دانلود و خرید کتاب سرآغاز بیانکا اسکاردونی ترجمه نشاط رحمانی نژاد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سرآغاز

کتاب سرآغاز

معرفی کتاب سرآغاز

کتاب سرآغاز نوشتهٔ بیانکا اسکاردونی و ترجمهٔ نشاط رحمانی نژاد است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان خارجی را منتشر کرده است. این اثر اولین کتاب از مجموعهٔ «نشان‌شده» از این انتشارات است.

درباره کتاب سرآغاز

کتاب سرآغاز نوشتهٔ بیانکا اسکاردونی است. نویسنده این رمان فانتزی را در ۴۴ فصل نگاشته که عنوان برخی از آنان عبارت است از «دوست‌ها و حریف‌ها»، «بیمار روانی»، «دروغ‌های شب جمعه»، «کسب‌وکار سخت‌گیرانه»، «بازجویی هانتینگتون»، «شب ترس»، «ماشین‌سواری با پسرها»، «رویارویی به بدترین شکل ممکن»، «پیشرفت غیرمنتظرانه»، «یک روز آفتابی»، «شب مقدس»، «مراسم رقص»، «مهمان ناخوانده»، «حقیقت ناخوشایند»، «قاتل غیرذاتی» و «پایان بازی».

بیانکا اسکاردونی در مقدمهٔ این کتاب گفته است که خطرناک‌ترین دشمن کسی نیست که در سایه‌ها منتظرتان می‌ماند، کسی است که مثل یک دوست کنارتان قدم برمی‌دارد. آن‌ها دنیای اطراف شما را شکل می‌دهند. با دروغ، شما را با لفاف نرم و نازک فریب، دفن می‌کنند. هرگز چهرهٔ حقیقی آن‌ها را نمی‌شناسید، آن‌ها لایه‌لایه نقابشان را می‌اندازند؛ با دقت و غیرمستقیم، مثل ماری که پوست می‌اندازد.

خواندن کتاب سرآغاز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی و علاقه‌مندان به رمان‌های فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سرآغاز

«انگشتم را با علامت فقط یک دقیقه بالا گرفتم و منتظر رفتن روی پیام صوتی شدم. به نظر نمی‌رسید چاره دیگری داشته باشم. تا رسیدن لیموزینی که ما را به مراسم می‌برد، کمتر از پانزده دقیقه وقت داشتیم.

در کمال خوش‌شانسی، آرایش صورت و موهایم قبلاً در یکی از سالن‌های عالی و لوکس که در بهترین خیابان شهر قرار داشت و تیلور بعد از مدرسه برای هر دو ما وقت رزرو کرده بود، انجام شده بود. این اولین بار بود که چهره‌ام به صورت حرفه‌ای آرایش می‌شد و با این‌که احساس کیکی را داشتم که رویش خامه مالیده شده بود، اما باید قبول می‌کردم که در نهایت نتیجه‌اش خیلی عالی از آب در آمده بود.

تیلور همان‌طور که در پوشیدن لباس یاری‌ام می‌کرد گفت: «این لباس با آن چشم‌های خاکستری‌رنگت کشنده می‌شود.» و بعد زیپ پشت لباس را بالا کشید و ادامه داد: «و قرمز رنگ مورد علاقه‌اش هم هست.»

برگشتم و در آیینه نتیجه کار را تماشا کردم. «واو، ما را ببین تای.»

هر دو دقیقاً در نقطه مقابل هم بودیم. پیراهن سرخ زیبای من و آبی مجلسی او، آرایش مدهوش‌کننده من و آرایش درخشان و زیبای او.

تیلور لبخندزنان گفت: «ما الهه‌های لعنتی هستیم.» و برای چند لحظه کوتاه واقعاً چنین احساسی داشتم.

گابریل چند دقیقه قبل از لیموزینی که پدر کارلی و کیلب برای ما رزرو کرده بود، رسید. با دیدن تریس که همراه او بود و به شکل ویرانگری در آن کت و شلوار سیاه و سفید جذاب شده بود، غافلگیر شدم. آن‌قدر جذاب شده بود که تقریباً متوجه رسمی نبودن لباس گابریل نشدم. تقریباً.

وقتی آن دو با هم از بالا تا پایین و دوباره از پایین تا بالا با نگاه خیره‌ای مرا برانداز کردند، پرسیدم: «چی شده؟»

تریس گفت: «واو.» چشمانش پر از عطش شده بود.

گابریل گلویش را صاف کرد و به من اطلاع داد: «تریس امشب به آنجا می‌آید. من برای ردیابی می‌روم.»

با تصور سپری کردن تمام عصر با تریس، درونم از هیجان به جنبش افتاد. گرچه آن حرف کمی مرا مشکوک کرد. «چرا امشب؟» نگاهم را از تریس که فقط با خیره شدنش به من وجودم را به آتش کشیده بود، دزدیدم. «تو نقشه‌ای نداری، مگر نه؟ اگر قرار باشه اتفاقی بیفتد باید به من بگویی، خب؟ حق دارم بدانم گابریل. من ـ»

«قرار نیست هیچ اتفاقی بیفتد. فقط فرصت خیلی خوبی است، تو با دوست‌هایت و تریس در امنیت هستی.» با سر به تریس اشاره کرد. تریس هم اصلاً در باغ نبود.

هیچ دلیلی برای شک کردن به او نداشتم.

قبول کردم. «باشه.» وقتی لیموزین رسید، به تریس لبخند زدم و با گابریل خداحافظی کردم.

جشن بهاره در سالن رقص مجلل‌ترین هتل در حاشیه هالوهیل برگزار می‌شد. همان‌طور لیموزین ما و ماشین‌های لوکس دیگر به طرف ورودی می‌رفتند، نورافکن‌ها از هر طرف در آسمان می‌تابیدند. بهترین‌های دبیرستان وستون در پیراهن‌های مجلسی زیبا و تاکسیدوهای گرانقیمت در آنجا باعث باز ماندن دهان جمعیت شده بودند.

مه همه‌جا را فرا گرفته بود و ماه از فاصله خیلی کمی با مهی که مثل یک راز آن را پوشانده بود، به زمین می‌تابید. یک جورایی احساس درستی داشت. مثل این‌که من به اینجا تعلق داشتم در بین این جمعیت مشتاق و مه. انگار اینجا دقیقاً همان‌جایی بود که همیشه باید می‌بودم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

حجم

۳۳۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۶۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
تومان