دانلود و خرید کتاب دیوانگی یک مرد رقیه زراعتی ایده لو
تصویر جلد کتاب دیوانگی یک مرد

کتاب دیوانگی یک مرد

انتشارات:کلید پژوه
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب دیوانگی یک مرد

کتاب دیوانگی یک مرد به قلم رقیه زراعتی ایده لو و سهیلا سبزعلی یمقانی را انتشارات کلید پژوه منتشر کرده است. این کتاب مجموعه‌ای است از داستان‌های کوتاه از جنس دغدغه‌های زندگی روزانه.

درباره کتاب دیوانگی یک مرد

داستان کوتاه همچون پنجرهٔ کوچک خانه‌ای بزرگ، فرصت نگاه کردن به برشی از زندگی و عادات و رفتارهای شخصیت اصلی داستان را برای خواننده فراهم می‌کند. هر چند به دلیل فرم داستان کوتاه، شخصیت‌ها و وقایع فرصت بسط و گسترش نمی‌یابند اما چیزی از لذت خواندن این‌گونه کتاب‌ها کاسته نخواهد شد و تجربه‌ای نو برای خوانندگان آفریده می‌شود. کتاب دیوانگی یک مرد مجموعه‌ای است از ۶ داستان کوتاه و یک پیوست که راوی همین دغدغه‌ها و تجربه‌هاست. تجربیاتی از چالش‌های زندگی روزانه که فرصت یافته‌اند در قامت داستان نمودوبروز یافته و حال پیش چشم خوانندگان باشند.

خواندن کتاب دیوانگی یک مرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه ایرانی از خواندن این کتاب لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب دیوانگی یک مرد

«جاده بسیار زیبا بود. همسرم داشت رانندگی می‌کرد و فرزندانم مشتاقانه خاطرات کودکی‌ام را گوش می‌دادند. قصه‌های آقام براشون خیلی جذاب بود. آن‌ها هم آقام رو دوست داشتند همهٔ بچه‌ها و نوه‌ها از شنیدن قصه‌های آقام لذت می‌بردند اما حالا یک‌ سالی بود که آقام خودش شده بود قصه. دلم براش تنگ شده بود همسرم گفت: «خیلی حیف شد قصه‌های آقا را ضبط نکردی. آقا مرد خیلی جالبی بود و یک عالمه ماجرا را پشت سرگذاشته بود؛ تو می‌تونستی کتابی از قصه‌هاش بنویسی.

آهی کشیدم من فرصت‌های زیادی را از دست داده بودم... .

پشت دار قالیچه‌ام نشسته بودم. نقشهٔ سنتی پیش رویم بود؛ داشتم گره می‌زدم و به «دیوانگی یک مرد» فکر می‌کردم... . از کجا باید شروع می‌کردم؟! ماجراهای مردها و پدرهای مختلفی که در کلینیک با آن‌ها صحبت کرده بودم مرور می‌کردم... . از خودم پرسیدم از کجا باید شروع کرد؟! تایمر ساعتم زنگ خورد باید از پشت دار قالی بلند می‌شدم و یوگا تمرین می‌کردم. تشکچه‌ام را که زیرم میندازم تا موقع قالی‌بافی اذیت نشوم را برداشتم باز کردم که رویش ورزش کنم... . آره خودشه از همین تشکچه شروع می‌کنم تشکچه را مامان دوخته بود؛ یک طرف تشکچه یک نمد نازک و زیباست و پشت آن با آستری اورکت آقام درست شده. وقتی جنگ تمام شد اورکت آقام هم دیگر عمرش تمام شده بود اما آستری گرم و نرمی داشت. مامان گاهی زمستان‌ها آستری را می‌پوشید و ما زیرزیرکی به زنی که در لباس همسرش آرامش می‌یافت می‌خندیدیم بعدها آستری را به تشکچه تبدیل کرد. قطعات آستری را مثل پازل به هم وصل کرده بود و آن سوی این پازل یک نمد نازک بود. این‌ها باحوصله و دقت به‌هم دوخته شده بودند. بعد از سال آقام تشکچه به من رسید. مامان زن با سلیقه‌ای بود یه هنرمند واقعی هنوز خورجین کوچک و زیبایی را که بافته بود و یک سال روز معلم به من کادو داد را دارم بیکار نمی‌توانست بنشیند شاید یک بیش‌فعال مثبت به شمار می‌آمد. باغچه داشت و سبزیجات می‌کاشت حتی زمان جنگ در پشت‌باممان توی جعبه سیب زمینی کشت می‌کرد. مرغ و خروس، اردک، بوقلمون و غاز نگه می‌داشت و ما همیشه تخم‌مرغ محلی و سبزیجات خانگی داشتیم. حیاط خانه‌مان آن‌قدر باصفا بود که هنوز یادم هست. چه گل‌های زیبایی پرورش داده بود و دور حوض بزرگمان گذاشته بود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

حجم

۱٫۹ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۱۴۷ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان