده از طنز، یافتههای علمی را برای عموم توضیح میدهد.
کتاب بیمنطقیهای هر روز ما (خلاصه کتاب) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به روانشناسی، اقتصاد رفتاری و علوم اجتماعی، مدیران و تصمیمگیرندگان سازمانی و افرادی که میخواهند با خطاهای ذهنی و رفتاری خود آشنا شوند، مناسب است.
بخشی از کتاب بیمنطقیهای هر روز ما (خلاصه کتاب)
«یکی از ویژگیهای ذهن انسان این است که نمیتواند ارزش هر چیزی را به طور مطلق بسنجد و برای ارزیابی، نیاز دارد چیزهای مختلف را با هم مقایسه کند. ذهن ما اساساً بر پایه مقایسه عمل میکند و حتی برای این کار، زحمت زیادی به خود نمیدهد؛ هر آنچه را که دم دست باشد با هم مقایسه میکند و سپس، نتیجه میگیرد.
برای مثال، فرض کنید به رستورانی شیک رفتهاید و میخواهید غذا سفارش دهید. با مشاهده منو متوجه میشوید که به رستوران نسبتاً گرانقیمتی قدم گذاشتهاید، اما به هر حال میخواهید آنجا غذا بخورید. بنابراین، ذهن شما مشغول به کار میشود، قیمت غذاهای مختلف منو را با هم مقایسه میکند و گزینهای را که به نظر مناسبتر میآید انتخاب مینماید. ذهن شما دیگر برایش مهم نیست که دو خیابان آنطرفتر، میتوانستید با نصف این قیمتها هم غذایی لذیذ میل کنید.
در واقع، ذهن ما با مقایسه دمدستترین چیزها، فرآیند تصمیمگیری را برایمان آسانتر میکند؛ گرچه در بسیاری از موارد، نتیجه تصمیمگیری، نابخردانه است و ما فریب میخوریم!
بسیاری از بازاریابان، از همین مسئله برای فریب مشتریان و فروش محصولات گرانقیمت خود استفاده میکنند. آنها در میان محصولات ارائهشده، محصولی با قیمت بسیار بالاتر قرار میدهند. این محصول در واقع به عنوان طعمه عمل میکند. مشتریان با مقایسه محصولات پیش رویشان، به این نتیجه میرسند که محصولات دیگر از محصول طعمه ارزانتر هستند و با رضایت خاطر، آنها را میخرند. غافل از اینکه فریب یک ترفند بازاریابی را خورده و محصولی را خریدهاند که یا به آن نیاز نداشتند یا واقعاً گران بوده است.»
حجم
۱۷٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸ صفحه
حجم
۱۷٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸ صفحه