کتاب چگونه کارآمد فکر کنیم (خلاصه کتاب)
معرفی کتاب چگونه کارآمد فکر کنیم (خلاصه کتاب)
خلاصهکتاب چگونه کارآمد فکر کنیم؛ خلاقیت و بازدهی بیشتر (خلاصه کتاب) نوشتهٔ آلن دوباتن و ترجمهٔ رضا اردلان است و شنیدار نگار نوین آن را منتشر کرده است.
درباره خلاصهکتاب چگونه کارآمد فکر کنیم
با مطالعه این خلاصه کتاب می آموزید افکار انسان با او غریبه نیستند.
ذهن انسان دنیای عجیب و ناشناختهای است که اگر بتوانیم کمی، تنها کمی، آن را بشناسیم میتوانیم اتفاقات بسیار خوبی در زندگیمان رقم بزنیم.
ذهن در لحظات مختلف، کارکردهای متفاوتی دارد؛ ممکن است لحظهای منجر به خلاقیت بشود و لحظهای دیگر نتواند حتی اطلاعات سادهای را هم پردازش کند. این امر طبیعی است، اما اغلب مردم به دلیل عدم شناخت ویژگیهای ذهنشان، در موقعیتهای مختلف دست به سرزنش کردن خود و ذهنشان میزنند و تا مرحله تحقیر کردن پیش میروند.
بیشک یکی از دلایل این اشتباه، پیشینه آموزشی غلطی است که در سیستمهای آموزشی همچون مدرسه و دانشگاه پیاده شده است. در این سیستمها، همواره نتیجه تفکر مهم است، نه روند تفکر. افراد برحسب نتایج و میزان تطابق آنها با حقیقت، سنجیده و قضاوت میشوند. در زمان امتحانات، شاگرد باهوش کسی است که بتواند اطلاعاتی که دریافت کرده را عیناً بازتولید کند. اما هیچکس دربارهٔ این حرف نمیزند که شاگردان طی چه روندی اطلاعات را دریافت و پردازش کردهاند.
در اینجا میخواهیم قدری کمبود توجه به فرایند تفکر را جبران کنیم. اتفاقا ما میتوانیم نیروی فکر خود را مدیریت کرده و از آن به بهینهترین شکل ممکن استفاده کنیم.
انسانها میتوانند قسمتهای بهتر ذهن خود را شناسایی و فعال کنند. ما میتوانیم یاد بگیریم به جای پراکنده کردن بهترین و ضروریترین افکار خود، آنها را منظم کرده و به کار بگیریم.
خواندن خلاصهکتاب چگونه کارآمد فکر کنیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید با تمرکز به کارهایتان برسید این خلاصهکتاب را بخوانید.
بخشی از خلاصهکتاب چگونه کارآمد فکر کنیم
«یکی از آموزههای اشتباه رایجی که همه مردم مدنظر قرار میدهند این است که ایدههای عالی همیشه بیرون از ما و در سر فردی باهوشتر، خلاقتر و معتبرتر از خودمان قرار دارند و سر ما جایی نیست که سروکله ایدههای ارزشمند در آن پیدا شود! بدین ترتیب ما عادت کردهایم که اگر ایدهای هم به ذهنمان رسید، آن را به فردی شناستر ربط دهیم و از او نقلقول بیاوریم. انگار که اگر ایده را به نام خود بیان کنیم، پیشاپیش باختهایم.
چنین ذهنیتی باعث شده است تا ما نسبت به دانستن افکار دیگران مشتاقتر باشیم، ایدههای دیگران را بررسی و تحلیل کنیم. بیآنکه به ذهن خود اجازه دهیم تا ایدههای مخصوص به خود را پرورش دهد. اما حقیقت این است که ما بیشتر از سقراط خواندهایم، مسائل بیشتری را تجربه کردهایم، شاید حتی از بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان دغدغهمندتر هم هستیم، ذهن ما به انباری بزرگی تبدیل شده است که هیچ استفادهای از آن نمیشود.
میشل دو مونتِنی، فیلسوف فرانسوی، یکبار گفته بود: «هروقت از یکی از آشنایانم میخواهم به من بگوید درباره فلان موضوع چه میداند، او بلافاصله میخواهد به یک کتاب اشاره کند: حتی جرئت نمیکند قبل از رجوع به لغتنامه و بررسی کردن معنای خارش و ماتحت، بگوید ماتحتش میخارد!
مونتِنی یکی از کسانی است که بهشدت با ناچیز شمردن اذهان و افکار شخصی انسانها مخالف است. از نظر او اگر اجازه بدهیم متفکران و اندیشمندان دیگر مرزهای کنجکاوی ذهن ما را تعریف کنند، بیشک جلوی پیشرفت ذهن خود را خواهیم گرفت. مونتِنی از این طرز تفکر که حقیقت را جایی بیرون از خود و در کتابخانههای قدیمی میداند، انتقاد میکند. از نظر او امکان ندارد حقیقت و دانش تنها محدود به افلاطون یا سقراط در عهد عتیق باشد، ما نیز میتوانیم به آن منابع دست پیدا کنیم. کافیست به خود رجوع کنیم و از فکر کردن نهراسیم.
بله، تفکر آسان نیست؛ در این بین عده زیادی راه چاره را در این دیدهاند که به جای فکر کردن و سختی کشیدن، با کسانی که سختیکشیده و صاحب اندیشهاند همنشین شوند و فضیلت کسب کنند. اما مونتِنی سعی دارد ما را به خودمان بازگرداند.»
حجم
۲۴٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۰ صفحه
حجم
۲۴٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۲۰ صفحه
نظرات کاربران
کتاب مطالب مفید و کاربردی داره و با اینکه خلاصه است میشه خیلی چیزها ازش یاد گرفت
عالی بود
میارزید. یه سری جملات کلیدی داشت که توی ذهنت حک میشه.