کتاب کهکشان بی نشان
معرفی کتاب کهکشان بی نشان
کتاب کهکشان بی نشان سرودهٔ سیدمحمدحسین ابوترابی است. انتشارات پیام آزادگان این مجموعه شعر معاصر را منتشر کرده است.
درباره کتاب کهکشان بی نشان
کتاب کهکشان بی نشان یک مجموعه شعر معاصر را در قالب شعر نو در بر گرفته است. این اشعار در ستایش «سید علیاکبر ابوترابیفرد» سروده شده است. عنوان برخی از شعرهای کتاب حاضر عبارت است از «دهسالگی»، «شنا در رگبار آتش»، «غمزدایی»، «ده روز، ده سال» و «ایمان سیاسی».
میدانیم که شعر فارسی عرصههای گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرنها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر بهدست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصهها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بیمحابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفتاقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشههای اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدانگونه که هیچ جامعهای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشههایش بینیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری بهوجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و بهلحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم میکنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) میدانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو میسرودهاند.
خواندن کتاب کهکشان بی نشان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کهکشان بی نشان
«"یوسف و یعقوب را گم کردهایم"
شهر قد خم کرده افتادهست باز
داغهای دیگری زادهست باز
شهر را اندوه و ماتم آمدهست
در صفر، ماه محرم آمدهست
شهر در توفان شیون گم شدهست
گریه کار هر شب مردم شدهست
شهر قزوین! ماه و خورشیدت چه شد
جلوههای عشق و امیدت چه شد
شهر من! سرخیل سادات تو کو؟
مایهٔ فخر و مباهات تو کو؟
ما چطور این داغ را باور کنیم؟
با چه دستی خاک را بر سر کنیم؟
مردم ای مردم عزاداری کنید
خاندان سوگ را یاری کنید
یوسف و یعقوب را گم کردهایم
ما دو یار خوب را گم کردهایم
وا مصیبت مرشد ما رفته است
تشنگان عشق! دریا رفته است
آتش افتادهست در جان همه
یامحمد (ص) یاعلی (ع) یافاطمه (س)
مرشد ما با خدا مانوس بود
ساکن اشراق یا قدوس بود
غربتی در چهرهاش مشهود بود
آشنایش حضرت معبود بود
آبروی منبر و محراب بود
ناب بود و مثل او نایاب بود
مسجد جامع، سیه پوشیده است
مثل تو محراب کمتر دیده است
محفل تفسیر تو تعطیل شد
داغ سنگینی به ما تحمیل شد
سورهٔ اخلاص را تفسیر کن
نور حق را بازهم تکثیر کن
وای و وای از این مصیبت وای وای!
شهر را پر کرده غربت وای وای!
شهر با یاد شما خشنود بود
هجرتان از بین مردم زود بود
«ابر میگرید بیابان نیز هم
کوچه مینالد خیابان نیز هم»
«سینه خواهم شرحهشرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق»
یاد بادا روزهای معنوی
کاروان عشق، مرز خسروی
سرور آزادگان! یادت بخیر
یاور افتادگان! یادت بخیر
سیدعلیاکبر کجا با این شتاب؟
سایهات را کم نکن ای آفتاب
از حرم تا به حرم گل داشتیم
با تو ما حال توسل داشتیم
سیدعلی! سنگ صبور بندیان
مایهٔ فخر و غرور بندیان
سیدعلیاکبر! بگو گوشیم ما
آتشی آور که خاموشیم ما
خاطراتت را بیا تعریف کن
از اسارت از بلا تعریف کن
سیدعلیاکبر شجاعت یاد باد
سالهای در اسارت یاد باد
سیدعلی سوگ تو سنگین است آه
رهبر از داغ تو غمگین است آه
آتش افتادهست در جان همه
یامحمد (ص) یاعلی (ع) یافاطمه (س)»
حجم
۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۵۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه